بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شنود | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شنود

بریده‌هایی از کتاب شنود

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۴۴۱ رأی
۴٫۵
(۱۴۴۱)
برادر این آقا از دنیا رفته بود و این شخص، وقتی ارث پدرش را تقسیم می‌کرد، سهم فرزندان یتیم برادرش را نداده بود. همین مسئله و آه این بچه‌های یتیم، زندگی او را به نابودی کشاند. حالا او مانده بود و حسرت مال از بین رفته و حق آن بچه‌های یتیم. عجیب‌تر اینکه یک خانه شبیه همان که ساخته بود در جهنم برزخی برای او آماده کردند و او را در همان خانه گرفتار عذاب و آتش نمودند! بعد به او گفتند تمام این بچه‌های کوچک برادرت و حتی فرزندان و نسل آن‌ها که از این ملک سود می‌بردند باید بزرگ شوند و از دنیا بروند و به برزخ بیایند، اگر توانستی آن‌ها را راضی کنی نجات خواهی یافت!
فاطمه
وقتی بررسی اعمالم را می‌دیدم،‌ مشاهده کردم که یک‌بار بی‌دلیل بر سر دخترم داد زدم! همان روز دخترم نیز با برادر کوچکش دعوا کرد و... خدا می‌داند که این عصبانیت بیجای من، چقدر در زندگی و خانواده و روحیه فرزندانم تأثیر منفی داشت. این داد زدن بیجا حتی در سرنوشت آن‌ها مؤثر بود! تمام این موارد و دیگر مراحل زندگی من، با جزئیات کامل در لحظه‌ای مقابل چشمانم قرار گرفت.
فاطمه
من از کودکی آموخته بودم که از کسی جز دشمنان اسلام، کینه به دل نداشته باشم. لذا بسیاری از افرادی که فکر می‌کردند زرنگ هستند و در زمینه حق‌الناس به من بدهکار می‌شدند را می‌بخشیدم، البته نه اینکه دست روی دست بگذارم تا هر که هر کاری می‌خواهد انجام دهد، بلکه کینه‌ای از کسی نداشتم و علاقه نداشتم کسی در آن سوی هستی به خاطر حق‌الناس نسبت به من، معطل و گرفتار باشد. لذا همه را بخشیدم. در لحظات بررسی اعمال، همین مطلب به من نمایان شد. من دیدم که هرچه دیگران را بخشیده‌ام، باعث بخشش گناهان من شده و همین مطلب بار مرا سبک کرده.
فاطمه
ریزترین اتفاقات زندگی را با جزئیات می‌دیدم. من دوران کودکی و دوران مدرسه را با تمام جزئیات به خوبی دیدم. وقتی به یکی از همکلاسی‌ها محبتی کرده بودم، مشاهده می‌کردم که چه برکاتی بر زندگی من نازل می‌شد.
فاطمه
بالاتر رفتم. کل زمین را مانند یک آسمان پر ستاره می‌دیدم. اما اگر تمام زمین مثل ستاره بود، یک نقطه و یک شهر مانند ماه می‌درخشید! شاید بگویم مانند خورشید بود. چون نور خیره کننده‌ای داشت. سریع به آن نقطه رفتم. در تصور اولیه خودم فکر کردم اینجا مکه باشد. اما وقتی به سمت آن نقطه رفتم، حس و حالم به‌کلی عوض شد. من دو گنبد طلایی را دیدم! کربلا منبع عظیم نور و پاکی بود که تمام نورها در تمام نقاط عالم به آن متصل بود. کربلا عامل نورانیت تمام زمین بود. تمام نقاط نورانی در شبکه‌ای عظیم به مرکزیت کربلای معلی با خطوطی نورانی به هم متصل بود
فاطمه
گاهی به برخی اعمالم فکر می‌کردم که به نظر من خیلی خوب بوده، اما می‌دیدم که به علت نیت غیر خدایی که داشتم پوچ شده و اصلاً در محاسبات الهی به حساب نیامده بود!
فاطمه
خانواده‌ام را خیلی دوست دارم، اما این را برایت بگویم که به راحتی می‌توانم از آن‌ها دل بکنم. اصلاً به هیچ چیز این دنیا نباید دل بست. دنیا جایی برای دل بستن ندارد. آخرت ابدی و پایدار است. اینجا را تا چشم بر هم می‌زنی باید بروی.
مُنتَظِر
کمال انسان در این است که چقدر در مسیر خداوند متعال و در راه عمل به وظیفه‌اش قدم برمی‌دارد. آن وقت اگر مطیع فرمان خداوند شویم، خدا آنچه نادیدنی است و برای ما اهمیت دارد به ما نشان خواهد داد. حتی چیزهایی به انسان نشان می‌دهد که به حرکت در مسیر الهی دلگرم شود.
کاربر ۲۷۷۵۶۷۸
می‌خواهیم به سفر بدون بازگشت آخرت برویم، هیچ‌کس هم نمی‌داند که این سفر کی آغاز می‌شود، یعنی هر لحظه باید وسایل و مایحتاج خود را آماده نگه داریم. چقدر برای این سفر آماده ایم؟!
کاربر ۵۹۹۳۷۲۳
یکی از تجربه‌گران می‌گوید: «آنچه درک کردم این بود که من هرگز فانی نیستم و از ازل وجود داشته‌ام و تا ابد وجود خواهم داشت و محال است که نابود شوم... و من برای همیشه در امنیت و محافظت کامل بوده و خواهم بود.»
کاربر ۴۴۸۳۲۰۴
مگر اهل دنیا ارزش این را دارند که انسان، کارهایش را برای رضای خاطر آن‌ها انجام دهد!؟
zeinab_fa
یکی از تجربه گران می‌گوید: «مرور زندگی من، مانند این بود که در یک سینما نشسته و فیلمی از کل زندگی گذشته خود می‌بینم. این سخت‌ترین و دردناک‌ترین قسمت تجربه‌ام بود! واقعیت این است که هیچ کس مرا مورد قضاوت قرار نمی‌داد. خودم بودم که باید قاضی اعمالم می‌شدم، آن هم در زمانی که در هاله‌ای از عشق الهی احاطه شده بودم. من فهمیدم که ما اعمال خود را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم، آن هم نه از زاویهٔ دید خود، بلکه از زاویهٔ وجود الهی که از منیت و احساسات خالی است. آنجا شرمندگی انسان به خاطر اشتباهات گذشته‌اش خیلی دردآور است. من سخت‌گیرترین قاضی در مورد خود بودم...»
سیّدعلی
من در بررسی اعمالم دیدم که برای نگهداری از همسر و فرزندانم و برای تحمل آن شرایط سخت،‌ چه اجر و پاداشی به من داده بودند و لحظه لحظهٔ آن سختی‌ها برای من محاسبه شده بود. البته کمترین ناشکری من نیز اجرم را ضایع نموده بود. من دیدم که هرچه را با صبر و تحمل سختی‌ها اندوخته بودم یکباره پوچ می‌شد! با یک شکایت نابجا، یک درد دل بی‌موقع با اطرافیانم که از اوضاع زندگی و همسر و فرزندانم شکایت می‌کردم، اجرم ضایع می‌شد. من آن‌قدر حسرت می‌خوردم که چرا آن همه پاداش که برای تحمل سختی‌ها برای من در نظر گرفته بودند را با یک عصبانیت بیجا و یا... همه را بر باد داده بودم. من پاداشی بالاتر از اجر شهادت را به راحتی از دست دادم!
khorshid_sh
وزن اعمالم فقط به میزان اخلاص در کارها بستگی داشت و ربطی به کمیت آن‌ها نداشت.
Malihe.s Khatami
بیشتر ما می‌گوییم: باید با دیگران همان گونه رفتار کنیم که می‌خواهیم آن‌ها با ما رفتار کنند... ولی واقعیت این است که آن‌طور که ما با دیگران رفتار می‌کنیم، در حقیقت با خود رفتار می‌کنیم.»
کاربر ۱۶۱۱۲۹۸
دنیا حقیرتر از آن است که انسان کارهایش را برای به دست آوردن آن انجام دهد.
یامهدی
در آن لحظات و در حضور ملک‌الموت، فقط آرزو داشتم که برگردم، بلکه بتوانم کارهایم را فقط با نیت الهی به جا آورم.
Mohammadreza Sharifi
یکی از تجربه گران می‌گوید: «مرور زندگی من، مانند این بود که در یک سینما نشسته و فیلمی از کل زندگی گذشته خود می‌بینم. این سخت‌ترین و دردناک‌ترین قسمت تجربه‌ام بود! واقعیت این است که هیچ کس مرا مورد قضاوت قرار نمی‌داد. خودم بودم که باید قاضی اعمالم می‌شدم، آن هم در زمانی که در هاله‌ای از عشق الهی احاطه شده بودم. من فهمیدم که ما اعمال خود را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم، آن هم نه از زاویهٔ دید خود، بلکه از زاویهٔ وجود الهی که از منیت و احساسات خالی است. آنجا شرمندگی انسان به خاطر اشتباهات گذشته‌اش خیلی دردآور است. من سخت‌گیرترین قاضی در مورد خود بودم...»
جوان خراسانی | javan khorasani
من به این مطلبی که می‌خواهم بگویم یقین دارم و در این سال‌های اخیر، براساس همین مطلب برنامه زندگی‌ام را پایه‌ریزی کرده‌ام و آن جمله این است: «برای رضای خدا، هر کاری می‌توانم برای پایداری و حفظ تنها دولتی که منتظر ظهور امام زمان (عج) است انجام دهم.»
جوان خراسانی | javan khorasani
باتعجب گفتم: یعنی اگر کسی حرکتی نکند این ملائک کاری نمی‌کنند؟ گفت: فقط در یک صورت، امام حاضر و معصوم می‌تواند امر خدا را ابلاغ کند، اگر امام معصوم بخواهد، همه چیز تغییر می‌کند. بعد ادامه داد: در دوران غیبت، ولی امر مسلمین نیز می‌تواند به آن‌ها دستور دهد. در همین افکار بودم که منظور از ولی امر مسلمین کیست، یکباره در میان فوج ملائک تصویر بزرگی را دیدم که شمایل حضرت امام و مقام معظم رهبری نمایان بود.
جوان خراسانی | javan khorasani

حجم

۱۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۱۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰
۵۰%
تومان