بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه‌ اخلاق | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فلسفه‌ اخلاق

بریده‌هایی از کتاب فلسفه‌ اخلاق

نویسنده:مرتضی مطهری
انتشارات:انتشارات صدرا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۰ رأی
۴٫۰
(۲۰)
وَ اِطْفاءِ النّائِرَةِ هرجا که آتشی شعله‌ور است (معلوم است که مقصود آنجایی است که میان دو مؤمن جنگ و نزاعی، اختلافی، شعله فتنه‌ای هست) حال آیا در آنجا مثل اغلب ما مردم، هیزم‌کشی بکنم که آن آتش شعله‌ورتر بشود؟! نه، هرجا که شعله نزاع میان برادران مؤمن فروزان است، من بشوم آتش‌نشان آن شعله. وَ اِصْلاحِ ذاتِ الْبَینِ میان مؤمنان و مسلمانان اصلاح برقرار کنم. وَ اِفْشاءِ الْعارِفَةِ خوبیهای مردم را فاش کنم. وَ سَتْرِ الْعائِبَةِ برعکس بدیهای مردم را، عیبهای مردم را روپوشی کنم.
نفیسه
انسان باید در این حد باشد که برای اینکه مردم را بیشتر خوشنام کند و حسن ظنّ مسلمین را نسبت به یکدیگر زیاد نماید، خوبیهای مردم را اینجا و آنجا بازگو کند و روی بدیهای مردم ـ حتی بدیهای واقعی مردم ـ را بپوشاند، زشتیها را آشکار نکند. این خودش یک وظیفه اسلامی است: آشکار کردن نیکیها و پوشاندن بدیهای مردم. وقتی که انسان یک مقدار نیکی دارد، بعد ببیند مردم او را با نیکیهایش می‌شناسند، همین خودش عاملی است برای اینکه بدیها را در وجود خودش کم کند. و برعکس، اگر انسان یک سلسله نیکیها داشته باشد و یک سلسله بدیها و بعد ببیند مردم او را فقط به این بدیها می‌شناسند، آن شخصیت نیک و نیکی‌اش شکست می‌خورد، یعنی به تدریج تبدیل به آدم بد می‌شود.
نفیسه
یزیدُ سَفاهَةً وَ اَزیدُ حِلْمآ کعودٍ زادَ فِی الاِْحْراقِ طیبآ خیلی اتفاق می‌افتد که او بر سفاهت و جهالت و بدگویی خودش می‌افزاید، من بر حلم خودم می‌افزایم. مَثَل من مَثَل آن عودی است که در آتش می‌اندازند؛ هرچه آتش بیشتر می‌سوزد، بیشتر بوی خوشش ظاهر می‌شود. غرض اینکه حلم نیز یک ارزش اخلاقی است.
نفیسه
وَ اَنْ اَشْکرَ الْحَسَنَةَ وَ اُغْضِی عَنِ السَّیئَةِ نیکیهای مردم را سپاسگزار باشم و از بدیهای آنها چشم بپوشم.
نفیسه
وَ اُخالِفَ مَنِ اغْتابَنی اِلی حُسْنِ الذِّکرِ مخالفت کنم با آن کسانی که از من غیبت می‌کنند، پشت سر من از من بدگویی می‌کنند، و مخالفتم با غیبت‌کن‌های خودم این باشد که پشت سر آنها همیشه نیکی آنان را بگویم.
نفیسه
وَ اُکافِی مَنْ قَطَعَنی بِالصِّلَةِ و مکافات بدهم هرکس با من قطع رابطه می‌کند (ارحام و دوستانی که قطع صله رحم یا قطع صله مودّت می‌کنند) (به اینکه رابطه را برقرار کنم.) آنها می‌بُرند، من پیوند کنم. مکافات من این باشد که آنها این رابطه را می‌بُرند، من در مقابل وصل کنم؛ آنها فصل می‌کنند، من وصل کنم.
نفیسه
وَ اُثیبَ مَنْ حَرَمَنی بِالْبَذْلِ پاداش بدهم آن که مرا محروم کرده است، به اینکه به او ببخشم.
نفیسه
وَ اَجْزِی مَنْ هَجَرَنی بِالْبِرِّ آن کسانی که مرا ترک و رها کرده‌اند، دوستانی که دیگر به سراغ من نمی‌آیند، جزای آنها را کف دستشان بگذارم؛ چگونه؟ در مقابل اینکه آنها مرا ترک کردند و ترک احسان کردند، من نسبت به آنها برّ و احسان بکنم.
نفیسه
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَدِّدْنی لاَِنْ اُعارِضَ مَنْ غَشَّنی بِالنُّصْحِ پروردگارا درود بفرست بر پیامبر و آل پیامبر و به من توفیق بده که با آن کسانی که با من دغلی می‌کنند (به ظاهر دوستی می‌کنند ولی در باطن می‌خواهند به من بدی کنند) با خیرخواهی معارضه کنم.
نفیسه
ابراهیم خلیل آن وقتی که کعبه را بنا کرد و برای اولین بار هاجر و فرزند کوچکش اسماعیل را در آنجا گذاشت دعایش این است: رَبَّنا اِنّی اَسْکنْتُ مِنْ ذُرِّیتی بِوادٍ غَیرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِک الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیقیمُوا الصَّلوةَ فَاجْعَلْ اَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوی اِلَیهِمْ. خدایا دلها را به گونه‌ای قرار بده که محبت اینها در آن دلها قرار بگیرد. امام هم فرمود: نَحْنُ دَعْوَةُ ابراهیم ماییم دعاهای مستجاب‌شده ابراهیم. ابراهیم می‌خواست دلها کانون توحید و کانون انسانیت باشد. حتی آنهایی که انسانیتشان کاهش و کسر یافته و ناقص است نمی‌توانند انسان متعالی و انسان کامل و انسان اخلاقی را ستایش و تعظیم و تکریم نکنند، حتی دشمنانشان.
