بریدههایی از کتاب زنان نامرئی
۴٫۲
(۴۹)
مردانی (و بیتردید مردانی) که ابتدا این برنامه را طراحی کردند میدانستند که چطور سفر میکنند و آن را برحسب نیازهای خودشان طراحی کردند. قصدشان این نبود که تعمداً زنان را حذف کنند. فقط آنها را در نظر نگرفتند. به فکرشان نرسید که شاید نیازهای زنان متفاوت باشد. و درنتیجه، این شکاف دادهها پیامد دخیلنکردن زنان در برنامهریزی بود.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
برنامهریزی قبلی برفروبی در کارلسکوگا تعمداً بهنحوی طراحی نشده بود که به ضرر زنان باشد و به مردان سود برساند. مانند بسیاری از نمونههای دیگر این کتاب، درنتیجهٔ شکاف جنسیتی در دادهها -در این مورد، شکاف در دیدگاهها- پدید آمده بود.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
روشن است که پیشگیری از سوانح از طریق اولویتدادن به عابران در برنامهریزی برفروبی توجیه اقتصادی دارد.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
این فرض که هر آنچه مذکر است جهانی است، نتیجهٔ مستقیم شکاف جنسیتی دادههاست. سفیدبودن و مردبودن فقط به این دلیل میتواند بدیهی فرض شود که بیشترِ هویتهای دیگر اصلاً به حساب نمیآیند. اما جهانشمولی مذکر علت شکاف جنسیتی دادهها هم هست: چیزی که مذکر است عاقبت جهانشمول فرض میشود، چون زنان دیده نمیشوند و بهخاطر سپرده نمیشوند و چون دادههای مذکر، بیشترِ چیزی را که میدانیم تشکیل میدهند و درنهایت این امر، به نشاندن زنان، نیمی از جمعیت جهان، در جایگاه اقلیت منتهی میشود.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
ازقضا، به گزارش ادارهٔ آمار مشاغل آمریکا، صنعت استخراج معادن طی انتخابات سال ۲۰۱۶ به اسم رمزی برای مشاغل کارگری (بهطور ضمنی مردانه) تبدیل شده بود. این صنعت در کل ۵۳۴۲۰ شغل با میانگین درآمد سالانهٔ ۵۹۳۸۰ دلار ایجاد میکند. این را با ۹۲۴۶۴۰ نیروی کار اکثراً زنانه در حوزههای تمیزکاری و مشاغل خانگی مقایسه کنید که میانگین درآمد سالانهشان ۲۱۸۲۰ دلار است. پس کدامیک طبقهٔ کارگر واقعی است؟
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
سیاست هویت فقط وقتی سیاست هویت است که راجع به نژاد یا جنس باشد؛ اینکه نژاد و جنس هیچ ربطی به مسائل «گستردهتر» مانند «اقتصاد» ندارد؛ اینکه اشارهٔ ویژه به دغدغههای رأیدهندگان مؤنث و رأیدهندگان رنگینپوست «کوتهنظرانه» است؛ و اینکه طبقهٔ کارگر، یعنی مردان سفیدپوست طبقهٔ کارگر.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
برای آن مرد، شیوهٔ نگریستنش به دنیا جهانشمول بود، درحالیکه فمینیسم -نگریستن به جهان از چشماندازی زنانه- خاص بود؛ ایدئولوژیک بود.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
زنان طبقهٔ نخبگان طوری تربیت میشدند که به افسانهٔ درماندگیِ خود، باور مطلق داشته باشند و ابداً نمیتوانستند بر درک خود از کار بهعنوان چیزی ذاتاً غیرزنانه فائق آیند. آنها قادر نبودند خود را به گرفتن مشاغلی راضی کنند که پیشتر در اختیار مردان داوطلب بود، پس برای شوهرانشان نامه مینوشتند و التماس میکردند جبههها را ترک کنند، به خانه برگردند و از آنها مراقبت کنند. زنان فقیرتر به شیوهٔ فعالانهتری دردسر درست میکردند، چون مقاومت در برابر سیاستهای کنفدراسیون را سازماندهی میکردند، «چون در اصل گرسنه مانده بودند و باید خانوادهشان را سیر میکردند.»
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
حقیقت این است که «ارزش» مسئلهای مربوط به نظر افراد است و نظرات را فرهنگ شکل میدهد. و اگر آن فرهنگ مانند فرهنگ ما دارای سوگیری مردانه باشد، چارهای جز این ندارد که علیه زنان سوگیری کند. طبق پیشفرض.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
بااینکه شواهدی هست از اینکه زنان میتوانند تا حد زیادی مردان را بهعنوان الگوی خود بپذیرند، مردان همین کار را دربارهٔ زنان نمیکنند.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
(«منتقد خیال میکند این کتاب مهمی است، چون به جنگ میپردازد. آن یکی بیاهمیت است، چون به احساسات زنان در اتاق پذیرایی میپردازد»)
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
دیانایِ اسکلتهای دفنشده با سلاح روی بیش از هزار تپهٔ گورستانی از اوکراین تا آسیای مرکزی فاش کرده که حدود ۳۷ درصد زنان و دختران سکایی جنگجویان فعالی بودهاند.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد بیمحابا مذکر پیشفرض را بهعنوان یک حقیقت غیرقابلانکار صورتبندی کرد و در رسالهٔ زیستشناختیاش با نام در باب تولد جانوران نوشت: «درحقیقت انحراف نخست از نوع، این است که فرزندان بهجایِ مذکر مؤنث شوند» (البته این را هم گفت که این لغزش بهنحوی «ضرورتی طبیعی» به شمار میرود).
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
همانطور که خود دانشمندان علوم کامپیوتری میگویند: «ورودیِ چرت، خروجیِ چرت.»
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
مردی که مدت کوتاهی با او قرار میگذاشتم میکوشید در بحثهایش با من با گفتن این حرف پیروز شود که ایدئولوژی کورم کرده است. میگفت من نمیتوانم دید عینی، یا منطقی، به دنیا داشته باشم، چون فمینیستم و هرچیزی را از پشت عینک فمینیسم میبینم. وقتی اشاره کردم که این برای او هم صدق میکند (او خودش را اختیارباور میدانست) درنگ کرد. نه. این باور دقیقاً عینی و طبق عقل سلیم بود؛ همان «حقیقت مطلقی» که دوبووار میگفت. برای آن مرد، شیوهٔ نگریستنش به دنیا جهانشمول بود، درحالیکه فمینیسم -نگریستن به جهان از چشماندازی زنانه- خاص بود؛ ایدئولوژیک بود.
hosein.bannaee
یکی از مهمترین چیزهایی که باید دربارهٔ شکاف جنسیتی دادهها گفت این است که عموماً بدخواهانه یا حتی تعمدی نیست. کاملاً برعکس، صرفاً محصول شیوهٔ اندیشیدنی است که هزاران سال وجود داشته و درنتیجه شیوهای برای نیندیشیدن است. حتی نیندیشیدن مؤکد: مردان بدیهی به حساب میآیند و زنان اصلاً به حساب نمیآیند. چون وقتی میگوییم انسان، در کل منظورمان مرد است.
sheloo
از ریو تا لسآنجلس مردان در اتوبوسها به زنان و دختران آزار رساندهاند و رانندهها بیخیال به راه خود ادامه دادهاند.
farzanepoursoleiman
اما آن شب متفاوت بود. آن شب صف بدتر از همیشه بود. خیلی بدتر. چون باربیکن در یک نمایش شرمآور و مضحک که اصلاً به زنان نیندیشیده بود، توالتهای مردانه و زنانه را خنثاجنسیت کرده، آن هم فقط با عوضکردن علامتهای «زنانه» و «مردانه» با «پیشابدانهای خنثاجنسیت» و «اتاقکهای خنثاجنسیت». معلوم است که چه اتفاقی افتاد. فقط مردان از بهاصطلاح «پیشابدانهای خنثاجنسیت» و همه از «اتاقکهای خنثاجنسیت» استفاده میکردند.
farzanepoursoleiman
وقتی زنان در تصمیمگیری، در تحقیقات و در تولید دانش دخیلاند، دیگر زنان فراموش نمیشوند.
Nafis
بهخاطر اینکه زنان معمولاً فقیرترند
farzanepoursoleiman
حجم
۴۴۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۵۰ صفحه
حجم
۴۴۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۵۰ صفحه
قیمت:
۴۷,۰۰۰
۲۳,۵۰۰۵۰%
تومان