بریدههایی از کتاب شنود
۴٫۵
(۱۴۴۱)
در همان لحظهای که گذشتهام را دیدم و اعمال من بررسی میشد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تأثیر داشت.
بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای مادرم پاک شده و بیحساب میشدم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر سر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود.
یعنی مقام مادر اینگونه است. هر یک از دعاهای یک مادر کافی است تا آینده انسان را کاملاً تغییر دهد.
:)
در آن وادی کسی ما را بازخواست نمیکند، این خود ما هستیم که همه چیز را میبینیم و خودمان قاضی هستیم. اینکه به نماز و روزه گرفتن و انجام واجبات، دلمان را خوش کنیم خیلی خوشخیالی است.
اینها ابزار سفر است، ابزاری برای رسیدن به مقصد. حالا به مقصد که رسیدیم باید به خداوند عرض کنیم که چه کردیم و برای رضای خدا چه آوردیم؟
Zahra
خداوند هر طور باشید، او نیز با شما همانگونه است. من در زندگیام و در مقابل خداوند، هیچگاه حسابگر نبودم که بگویم چه دادهای و چه ندادی و چقدر عبادت کنم.
من سعی میکنم آنچه در توان دارم برای خدا انجام دهم. خیلی اهل حساب و کتاب با خداوند نبودم، خدا هم به چشم بر هم زدنی کارم را رسیدگی کرد و تمام شد.
Zahra
هرجا که شیعیان برای رضای خداوند قیام کنند و تمام توان خود را به کار گیرند، اما کم بیاورند و از خدا کمک بخواهند، خداوند گروهی از این فرشتگان مسلح را مأمور میکند که به یاری آنها بروند.
یکباره یاد جنگ بدر در زمان پیامبر (ص) افتادم. مسلمانان با تمام توان مقابل دشمن ایستادند اما معلوم بود در مقابل دشمنشان کم میآورند، اما خداوند طبق آیات قرآن، با ملائک آنها را یاری کرد.
گفتم: من الان دیدم که در غزه چگونه به مسلمین حمله شده. چرا به آنها کمک نمیکنید؟
گفت: نه، کسی قیام نکرده و کمکی نخواسته.
گفتم: خودم دیدم که مردم مظلوم غزه زیر بمباران قرار دارند و کمک میخواهند.
گفت: شما پنجاه هزار ملک را همراه خود به هرکجا که میخواهی ببر. اگر دیدی آنها خدا را خالصانه صدا میزنند و کمک میخواهند، آنها را یاری کن.
Zahra
آن روز، وقتی پارههای بدن آن کودک غزه را از تلویزیون دیدم، در درونم فریاد زدم و گفتم: خدایا، تو این همه ظلم بر مسلمانان را میبینی، پس کی از ظالمین انتقام میگیری؟
خدایا چند دهه است که مردم مظلوم فلسطین با دشمن صهیونیست میجنگند و شهید میدهند، اما آمریکا و سازمان ملل و شورای امنیت هیچ کاری انجام نمیدهند. خدایا ...
یکباره دیدم در یک دشت باز و سرسبز ایستادهام. نگاهم به آسمان افتاد. تا آن زمان آسمان را اینگونه ندیده بودم. هوا روشن و وسط روز بود، اما تعداد بسیار زیادی از ملائک خداوند را دیدم که کاملاً مسلح بوده و زره پوشیده و آماده رزم بودند!
Zahra
آنجا معنای آیه «ان تنصروا الله ینصرکم...» را کامل متوجه شدم. شما (دین) خداوند را یاری کنید، خداوند نیز شما را یاری میکند. خدا به تعداد و نفرات ما کار ندارد. خداوند میخواهد که ما خالصانه وارد میدان عمل برای رضای خدا شویم. میخواهد که ما هر چه در توان داریم در راه او به کار گیریم.
من این را فهمیدم که هرکسی برای حفظ کشور و نظام اسلامی قدمی بردارد، خداوند او را به بهترین نحو یاری خواهد کرد.
Zahra
همه چیز در پیشگاه خداوند دقیق بود، هیچ عمل ناپسند یا کوچکترین ظلمی در آنسوی هستی بیجواب نمیماند. حتی اگر کسی فقط براساس شنیدهها یا به دلایل دیگر، از ظالمی حمایت کرده باشد، این کار او یک ظلم است و باید جوابگو باشد.
Zahra
من در آن لحظات آرزو داشتم بار دیگر به دنیا برگردم و این بار خالصانهتر از قبل، فقط برای رضای خدا قدم بردارم. دیگر یقین من کامل شده بود که هیچ چیزی در این عالم به اندازه قدم برداشتن در مسیر رضای خدا باارزش نیست. دنیا حقیرتر از آن است که انسان کارهایش را برای به دست آوردن آن انجام دهد. هزاران برابر دنیا و ثروت دنیا در خزائن الهی موجود است و کافی است خداوند مهربان اراده کند که کسی از مواهب دنیا بهرهمند شود.
Zahra
من فهمیدم که ما اعمال خود را مورد ارزیابی قرار میدهیم، آن هم نه از زاویهٔ دید خود، بلکه از زاویهٔ وجود الهی که از منیت و احساسات خالی است. آنجا شرمندگی انسان به خاطر اشتباهات گذشتهاش خیلی دردآور است. من سختگیرترین قاضی در مورد خود بودم...»
