بریدههایی از کتاب بودنبروک ها
۳٫۹
(۴۵)
افسوس که انسان فقط یکبار زندگی میکند، افسوس که نمیشود زندگی دوبارهای داشت. اگر چنین چیزی شدنی بود، انسان در خیلی کارها دقت بیشتری به خرج میداد.»
پویا پانا
متوجه شدی چهطور حرف میزند؟ به نظر من بهطرز غریبی به جزییات میپردازد. چهطور بگویم؟ هر چیزی را با نگاه غیرعادی میبیند،
پویا پانا
برپایی جشن بهخاطر گذشته وقتی خوشایند است که انسان به حال و آیندهٔ خود خوشبین باشد. به یاد پدران خود بودن وقتی دلنشین است که انسان با آنها احساس یگانگی کند و یقین داشته باشد در مسیر آنها گام برمیدارد.
سپیده اسکندری
ثروت بهتنهایی و همیشه ضامن خوشبختی نیست.
سپیده اسکندری
هر روز، روز ماهیگیری است، ولی هر روزه ماهی به تور نمیافتد
سپیده اسکندری
راستی کسانی که یکنواختی دریا را ترجیح میدهند، چهطور آدمهایی هستند؟ فکر کنم این آدمها مدتزمانی دراز با نگاهی عمیق در پیچیدگی مسایل درونی دقیق شدهاند و در نتیجه از ظواهر بیرونی فقط خواهان نمودی بسیط و ساده هستند.
پویا پانا
کسی که از اقبال بلند برخوردار است، نیازی به دانستن این چیزها ندارد. ولی آن که یکه وتنها در اعماق تاریکی دل به رؤیا سپرده است، نیازمند اینگونه مطالب است.
پویا پانا
به آرامش و زندگی یکنواخت نیاز دارم و تو این را خوب میدانی. آدمی مثل من برای جنب وجوش و تنوع ساخته نشده. قبول داری؟ پس مرا از این گردش معاف کن.»
پویا پانا
«مونیخ شهر کار و جنب وجوش نیست. در مونیخ همه فکر راحتی و بخور و بخوابند، سرشان به پیمانهٔ آبجو گرم است. در مونیخ کسی موقع غذا تلگراف نمیخواند، نه، نمیخواند.
پویا پانا
حاضران گیلاسهای خود را به امید آن که در کنار هم زندگی خوشی داشته باشند به هم زدند. همه شاد و سرخوش بودند.
پویا پانا
پسندیده نیست همه مثل هم باشند. هر کس به شیوهٔ خودش.
پویا پانا
«ما، طبقهٔ بورژوا، یا آنطور که تا به حال رسم بوده بگویند، قشر سوم، میخواهیم که از این بهبعد فقط یک طبقهٔ اشراف وجود داشته باشد، طبقهٔ اشراف مبتنی بر لیاقت افراد، ما اشراف فاسد فعلی را بهرسمیت نمیشناسیم، ما منکر طبقهبندی اجتماعی فعلی هستیم. ما میخواهیم که هیچ کس رعیت دیگری نباشد و همه فقط تابع قانون باشند! ما خواهان آنیم که امتیازات فردی و استبداد از میان برود! همه باید بهعنوان فرزندان حکومت از حقوق برابر برخوردار باشند و همانطور که دیگر میان انسانها و خدای مهربان واسطهای نیست، باید شهروندان هم با حکومت رابطهای بیواسطه داشته باشند! ما خواهان آزادی مطبوعات، آزادی اصناف و تجارت هستیم. ما میخواهیم همهٔ انسانها بدون امتیازات ویژه بتوانند با هم رقابت کنند، مزد از آن کسی باشد که لیاقت دارد! ولی ما تحت ستم هستیم، زبان ما را بستهاند... چی میخواستم بگویم؟ بله،
Toobakiani
رذالت هم میتواند آدمی را در زندگی از همدردی محروم کند.
سپیده اسکندری
یاد این یا آن کس در دل زنده میشود، از خود میپرسی چهگونه حال و روزی دارد؟ ناگهان به یاد میآوری که دیگر در خیابان قدم نمیزند، که دیگر صدایش در کنسرت همگانی به گوش نمیرسد، که برای همیشه از صحنهٔ زندگی پا پس کشیده است و آنسوی دروازهٔ شهر جایی زیر خاک خفته است.
سپیده اسکندری
مهم موفقیت است. تنها مرگ دیگران را وامیدارد برای درد و رنج ما احترام قایل شوند، پیشپاافتادهترین رنجها در اثر مرگ بزرگ جلوه میکنند.
سپیده اسکندری
بعد از مرگ کجا خواهم بود؟ ولی پاسخ این پرسش مثل روز روشن است، ساده است، چندوچون برنمیدارد! در وجود تمام کسانی خواهم بود که روزی «من» گفتهاند، هماینک میگویند و روزی خواهند گفت؛ بهویژه در وجود آنانی که با صدایی هر چه شادمانهتر، رساتر و پرشورتر این واژه را بر زبان میآورند.
سپیده اسکندری
مگر نه آن که هر انسانی زاییدهٔ خطا و لغزش است؟ مگر نه آن که انسان از بدو تولد به محبسی پر از درد و رنج پا میگذارد. زندان! زندان! همهجا قیدوبند! انسان از میان میلههای فردیت خود ناامیدانه به دایرهٔ تنگ امکانات بیرونی خیره میشود تا سرانجام مرگ از راه برسد و او را بهسوی رهایی، بهسوی خانه رهنمون شود.
سپیده اسکندری
زمانی فرا میرسد که امیدواری نزدیکان بیمار رنگ و بوی دروغ و تظاهر به خود میگیرد. در روحیهٔ بیمار تغییری حادث شده است، در رفتار او چیزی غریب بروز کرده است، چیزی که با شخصیت همیشگی او قرابت ندارد، گفتههایی عجیب و ناشنیده بر زباناش جاری میشود، چیزهایی میگوید که از آن سر در نمیآوریم و چنان است که گویی آن گفتهها راه بازگشت را بر او سد میکنند و او را به سوی مرگ میرانند. چنین بیماری را هر اندازه هم دوست داشته باشیم، نمیتوانیم آرزو کنیم از جا برخیزد و خرامان به آغوش زندگی باز گردد. بهفرض محال اگر او از جا برخیزد، مانند مردهای سر از گور برداشته اطرافیان خود را به وحشت خواهد انداخت.
سپیده اسکندری
انسان باید همیشه آمادهٔ روبه روشدن با وقایع باشدــ
سپیده اسکندری
کامیابی تنها لحظهای میپاید.
سپیده اسکندری
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
قیمت:
۲۰۰,۰۰۰
۱۴۰,۰۰۰۳۰%
تومان