بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه‌ اخلاق | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فلسفه‌ اخلاق

بریده‌هایی از کتاب فلسفه‌ اخلاق

نویسنده:مرتضی مطهری
انتشارات:انتشارات صدرا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۰ رأی
۴٫۰
(۲۰)
کانت می‌گوید: اصلا بشر مکلّف به دنیا آمده؛ تکلیفهایش همراه خودش هست. انسان «تکلیفْ سرِخود» به دنیا آمده است؛ یعنی پاره‌ای از تکلیفها در درون خودش گذاشته شده، نیرویی در درون خودش هست که آن فرمانها را مرتب به او می‌دهد.
نفیسه
کانت می‌گوید اینکه اخلاقیون گاهی اجازه می‌دهند برخلاف اصول اخلاقی رفتار بشود علتش این است که اینها نخواسته‌اند از وجدان الهام بگیرند، خواسته‌اند از عقل دستور بگیرند. این عقل است که دنبال مصلحت می‌رود. وجدان این حرفها سرش نمی‌شود؛ او می‌گوید راست بگو، یک حکم مطلق و بلاشرط و بدون هیچ قیدی، به اثر و نتیجه‌اش کار ندارد.
نفیسه
عقل چون دنبال مصلحت می‌رود احکامش همیشه مشروط است، یعنی همیشه به چیزی فرمان می‌دهد به خاطر یک مصلحت.
نفیسه
وجدان اخلاقی به این نتایج کاری ندارد، فرمانی است مطلق. به عبارت دیگر آن عقل است که با مصلحت سروکار دارد.
نفیسه
اگر عاطفه را به نام کار اخلاقی آزاد بگذارید، کار ضد اخلاقی انجام می‌دهد.
نفیسه
اراده یعنی تحت کنترل قراردادن همه میلهای نفسانی و ضد میلهای نفسانی یعنی تنفرها، خوفها و ترسها. خوف برعکس میل، انسان را فراری می‌دهد. ولی اراده گاهی با خوف هم مبارزه می‌کند، می‌گوید: ایستادگی کن، که اسمش می‌شود شجاعت.
نفیسه
میل، کشش است، مثل یک نیروی جاذبه است، وقتی که پیدا می‌شود انسان را به سوی شیء خارجی می‌کشد. عاطفه مادری هم خودش یک میل است. حتی عواطف عالی انسانی هم یک میل است.
نفیسه
یک انسان کامل، یک انسان فاقد ارزشهای انسانی را هم دوست دارد ولی نه اینکه چون دوستش دارد فقط می‌خواهد شکمش را سیر کند؛ دوست دارد که او را نجات بدهد و برساند به ارزشهای انسانی. به این معناست که پیغمبر اکرم رحمةٌ للعالَمین است، برای همه مردم اعمّ از کافر و مؤمن رحمت است.
نفیسه
دروغ مصلحت‌آمیز غیر از دروغ منفعت‌خیز است.
sara:)
مَعْرِفَةُ النَّفْسِ اَنْفَعُ الْمَعارِفِ. شناخت خود از هر شناختی سودمندتر است.
نفیسه
اَحْبِبْ لِغَیرِک ما تُحِبُّ لِنَفْسِک وَ اکرَهْ لَهُ ما تَکرَهُ لَها (به این مضمون ما زیاد داریم) برای دیگران آن را دوست بدار که برای خود دوست می‌داری، و برای دیگران آن را مپسند که برای خود نمی‌پسندی.
نفیسه
کار اخلاقی کاری است که از نظر مبدأ، از میلی ناشی می‌شود که آن میل مربوط به خود انسان نیست، مربوط به دیگران است، و آن را عاطفه غیردوستی می‌نامیم؛ و از نظر منظور، هدف انسان رسیدن خیر به خودش نیست، رسیدن خیر به دیگران است. طبق این نظریه، فعل طبیعی از دایره «خود» و «من» خارج نیست. میلی که مربوط به «من» و «خود» است، می‌خواهد خیری را به همین «من» و «خود» برساند. حیوانات هم این جور هستند. ولی فعل اخلاقی، هم از نظر میل از دایره «خود» خارج است (یعنی آن میل اساسآ مربوط به «خود» نیست، مربوط به غیر است) و هم از نظر هدف از دایره «خود» خارج شدن است چون هدف، رساندن خیر است نه به خود بلکه به غیر خود. پس انسان اخلاقی انسانی است که از دایره «خود» پا بیرون گذاشته است و به غیر خود رسیده است.