.
بعدها به یکی از دوستانم گفتم: بیمارستان، یکی از محلهای معراج ارواح انسانهاست. به ما گفتهاند در هنگام جان دادن محتضر، دور او را خلوت کنید.
گفتهاند افراد بینماز یا نجس، بالای سر محتضر نباشند. صدای حرام شنیده نشود. سوره یاسین یا برخی ادعیه برای محتضر خوانده شود تا ملائک به سوی او بیایند. که متأسفانه این موارد در بیمارستانها رعایت نمیشود.
970422
گفت: هرجا که شیعیان برای رضای خداوند قیام کنند و تمام توان خود را به کار گیرند، اما کم بیاورند و از خدا کمک بخواهند، خداوند گروهی از این فرشتگان مسلح را مأمور میکند که به یاری آنها بروند.
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
کمال انسان در این است که چقدر در مسیر خداوند متعال و در راه عمل به وظیفهاش قدم برمیدارد. آن وقت اگر مطیع فرمان خداوند شویم، خدا آنچه نادیدنی است و برای ما اهمیت دارد به ما نشان خواهد داد. حتی چیزهایی به انسان نشان میدهد که به حرکت در مسیر الهی دلگرم شود.
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
دیگر یقین من کامل شده بود که هیچ چیزی در این عالم به اندازه قدم برداشتن در مسیر رضای خدا باارزش نیست. دنیا حقیرتر از آن است که انسان کارهایش را برای به دست آوردن آن انجام دهد.
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
میگفتیم: خدایا، اگر ما را یاری نکنی هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم.
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
من دیدم که برخی کارکنان دیگر هم دچار مشکلات و سختیهایی شدند، حتی زندگی برخی از آنها در معرض نابودی قرار گرفت.
اما نکته مهم این بود که گناه تمام اینها، علاوه بر نامهٔ اعمال خود شخص، برای این جناب رئیس نوشته شد!
حتی این گناه، برای مدیران بالاتری که او را برای این روحیه تجملگرایی ولو به هر قیمتی تشویق کردند ثبت شد!
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
بعد از تهدیدات این رئیس مبنی بر اخراج و تنبیه و... این کارمند با ناراحتی و خجالت از اتاق بیرون آمد.
عصر وقتی به خانه رفت، با راننده تاکسی بگو مگو کرد.
وارد خانه که شد در جواب همسرش که میخواست با او صحبت کند، داد و بیداد کرد و همان روحیه و اعصاب خشن و افکار منفی را به او منتقل کرد!
همسرش نیز سر بچهها داد زد و این زنجیره ادامه یافت. تمام این افکار منفی، از سوی رئیس اداره پخش شد و به سرنوشت بسیاری از مردم انتقال یافت و گناه آن در نامه عمل آن رئیس ثبت شد!
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
البته این را فهمیدم که جنهای شیعه، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، در زندگی مؤمنین تأثیر مثبت دارند و کمکهای بسیاری میکنند که خود مردم بیاطلاع هستند.
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
زمانی که همسرم مریض شد، آنها پشت دیوار منزل ما قرار میگرفتند و با خواندن قرآن، برای سلامتی همسرم دعا میکردند! یکبار خیلی حال همسرم بد شد. ما در تهران کسی را نداشتیم، فقط یکی از همسایگان بود که بچهها را پیش او میگذاشتیم و به بیمارستان میرفتیم.
آن روز همسایه ما هم نبود. من توکل کردم به خدا و دو فرزند خردسال پنج و سه ساله را تا عصر، تنها در خانه رها کردم و رفتم. خیلی نگران بودم. وقتی برگشتم دیدم که هیچ مشکلی پیش نیامده، حتی بچهها خودشان غذا از یخچال برداشته و خورده بودند.
در آن سوی هستی مشاهده کردم که با رفتن ما از منزل، این خانواده جن، از فرزندان ما مراقبت کردند تا برگردیم!
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
ما از زمان حضور در تهران، در منزلمان مراسم روضه و هیئت داشتیم. این روضهها، باعث ایجاد روح معنوی و برکت در خانواده ما شده بود. این خانواده جن شیعه، عاشق امام حسین (ع) بودند. زمانی که روضه برگزار میشد، پشت دیوار خانه ما قرار میگرفتند و در مصائب آقا اباعبدالله (ع) اشک میریختند.
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
من در بررسی اعمالم دیدم که برای نگهداری از همسر و فرزندانم و برای تحمل آن شرایط سخت، چه اجر و پاداشی به من داده بودند و لحظه لحظهٔ آن سختیها برای من محاسبه شده بود.
البته کمترین ناشکری من نیز اجرم را ضایع نموده بود. من دیدم که هرچه را با صبر و تحمل سختیها اندوخته بودم یکباره پوچ میشد! با یک شکایت نابجا، یک درد دل بیموقع با اطرافیانم که از اوضاع زندگی و همسر و فرزندانم شکایت میکردم، اجرم ضایع میشد.
کاربر ۳۰۱۶۹۳۶
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان