بریدههایی از کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی
۳٫۶
(۶۳)
چون افراد دیگر ساده لوح هستند، پس من هم باید به مشتی دروغ احترام بگذارم. چیزی که برایش حرمت قائلم حقیقت است، بنابراین نمیتوانم برای ضد حقیقت احترامی قائل شوم.
Ali Fili
انسانهایی که بار سنگین ترس، نیاز و اندوه را بر دوش میکشند، رقصکنان خود را در آغوش گشادهٔ مرگ میاندازند. ایشان هرگز به این سوال نمیاندیشند که علت تمامی این رنجها چیست و این نمایش کمیک- تراژیک چه معنایی دارد. عدهای رو به آسمان میکنند و علت این امر را جویا میشوند، اما هیچ نمیشنوند. گویا تنها این روحانیون هستند که از سوی آسمان پاسخی دریافت میکنند! فردی که تصور میکند موجودات فراانسانی اطلاعاتی راجع به هدف حیات یا هدف کل هستی به اجدادمان دادهاند، هنوز در دوران کودکی به سر میبرد. حقیقت این است که هیچ الهامی شنیده نمیشود جز اندیشهٔ خردمندان که به صورت داستانها و تمثیلاتی ارائه شده است. البته بر هیچکس پوشیده نیست که این اندیشمندان نیز مانند همنوعان خود از خطا مبری نیستند.
امیر
اشخاصی که دارای صفات برجسته هستند، به راحتی ضعفها و خطاهای خویش را میپذیرند. این اشخاص به این خطاها به چشم یک امر طبیعی نگاه میکنند، یا حتی بالاتر از آن، از داشتن آن ضعفها بدون اینکه ذرهای احساس خجالت کنند، به خود افتخار میکنند. این رفتار زمانی مشکلساز میشود که این خطاها در راستای همان ویژگیهای برجستهشان قرار گیرد. ژرژ ساند میگوید: همهٔ ما گرفتار نقص فضائل خویشتنیم.
امیر
انسان برای پرورش دادن تواناییهایش در تمامی زمینهها بر حیوانات برتری دارد. به مسلمانان تعلیم داده شده که روزانه پنج بار به سمت مکه نماز بخوانند، آنها با پشتکار زیادی این کار را انجام میدهند. به مسیحیان تعلیم داده شده که در موارد خاص بر خود صلیب بکشند، یا برای دعا کردن و نشان دادن خضوع زانو بزنند و چیزهایی مانند این. ادیان در تعلیم دادن، اساتیدی بینظیر هستند. نمیتوان از دوران نوزادی به تعلیم تواناییهای ذهنی پرداخت. چیزی مضحکتر از این وجود ندارد که با آموزشهای مستمر و جدی نتوان تا پیش از شش سالگی موضوعی را به طور کامل در مغز تمام انسانهای زمین فرو کرد. تعلیم و پرورش انسان در دوران کودکی میتواند کاملترین و تاثیرگذارترین نوع تعلیمات باشد.
امیر
با ورود اطلاعات، ظرفیت حافظه پر نمیشود. حافظه، پدیدهای بیانتهاست. اطلاعاتی که به آن میسپارید هر چقدر وسیعتر و متنوعتر باشد، برای به خاطر آوردن و دسترسی به آنها باید زمان بیشتری را صرف کنید، درست مانند مغازهداری که سعی میکند از میان انبوهی از اجناس، موردی خاص را پیدا کند. در این لحظه میبایست از میان قطار بلند افکارتان، دقیقاً آن واگنی را به خاطر آورید که در گذشته اطلاعات مورد نظرتان را وارد آن کردید. دلیل این امر آن است که حافظه به مانند یک انبار برای نگهداری اشیاء نیست، بلکه به طور خاص، ظرفیتی است برای تقویت قوای ذهن. مغز انسان، معلومات و دانشی که به آن وارد میشود را به صورت انرژی ذخیره میکند نه شکل واقعی آن.