نفیسه
هرکاری در انسان مبدئی دارد و غایتی؛ یعنی در انسان یک احساس، یک میل، یک عاطفه هست که محرّک او به یک کار است و اگر نبود محال بود که انسان آن کار را انجام بدهد. محال است انسان کاری را انجام بدهد بدون آنکه یک محرکی، یک میلی یا یک خوفی در او وجود داشته باشد. و هرکاری هدفی دارد.
نفیسه
از یک میل که مربوط به شخص خودش است ناشی می‌شود و هدف، لذتی است که به خودش برسد یا دفع رنجی است که از خودش بشود (مثل مراجعه انسان به پزشک که برای دفع رنج یا دفع خطری است که از خودش می‌شود) یک کار طبیعی است.
نفیسه
پیغمبر فرمود: اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ حاجتهایتان را بخواهید، ولی بِعِزَّةِ الاَْنْفُسِ اما عزت نفس را از دست ندهید.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
خدایا من تو را پرستش نکردم از ترس آتش جهنمت، و پرستش نکردم به طمع بهشتت، بلکه فقط تو را شایسته پرستش می‌بینم. این کلمه اَهْلا لِلْعِبادَةِ خیلی معنی دارد. فقط به دلیل اینکه تو، تو هستی و من، من هستم (تو را عبادت می‌کنم.) طبیعی‌ترین چیزها در عالم این است که تو معبود باشی و من عابد و پرستنده.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
مسئله اخلاق و شرافتهای انسانی و اخلاقی جز در مکتب خداپرستی در هیچ مکتب دیگری قابل توجیه و تأیید نیست. تنها این مکتب است که می‌تواند آن را توجیه کند، و اساسآ خود همین اخلاق و شرافت اخلاقی در وجود انسان یکی از دروازه‌های معنویت است، یعنی یکی از دروازه‌هایی است که انسان را با عالم معنا آشنا می‌کند و به عالم مذهب معتقد می‌نماید.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
یک عامل اساسی برای اینکه علی (ع) در دنیا نمرد ـ عوامل ظاهری طبیعی را می‌گوییم ـ این بود که علی سخنانی دارد در نهایت زیبایی. نهج‌البلاغه واقعآ نهج‌البلاغه است. دشمن هم دلش می‌خواهد سخنان علی را ضبط و حفظ کند. چقدر ما داریم از فصحا و بلغای عرب، آنها که با علی هم میانه خوبی ندارند، که وقتی از آنان می‌پرسند: تو از کجا به این مقام از فصاحت رسیدی؟ یکی می‌گوید: صد خطبه از علی حفظ داشتم بعد ذهنم جوشید که جوشید، دیگری می‌گوید: هفتاد خطبه حفظ داشتم، و سومی می‌گوید: حِفْظُ کلامِ الاَْصْلَعِ.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
نثر و شعر سعدی چرا انسان را جذب می‌کند؟ حدود هفتصدسال از زمان سعدی می‌گذرد. چرا آن جمله‌های کوتاه سعدی هنوز هم در زبانها تکرار می‌شود و انسان وقتی که می‌شنود مجذوب آن می‌شود؟ زیبایی است که چنین می‌کند. آن زیبایی چیست؟ آیا زیبایی لفظ است؟ نه، تنها لفظ نیست، بیشترْ معانی این الفاظ است. البته خود لفظ هم در فصاحت دخالتی دارد ولی تنها لفظ نیست. معانی این الفاظ و معانی ذهنی آنچنان زیبا کنار یکدیگر قرار گرفته است که روح انسان را به سوی خودش می‌کشد و جذب می‌کند. و همچنین شعر حافظ و مولوی.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
حدیث است که اگر کسی به برادر مؤمنش تهمت بزند، ایمان در روح او آب می‌شود آنچنان که نمک در آب حل می‌شود. ایمان برای شخص باقی نمی‌ماند.
نفیسه

حجم

۲۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

حجم

۲۴۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
۱۶,۸۰۰
۶۰%
تومان