بریدههایی از کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی
۳٫۶
(۶۳)
اگر سرمنشأ کاری علاقه و جدیت باشد نه به دست آوردن دستمزد بیشتر، اتفاقات بزرگتری برای فرد رخ میدهد.
پویا پانا
دانشآموزان، دانشجویان و افراد تحصیلکرده در هر سنی که باشند، هدفشان از تحصیل، فقط کسب اطلاعات است نه به دست آوردن یک بینش، آنها میخواهند که در مورد همهچیز اطلاعات داشته باشند تا بتوانند به آن افتخار کنند. وقتی به این افراد با این سطح از اطلاعات برمیخورم با خودم میگویم: «اوه، با اینهمه زمانی که برای خواندن صرف کرده چطور میخواهد به همهٔ آنها فکر کند؟!»
پویا پانا
با مشاهدهٔ مؤسسات بیشمار آموزشی که در جهان وجود دارد شاید به این فکر بیافتید که نژاد انسان سرشار از خرد و آگاهی است، اما این فقط ظاهر فریبندهٔ ماجرا است. در واقع این موسسات برای کسب درآمد تاسیس شدهاند نه برای گسترش دانایی. کسانی هم که به این مؤسسات مراجعه میکنند، برای کسب علم و دانش و هنر گذرشان به آنجا نیافتاده، آنها تنها به دنبال موضوعی برای صحبتهای روزانهشان هستند تا بتوانند با آن خودنمایی کنند. در هر سی سال، نسلی پدیدار میشود که به نظر میرسد که هیچ نمیداند، بعد تلاش میکند که تمام دانشی که طی هزاران سال گرد هم آمده را ببلعد تا وانمود کند که از گذشتگان بیشتر میفهمد. آنها برای رسیدن به این هدف به دانشگاهها و کتابها متوسل میشوند، سپس مواردی که گردآوری کردهاند را حاصل عقاید خود و همعصرانشان میدانند.
پویا پانا
آثار زیبا برای درک شدن، نیازمند یک ذهن زیبا، حساس و متفکر هستند، برای داشتن چنین ذهنی باید واقعاً زندگی کرد و بودن را به معنای واقعی کلمه تجربه کرد.
پویا پانا
قدرت تمایز، روح تشخیص و در نتیجه قضاوت، سنجش کمبودها است. غالب مردم قادر به تشخیص نبوغ واقعی از نوع جعلی آن نیستند. آنها تفاوت گندم و ساقه و همچنین طلا و حلبی را نمیفهمند و فاصلهٔ بسیار زیادِ بین یک گلهٔ انبوه و چیزی که بسیار نادر است را تشخیص نمیدهند.
پویا پانا
انسان اگر فعالیت درونی بالایی نداشته باشد، به فعالیت فیزیکی بیشتری نیاز پیدا میکند. اگر فعالیت درونی به میزان قابل توجهی بالا باشد، فعالیت فیزیکی، دیگر یک امر دست و پاگیر محسوب میشود. معمولاً فعالیت فیزیکی بالا و سفر رفتنهای مکرر خصیصهٔ کسانی است که فعالیت درونی کمی دارند. چیزی که آنها را از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر میکشاند، همان ملالی است که مردم را به سوی اجتماعات و تودهها میکشاند.
پویا پانا
سعادت انسان را میتوان با درختان مقایسه نمود. هر هنگام که از دور به تماشای آنها مینشینی بسیار زیبا و دلنشین به نظر میرسند، اما وقتی به میان آنها میروی این زیبایی محو میشود و دیگر قادر به تماشای آن نیستی. دلیل حسادت ورزیدن ما به دیگران نیز همین است.
پویا پانا
نفرت از قلب و تحقیر از سر برون میآید. به طور یقین نفرت و تحقیر متضاد یکدیگرند و هرکدام دارای ویژگیهای جداگانهای هستند. نفرت از احترام اجباری به صفات برتر شخص دیگر سرچشمه میگیرد. اگر از یک شخص تیرهبخت متنفر باشید، به آسانی میتوانید از وی روی گردانده و جدا شوید. اما تحقیر، ناشی از تکبر است و در نقطهٔ مقابل نفرت قرار دارد، شخصی که دیگری را تحقیر میکند همیشه آن را پنهان میدارد و اجازه نمیدهد که آن شخص از آن مطلع شود، زیرا اگر فرد تحقیر شونده از موضوع آگاه شود، نشاندهندهٔ این مسئله است که شما تا چه میزان به او اهمیت میدهید، در حالی که شما قصد دارید به وی ثابت کنید که تا چه اندازه برایتان بیارزش و بیاهمیت است.