امیر
بدون شک بسیاری از انسانها خوشبختی را در این امر میبینند که اوضاع به گونهای مساعد شود که بتوانند تنها با یک لبخند، قلبی را به دست آورند. اما این قلبها بهتر است از این لبخندها بر حذر باشند و از سرنوشت هملت درس بگیرند که یک خنده در نهایت منجر به تباهیاش شد.
عرفان
سعادت انسان را میتوان با درختان مقایسه نمود. هر هنگام که از دور به تماشای آنها مینشینی بسیار زیبا و دلنشین به نظر میرسند، اما وقتی به میان آنها میروی این زیبایی محو میشود و دیگر قادر به تماشای آن نیستی. دلیل حسادت ورزیدن ما به دیگران نیز همین است.
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰
جهان متمدن ما چیزی نیست جز یک نقاب بزرگ.
آفتاب
دلیل این که اغلب در قضاوت دیگران دچار سوء تفاهم میشویم این است که در اولین آشنایی با ایشان صفات بد یا خوبشان را اشتباه متوجه میشویم، به طور مثال شخص محتاط و محافظهکار را ترسو و شخص صرفهجو را طمعکار میپنداریم، یا از سوی دیگر فرد ولخرج و اسرافگر را سخاوتمند، و فرد گستاخ را رکگو تصور میکنیم.
آفتاب
باید دربارهٔ دین استثنائی قائل شوی، باید به نیازهای مردم عادی توجه نمایی و آن را به شیوهای شرح دهی که برایشان قابل فهم باشد. دین تنها وسیلهای است که به واسطهٔ آن میشود برخی از مفاهیم عالی زندگی را به مغز خام عوام حالی کرد و درست به همان اندازهای که مشاغل سختشان در ذهنشان حک شده این مفاهیم را نیز برایشان جا انداخت. انسان به طور غریزی تنها در اندیشهٔ ارضای نیازهای جسمانی و تمایلات خویش است، و هنگامی که از آنها رفع نیاز کند به فکر اندکی سرگرمی و تفریح میافتد. فلاسفه و بنیانگذاران دینی به این جهان آمدند تا انسان را از حیرت و آشفتگی رهانیده و توجه او را به سوی معنای والای حیات معطوف نمایند. در این میان، فلاسفه تعداد کمی را رهایی بخشیدهاند، اما بنیانگذاران دینی تعداد بیشماری را به سوی رهایی رهنمون ساختند.
@a.h.shokri98
استفاده از واژهٔ person که به معنی شخص میباشد، برای تعریف هویت فردی انسان بسیار بجا و مناسب است، زیرا این کلمه در اصل به معنای نقابی است که بازیگران به چهره میزنند، حقیقت این است که هیچکس آنگونه که نشان میدهد نیست. ما همیشه نقابی بر چهره داریم و دائماً در حال نقش بازی کردن هستیم.
ARR
جهان متمدن ما چیزی نیست جز یک نقاب بزرگ.
ARR
بدون هیچ استثنایی تمام انسانها در درون خویش دارای صفات بد اخلاقی هستند، حتی بهترین و شاخصترین انسانها نیز گاهی اوقات با بروز عیوب درونیشان تعجبمان را برمیانگیزند. در میان بشریت، شرارت و نقصان درجات مختلفی دارد، اما هیچ انسانی از آنها بیبهره نیست.
ARR
دین بالاترین نوع حقیقت است. اما همانطور که پیشتر به آن اشاره کردم، حقیقت به شکل غیر قابل باوری سنگین است و مردم عامی قادر به درک مستقیم و بیواسطهٔ آن نیستند. حقیقت مانند نوری شدید است که ممکن است چشمهای آنها را کور کند، به همین دلیل هم در قالب داستان و اسطوره بافی به عوام معرفی و آموخته میشود،
ARR
دموفلس: دوست عزیزم، بین خودمان باشد، من شیوهای که برای بروز استعدادت در فلسفه انتخاب کردهای را نمیپسندم، منظورم استفاده از جملات کنایهآمیز در باب مذهب و استهزای آن است. عقیدهٔ هر انسانی برای خود او محترم است، پس بنابراین برای تو نیز باید محترم باشد.
