بریده‌هایی از کتاب قدرت ذهن ناخودآگاه

مرد جوانی از سقراط پرسید: «چگونه به این جایگاه دست یافتی و به یک فیلسوف سرآمد تبدیل شدی؟» سقراط در پاسخ گفت: «همراه من بیا تا پاسخ سؤالت را بگیری.» او پسر را کنار رودخانه‌ای برد و سرش را درون آب فرو کرد و این کار را ادامه داد تا زمانی که به آن پسر احساس خفگی دست داد. سپس، سر آن پسر را از زیر آب بیرون آورد. وقتی آن پسر آرامش خود را به دست آورد، سقراط از او پرسید: «وقتی زیر آب بودی، چه چیز را بیشتر از همه می‌خواستی؟ پسر در جواب گفت: «من در آن لحظه فقط هوا را می‌خواستم.» سقراط گفت: «وقتی تو هر چیز را به اندازهٔ هوا در زیر آب بخواهی، بدان دست خواهی یافت».

ضمیر ناخودآگاه شما محل ذخیره سازی اطلاعات است و از حافظه‌ای قوی برخوردار است. برای استفاده از این حافظه همواره این‌گونه تأکید کنید: «هوش بی‌نهایت ذهن ناخودآگاه من همه چیزهایی را که باید در همه زمان‌ها، در همه جا بدانم برایم آشکار می‌کند».

۹. بدشانسی در واقع، ترسی است که بارها در ذهن تکرار می‌شود.

«من فلان شخص را آزادانه و از اعماق وجودم می‌بخشم. من آزادم و او نیز آزاد است. احساس شگفت‌انگیزی دارم. امروز برای من روز گذشت و بخشش و گذشت دیگران است. هر شخص که تا به حال مایه رنجش و آزردگی من شده یا آسیبی به من رسانده را می‌بخشم و برای او سلامتی، آرامش، شادی و سایر نعمت‌های الهی را آرزو می‌کنم. من این کا را آزادانه و با عشق و لذت انجام می‌دهم». راز بزرگ بخشش واقعی این است، همین که شخصی را بخشیدید دیگر نیازی به تکرار دعا ندارید. هر زمان که آن شخص به ذهنتان خطور کرد یا رویدادی خاص در ذهنتان تداعی شد، برای آن شخص گناهکار، آرزوی سلامتی و آرامش کنید. هربار که چنین فکری به ذهنتان خطور کرد، این کار را انجام دهید. پس از مدتی متوجه می‌شوید که فکر آن شخص یا آن رویداد آزار دهنده، کمتر و کمتر به ذهنتان خطور خواهد کرد و پس از مدتی به کلی محو خواهد شد.

اگر چشم ذهن خود را باز کنید و به وجود گنجینهٔ بی‌نهایت درون خود پی ببرید، خواهید دید که ثروت بی‌نهایت در اطراف شما وجود دارد. درون شما همانند معدن طلایی است که می‌توانید هر آنچه را که برای یک زندگی تمام عیار و لذت بخش نیاز دارید، از آن استخراج کنید. بیشتر افراد در خواب غفلت به سر می‌برند چرا که از وجود این معدن طلا که سرشار از عشقی بی‌نهایت است، بی‌اطلاعند. به هر چیز که می‌خواهید دست خواهید یافت.

ضمیر ناخودآگاه در برابر تلقین ناتوان است و به وسیله آن کنترل می‌شود. وقتی ذهن خود را آرام و ساکن می‌کنید، افکار ذهن خودآگاه شما از طریق فرایندی شبیه به اسمز (به فرایندی گفته می‌شود که طی آن حلال از طریق یک غشای نیمه تراوا از جایی که محلول رقیق‌تر است به جایی که محلول غلیظ‌تر است، نفوذ می‌کند) در ناخودآگاه نفوذ می‌کنند. هنگامی که افکار مثبت به بخش ناخودآگاه نفوذ کند، همانند هم نوعان خود رشد می‌کند و آسودگی خاطر، آرامش و متانت را برای شما به ارمغان می‌آورد.

حیوانات، ترس درون شما را متوجه می‌شوند و نسبت به آن در برابر شما واکنش نشان می‌دهند. اگر عاشق حیوانات باشید، هرگز از سوی آنها آسیبی به شما نمی‌رسد. برخی افراد، هرگز به بلوغ احساسی نمی‌رسند و کنترلی بر روی احساسات خود ندارند و همانند سگ، گربه و سایر حیوانات حساسیت نشان می‌دهند.

بلوغ احساسی برسید و به دیگران اجازه دهید تا متفاوت از خواستهٔ شما رفتار کنند. آنها به طور کامل این حق را دارند تا با شما مخالفت نمایند و شما هم این اختیار را دارید تا با آنها مخالفت کنید.

به هنگام گام برداشتن به سوی موفقیت، هرگز قدرت نامرئی و سازندهٔ ضمیر ناخودآگاهتان را فراموش نکنید.

من شخصی هستم که یک ذهن ناخودآگاه بی‌پایان و غنی دارم. ثروت، کامیابی و موفقیت حق من است. پول و ثروت به وفور و آزادانه در زندگی من جریان دارد. من از جایگاه واقعی خودم آگاهم. من از استعدادهای خدادادی خودم استفاده می‌کنم و از نظر مالی به طور کامل تأمین هستم و این بی‌نظیر است».