پویا پانا
هرگاه اراده، دانش را مغلوب کند، لجاجت حاصل میشود.
پویا پانا
پول، عامل خوشبختی انسان در عالم مادی است، بنابراین فردی که نمیتواند با یک قطعهٔ موسیقی به سعادت برسد تمام روح خود را به پول میفروشد.
پویا پانا
حقیقت این است که هیچکس آنگونه که نشان میدهد نیست. ما همیشه نقابی بر چهره داریم و دائماً در حال نقش بازی کردن هستیم.
پویا پانا
بزرگترین شوربختی که متوجه شایستگی عقلی میشود این است که میزان خوب بودن آن باید توسط کسانی ارزیابی شود که تنها آثار بد تولید میکنند. در حقیقت این شوربختی از آنجایی سرچشمه میگیرد که شایستگان باید تاج شایستگی را توسط دستان قضاوت انسانهای متوسطی دریافت کنند که تنها قدرتشان قدرت بچهدار شدن است.
SomayehFatemi
چه چیزی میتواند در مقابل فلسفهٔ والا که همان جستجوی صحیح حقیقت و برترین ندای والاترین انسانهاست، ایستادگی کند.
shaahin rapsong
اشخاصی که دارای صفات برجسته هستند، به راحتی ضعفها و خطاهای خویش را میپذیرند. این اشخاص به این خطاها به چشم یک امر طبیعی نگاه میکنند، یا حتی بالاتر از آن، از داشتن آن ضعفها بدون اینکه ذرهای احساس خجالت کنند، به خود افتخار میکنند.
Mehrdad Pourkhazaeyan
پول، عامل خوشبختی انسان در عالم مادی است، بنابراین فردی که نمیتواند با یک قطعهٔ موسیقی به سعادت برسد تمام روح خود را به پول میفروشد.
Mehrdad Pourkhazaeyan
دین همانند شرارتی لازمالحضور است که بر بال حماقت اکثریت نوع بشر سوار گشته، همان اکثریتی که قادر به درک حقیقت نیستند و نیازمند جانشینی برای آن هستند.
Mehrdad Pourkhazaeyan
استنباط من از سخنان تو این است: حقیقت را باید در لفافهٔ دروغ پیچاند و به عوام خوراند. اما این اتحاد باعث تباهی حقیقت میشود، به این دلیل که وقتی اطمینان مییابید که انسان سوار بر مرکب دروغ میتواند به سرزمین حقیقت برسد، اسلحهٔ خطرناک و ویرانگری در اختیار او قرار میدهید! اگر به راستی چنین اجازهای به او داده شود، بیم آن دارم که این حقیقت ظاهری، بسیار بیشتر از حقیقت پنهان، ویرانکننده باشد.
mghf
حقیقت پوشیده در داستانها و افسانهها، در هر زمان و هر مکانی و برای تمامی انسانها جایگزین مناسبی برای خود حقیقتی است که دست یافتن به آن درک بالایی میخواهد.
mghf
مذهب، تودهٔ مردم را از شرارت و پلیدی دور نگاه میدارد و ایشان را از ارتکاب اعمال زشت و ظالمانه نهی میکند، و اگر این ساز و کار را تا زمانی که عوام موفق به درک حقیقت شوند به تاخیر بیاندازی، آن هنگام باید تا انتهای جهان منتظر این اتفاق بمانی. زیرا حتی اگر این امر نیز محقق شود باز هم در چنین شرایطی عامهٔ مردم موفق به درک درست آن نخواهند بود. برای شیرفهم کردن عوامالناس باید حقیقت را در لفافهٔ داستان و افسانه پیچاند.
mghf
چیزی که واقعیت دارد این است که اعتقادات آنها بسته به موقعیت جغرافیایی و کشوری است که در آن متولد شده و رشد یافتهاند: برای کشیشی در جنوب آلمان حقایق مذهب کاتولیک امری کاملاً بدیهی است، اما در مقابل برای یک کشیش در شمال آلمان، مذهب پروتستان یک امر بدیهی و قابل باور و تغییر ناپذیر است. در صورتی که اگر این نوع مذاهب، بر پایههایی مشهود و تغییر ناپذیر استوار باشد، پس جغرافیا نباید تاثیری در آنها داشته باشد؛ این مذاهب و اعتقادات مانند گیاهانی هستند که تنها در یک منطقه خاص میرویند. تنها تفاوت آنها با گیاهان این است که شاید اعتقادات افرادی که بر پایهٔ عقاید محلی یک منطقه پایهریزی شده، امکان دارد در محل دیگری نیز گسترش پیدا کند.
mghf
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۵۰%
تومان