فیلالتس: من نمیتوانم استدلال تو را بپذیرم. دلیل آن را متوجه نمیشوم، میگویی چون افراد دیگر ساده لوح هستند، پس من هم باید به مشتی دروغ احترام بگذارم. چیزی که برایش حرمت قائلم حقیقت است، بنابراین نمیتوانم برای ضد حقیقت احترامی قائل شوم. طبق شعار عالمان: عدالت را بگسترانید، حتی اگر این امر منجر به نابودی جهان شود. شعار من هم این است که: حقیقت را رواج دهید، حتی اگر به بهای نابودی جهان باشد. هر ادعایی باید پشتوانهای منطقی داشته باشد.
nafiseyarahi
نفرت از قلب و تحقیر از سر برون میآید. به طور یقین نفرت و تحقیر متضاد یکدیگرند و هرکدام دارای ویژگیهای جداگانهای هستند. نفرت از احترام اجباری به صفات برتر شخص دیگر سرچشمه میگیرد. اگر از یک شخص تیرهبخت متنفر باشید، به آسانی میتوانید از وی روی گردانده و جدا شوید. اما تحقیر، ناشی از تکبر است و در نقطهٔ مقابل نفرت قرار دارد، شخصی که دیگری را تحقیر میکند همیشه آن را پنهان میدارد و اجازه نمیدهد که آن شخص از آن مطلع شود، زیرا اگر فرد تحقیر شونده از موضوع آگاه شود، نشاندهندهٔ این مسئله است که شما تا چه میزان به او اهمیت میدهید، در حالی که شما قصد دارید به وی ثابت کنید که تا چه اندازه برایتان بیارزش و بیاهمیت است.
کاربر ۱۷۸۸۲۳۶
هرکس به اندازهٔ کافی مشکلات و نگرانیهای فکری خاص خود را دارد. آنچه موجب بروز کنجکاوی در افراد میشود، فرار از نقطهٔ مقابل آن، یعنی کسالت است.
کاربر ۱۷۸۸۲۳۶
هرگاه اراده، دانش را مغلوب کند، لجاجت حاصل میشود
دختر پاييزي
امید به معنای اشتیاق به واقعهای است که محتمل بر اتفاق است. کسی که امید ندارد گرفتار ترس نمیشود، در اصطلاح به چنین شخصی ناامید گفته میشود. انسان به طور طبیعی ممکن است انتظار داشته باشد امری که آرزوی آن را دارد محقق شود، و به همین علت به روی دادن آن امر باور دارد. اگر این ویژگی مفید و آرامشبخش در سرشت انسان با ناکامیهای پیاپی از میان برود، و فرد به این نتیجه برسد که اتفاقاتی که پیوسته روی میدهد در جهت آرزوهای او نیست و آن چه میخواهد هرگز روی نخواهد داد، دچار احساسی میشود که به آن یأس میگوییم.
hadi_mn97
مادری برای تعلیم و تربیت فرزندانش کتابهایی از افسانهها و مثلها میخواند، اما خیلی زود دختر بزرگش که خیلی باهوش بود و بیشتر از سنش میفهمید به او گفت: «این کتابها به درد ما نمیخورند، آنها خیلی بچهگانه و در عین حال احمقانهاند. این افسانهها میخواهند ما باور کنیم که روباهها، گرگها و زاغها میتوانند حرف بزنند، ما دیگر بزرگ شدهایم و این چرندیات را باور نمیکنیم.»
کیست که در این جوان سرشار از امید، قادر به دیدن خردگرایی پر نور آینده نباشد؟
پویا پانا
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۵۰%
تومان