بریده‌هایی از کتاب رئیس زندگی خودت باش!

وقتی با اتفاق فوق‌العاده‌ای روبه‌رو می‌شوم، مکث کرده و سعی می‌کنم در آن لحظه زندگی کنم.

وقتی اتفاق هیجان‌انگیز، زیبا یا مطلوبی برای‌تان رخ می‌دهد، از اینترنت جدا شوید و با تمام وجود آن لحظه را حس کنید.

چه‌قدر غم‌انگیز است که آدم نهایت تلاشش را بکند، ولی نتواند از ثمرهٔ آن لذت ببرد.

اگر شغل یا هدفی دارید که تمام روز وقت‌تان را می‌گیرد برای موفقیت، باید آن را دوست داشته باشید. فقط با لذت از کارتان می‌توانید این حجم از زمان و انرژی را صرفش کنید

فقط در صورتی می‌توانید بی‌امان روی چیزی کار کنید که از انجامش لذت ببرید.

دلم می‌خواهد در طول روز آن‌قدر کار کنم که شب، وقتی سرم به بالش خورد، با خیال راحت خوابم ببرد.

اگر از خودتان خوش‌تان نیاید به آرزوهای‌تان هم نمی‌رسید.

. تمام کسانی که از افسردگی رنج برده‌اند می‌دانند این بیماری هیچ وقت کاملاً از بین نمی‌رود. بعضی لحظات، روزها و حتی هفته‌ها عود می‌کند و حس می‌کنید به همان نقطهٔ اول بازگشته‌اید

گاهی آدم به اختیار خودش تصمیم می‌گیرد کاملاً تنها و بی‌کس باشد، چون هیچ تمایلی ندارد دوروبر کسی باشد.

دوست داشتن خودتان یعنی از خود دفاع کنید و مطمئن شوید مثل یک رئیس با شما رفتار می‌شود.

اگر عاشق خودتان نباشید، احتمالاً شاد هم نخواهید بود. بنابراین نمی‌توانید از ته قلب کس دیگری را نیز دوست داشته باشید.

فقط زمانی می‌توانید واقعاً عاشق دیگران باشید که خودتان را دوست داشته باشید.

عشق نباید فقط برای دیگران باشد. پیش از هر چیزی باید یاد بگیرید خودتان را دوست داشته باشید.

اگر دنبال انجام کاری هستید، به بهترین شکل ممکن انجامش دهید.

خیلی ساده به نگارش فیلم‌نامه دست نزنید تا از روی آن فیلمی ساخته شود بلکه به گرفتن جایزهٔ اُسکار فکر کنید.

خیلی ساده سر کلاس‌های‌تان حاضر نشوید بلکه سعی کنید شاگرد اول باشید.

زندگی گاهی خیلی سخت می‌شود.

به خودم قول دادم شوخی‌هایم از همیشه بهتر باشند، با اعتمادبه‌نفس کامل وارد شوم و جذاب‌ترین اجرای عمرم را داشته باشم.

فهمیدم بین انجام یک کار برای تمام کردنش و انجام یک کار برای ابراز وجود تفاوت وجود دارد

پشت هر آدم موفقی، اخلاق کاری سرسختانه ای وجود دارد. چنین فردی می‌تواند جلو حواس‌پرتی‌ها را بگیرد و خیلی خوب خودش را کنترل کند.