بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پادشهر | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پادشهر

بریده‌هایی از کتاب پادشهر

امتیاز:
۴.۴از ۴۰ رأی
۴٫۴
(۴۰)
خورشیدِ شب فرشتگانی، ای ماه! با دشمن و دوست مهربانی، ای ماه! این زیبایی دلیل دارد، شاید تو مُهر نماز آسمانی، ای ماه!
Leben
با چشم دلت اگر ببینی، دنیا جز عرصه‌ی عاشقان دور از هم نیست
Leben
پاییز، اگر چه سیلی‌اش سنگین است تا عشق تو هست، زندگی شیرین است بر خاک، بهار خویش را می‌جویند افتادن برگ‌ها دلیلش این است
Leben
خود را که به خلوتی رساند خورشید از داغ، دلش را بتکاند خورشید گفتیم غروب کرده، اما انگار رفته‌ست نماز شب بخواند خورشید
Leben
آشفته‌ام آنچنان که گیسو در باد در حیرتم از خودم که عمری بر باد... دور از تو شبیه برگِ پاییزم که هرقدر مقاومت کنم، آخر باد...
Leben
یک نیمه‌‌ی من شعور افلاطون است یک نیمه‌‌ی دیگرم دل مجنون است من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر این رنگ حنا نیست به پایم، خون است
|قافیه باران|
دریاب همین خلوت رؤیایی را این لحظه‌ی شیرین شکیبایی را یاران همه رفتند، ولی باکی نیست از دست نداده‌ایم تنهایی را
آترین🍃
بر خاک، بهار خویش را می‌جویند افتادن برگ‌ها دلیلش این است
Autumn
جز رنج، چه بود سهمت از این‌همه عشق؟ مظلوم‌ترین عاشق دنیا، مادر!
Autumn
برخیز که راه رفته را برگردیم با عشق به آغوش خدا برگردیم در عرش، صدای «اِرجِعی... » پیچیده‌ست یا ایتها النّفس! بیا برگردیم
Autumn

حجم

۲۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۲۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۰
۱۱
صفحه بعد