نفیسه
ابراهیم خلیل آن وقتی که کعبه را بنا کرد و برای اولین بار هاجر و فرزند کوچکش اسماعیل را در آنجا گذاشت دعایش این است: رَبَّنا اِنّی اَسْکنْتُ مِنْ ذُرِّیتی بِوادٍ غَیرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِک الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیقیمُوا الصَّلوةَ فَاجْعَلْ اَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوی اِلَیهِمْ. خدایا دلها را به گونه‌ای قرار بده که محبت اینها در آن دلها قرار بگیرد. امام هم فرمود: نَحْنُ دَعْوَةُ ابراهیم ماییم دعاهای مستجاب‌شده ابراهیم. ابراهیم می‌خواست دلها کانون توحید و کانون انسانیت باشد. حتی آنهایی که انسانیتشان کاهش و کسر یافته و ناقص است نمی‌توانند انسان متعالی و انسان کامل و انسان اخلاقی را ستایش و تعظیم و تکریم نکنند، حتی دشمنانشان.
نفیسه
الَّذینَ امَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّآ. قرآن می‌گوید آنها که اهل ایمان و کار شایسته‌اند خداوند محبت آنها را در دل مردم قرار می‌دهد.
نفیسه
اساسآ فلسفه بردگی در اسلام همین است نه بهره‌کشی اقتصادی. بردگی یعنی یک تدریس اجباری، یک تربیتِ خواه‌ناخواه. اسم این عمل چیست که علی بن ابی‌طالب با قنبرش به بازار می‌رود، دو پیراهن می‌خرد، نو را به او می‌دهد کهنه را خودش انتخاب می‌کند؟ زهرای مرضیه با فِضّه خادمه‌اش طوری رفتار می‌کند که این زن تا آخر عمر که آزاد زیست می‌کند دوران پر افتخارش همان دوران چند ساله‌ای است که در خدمت زهرا بوده است.
نفیسه
منطق طبیعی می‌گوید برای خودت کوشش و فعالیت کن. در منطق طبیعی مرکز منم، مرکز خود من است، خودم؛ برای خودم کار می‌کنم، آن «م» خودم، مرکز آن «م» خودم است، ولی اینجا «خودم» وجود ندارد غیر خودم است: من غیر خودم را بر خودم مقدم می‌دارم. این کار را چه می‌شود نامید؟ قدر مسلّم این است که کاری است قابل ستایش، تحسین، آفرین و مرحبا. آن آدمی هم که اگر خودش در چنین شرایطی قرار بگیرد این کار را نمی‌کند و همت چنین کاری را ندارد در عین حال چنین انسانی را ستایش می‌کند، می‌گوید من که مرد چنین کاری نیستم اما هرکسی چنین کاری بکند من به او آفرین می‌گویم و او را ستایش می‌کنم.
نفیسه
فعلی را که آفرین می‌طلبد «اخلاقی» می‌گویند؛ این کار در یک سطح عالی واقع شده است.
نفیسه
حال فعل اخلاقی چیست؟ اولین مشخِّصش همین است که تقاضای ستایش و سپاس و آفرین دارد، تقاضای تعظیم و تبجیل دارد. هرکس که می‌بیند یا می‌شنود، به این کار و به آن صفتی که مبدأ این کار است و به آن اندیشه‌ای که مربوط به این کار است احترام می‌گذارد؛ او را ستایش و تعظیم و احترام می‌کنند، به او آفرین می‌گویند.
نفیسه
اگر انسان این‌گونه تعریف بشود: انسان حیوانی است اخلاقی، این تعریف تعریف غلطی نیست؛ یعنی فعل اخلاقی یک فعل انسانی است کما اینکه فعل ضد اخلاقی هم مربوط به انسان است.
نفیسه
درباره خواجه نصیرالدین طوسی نوشته‌اند که وقتی مسائل برایش مشکل می‌شد، شروع می‌کرد به فکر کردن تا مسئله را حل می‌کرد. گاهی آن آخر شب، وقتی که مسئله برایش حل می‌شد، چنان حالت وجدی به او دست می‌داد که می‌گفت: اَینَ الْمُلوک وَ اَبْناءُ الْمُلوک مِنْ هذِهِ اللَّذَّةِ پادشاهان و شاهزادگان کجایند که بیایند ببینند لذتی که الآن من احساس می‌کنم بیشتر است یا لذتهایی که آنها از امور حسی برده‌اند؟!
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
همان‌طور که به شخصی که از درد شدیدی می‌نالد مرفین تزریق می‌کنند تا آن درد را حس نکند، این سرگرمیها و مخدّرات و مسکرات و قمارها ـ که بیشتر در افراد جنایتکار و فاسدالعمل پیدا می‌شود ـ برای فرار از خود است
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰

حجم

۲۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

حجم

۲۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
۱۶,۸۰۰
۶۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد