بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ماهی روی درخت | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ماهی روی درخت

بریده‌هایی از کتاب ماهی روی درخت

امتیاز:
۴.۶از ۷۵ رأی
۴٫۶
(۷۵)
شاید واقعاً معنیِ برایم سخت است با نمی‌توانم یکی نیست.
فاطمه.م
پدربزرگ می‌گفت باید با کلمه و تخم‌مرغ، بااحتیاط رفتار کرد، چون هیچ‌جوره مثل اولشان درست نمی‌شوند. هر چه بزرگ‌تر می‌شوم، بیشتر می‌فهمم که پدربزرگ چه‌قدر عاقل بود.
فاطمه.م
یادتون باشه که مهم نیست چه‌قدر باهوش هستید، چون موفقیت با تلاشِ زیاد به دست میاد.»
HKH
از جا می‌پَرَم. «فهمیدم!» کِیشا و آلبرت تعجب کرده‌اند. خودم هم همین‌طور
HKH
همیشه همه بهم می‌گفتند زیادی کُند هستم. درست جلوی روی خودم. انگار آن‌قدر احمقم که نمی‌فهمم در مورد من حرف می‌زنند. مردم خیال می‌کنند با کلمهٔ کُند، می‌توانند همه‌چیز را در مورد من بفهمند. انگار من یک قوطی سوپ هستم و آن‌ها می‌توانند روی قوطی را بخوانند و همهٔ چیزهای درونم را بفهمند. ولی خیلی چیزها در مورد سوپ هست که نمی‌توانند رویش بنویسند؛ مثلاً این‌که چه بویی می‌دهد؟ چه مزه‌ای دارد؟ یا این‌که وقتی سوپ می‌خوری، گرم می‌شوی. من هم حتماً فقط یک بچهٔ کُند نیستم. این همهٔ من نیست. چیزهای دیگری هم دارم
زهرا 95
آقای دَنیِلز می‌گوید سرِ جاهایمان بنشینیم. «خب، این یه کارِ دوبخشی بود؛ بخشِ اول، حل‌کردن معما و بخش دوم هم این بود که ببینیم کی تا لحظهٔ آخر تلاش می‌کنه. می‌خواستیم ببینیم کی واقعاً روی مسئله کار می‌کنه و اون‌قدر وقت می‌ذاره تا حلّش کنه. به اون چند نفری که به تلاش‌کردن ادامه دادن، تبریک می‌گم. اما اگه جزو اون بچه‌هایی بودید که بیخیالِ مسئله شُدید و با دوستاتون در مورد فوتبال یا چیزای دیگه صحبت کردید، ازتون می‌خوام یادتون باشه که مهم نیست چه‌قدر باهوش هستید، چون موفقیت با تلاشِ زیاد به دست میاد.» باورم نمی‌شود. تجربهٔ آن‌همه شکست‌خوردن و این‌که برای هر چیزی مجبورم کلی وقت بگذارم، بالأخره به دردم خورد. با خودم فکر می‌کنم شاید واقعاً معنیِ برایم سخت است با نمی‌توانم یکی نیست.
مرصاد
آلبرت لباس‌های زیادی ندارد و هر روز صبح هم از آقای دَنیِلز، بُن می‌گیرد. تا حالا بهش فکر نکرده بودم. احتمالاً از آن بچه‌هایی است که غذایشان را مدرسه حساب می‌کند. امیدوارم ناراحتش نکرده باشم. می‌گویم: «معذرت می‌خوام!» «برای چی؟»
........
می‌دونی، به قولِ یه آدمِ خردمند “هر کسی به نوعی باهوشه، اما اگه یه ماهی رو مجبور کنی که از درخت بره بالا و بخوای بر این اساس قضاوتش کنی، اون‌وقت ماهی همهٔ عمرش رو به این فکر می‌کنه که چه‌قدر احمقه.
زینب سادات رضازاده
همیشه همان‌جاست. مطمئنم که هست؛ درست همان‌قدر که از زمینِ زیرِ پایم مطمئنم.
A Green Life With Book♡•~•♡
حس می‌کنم ماهی‌ها می‌توانند پرواز کنند و پرنده‌ها می‌توانند شنا کنند. غیرممکن‌ها قرار است ممکن شوند.
سپیده
امیدوارم بتوانم کلمه‌هایی پیدا کنم تا بهش بگویم چه‌قدر به خاطر کمک‌هایش ممنونم. اما توی دنیای کلمه‌ها، گاهی نمی‌شود همه‌چیز را گفت.
book worm
اما بی‌کسی هیچ‌وقت انتخابی نیست، ربطی هم به این نداره که کسی پیشت باشه یا نه. وقتی تنها هستی ممکنه حسِ بی‌کسی هم داشته باشی اما بدترین نوعِ بی‌کسی، وقتیه که توی یه جمعِ بزرگ تنها باشی یا حس کنی که هیچ‌کسی رو نداری
book worm
متنفرم از این‌که هیچ‌وقت نمی‌دانم چه‌طور باید جوابش را بدهم. جواب‌های خوب همیشه صبح روز بعد، موقعی که روی ظرفِ برشتوکم قوز کرده‌ام، به ذِهنم می‌رسند.
book worm
«فیل خیلی چیزا رو می‌تونه احساس کنه، اما رفتارش هیچ‌وقت عوض نمی‌شه. از بیرون که بهش نگاه کنی، چه ناراحت باشه چه خوش‌حال، معمولاً قیافه‌ش یه جوره.»
کاربر... :)
شاه می‌تواند در همهٔ جهت‌ها حرکت کند اما فقط به اندازهٔ یک خانه. به نظر من خیلی مزخرف است که به آدم حمله کنند و نتواند جایی برود.
کاربر... :)
امروز قرار است هر کدام از ما یک‌چیزی ببریم سرِ کلاس که شخصیتمان را نشان بدهد و باید در موردش به بقیه توضیح بدهیم. من هم چندتا چیز به ذهنم رسید؛ مثلاً یک قوطی پُر از خاک، یا یک کیسهٔ پُر از خالی.
کاربر... :)
«پدربزرگ می‌گه همه یگانه هستن و خاص... مثل هم نیستن... و این‌جوری هر کسی فوق‌العاده می‌شه.»
me
«این‌قدر به خودت سخت نگیر، باشه؟ می‌دونی، به قولِ یه آدمِ خردمند “هر کسی به نوعی باهوشه، اما اگه یه ماهی رو مجبور کنی که از درخت بره بالا و بخوای بر این اساس قضاوتش کنی، اون‌وقت ماهی همهٔ عمرش رو به این فکر می‌کنه که چه‌قدر احمقه.”»
me
«هر روز میای مدرسه، با این‌که می‌دونی قراره با چه چیزایی روبه‌رو بشی؛ تو می‌دونی مدرسه سخته و می‌دونی که قراره بچه‌های دیگه سربه‌سرت بذارن، ولی بازم هر روز میای و تصمیم می‌گیری دوباره تلاش کنی.»
me
«دیدی یارو چه‌جوری ما رو خنگ فرض کرده بود؟ می‌خواست سَرکیسه‌مون کنه. یادت باشه اَلی، اگه آدما دست‌کم گرفتنت، بعضی وقتا می‌تونی به نفع خودت ازش استفاده کنی.» بعد صاف توی چشم‌هایم نگاه می‌کند و می‌گوید: «به شرطِ این‌که تو خودتو دست‌کم نگیری. می‌فهمی؟»
Massoume

حجم

۱۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۱۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد