بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ٫٫٫ | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ...

بریده‌هایی از کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ...

نویسنده:جیمز هالیس
امتیاز:
۳.۰از ۵۳ رأی
۳٫۰
(۵۳)
داستان مارکوس اورلیوس همیشه مرا تحت‌تأثیر قرار داده است. او با اینکه امپراطور بود و می‌توانست از هرگونه تنبلی و مفت‌خوری جذاب در رم بهره‌مند باشد، تصمیم گرفت که به میدان برود و با هان که کمر به کشتنش بسته بود، روبه‌رو شود. آیا او با ما فرق داشت؟ نه، او هم همان ترس‌ها و تنبلی‌های ما را داشت. هر روز برایش یک مبارزه بود، همان‌طور که برای ما است. او هم مانند ما در معرض تسکین آسانی بود که نااُمیدی با خودش می‌آورد: اینکه سختی‌های ما بیش از دیگران است و تجهیزات دیگران برای سفر زندگی بهتر از ماست. همه ما از یک ترس، از یک تنبلی جذاب و یک نوع اجتناب از بزرگ شدن برخورداریم.
بهاره مظاهری
دیر یا زود، برای روبه‌رو شدن با ترس خود، برای پاسخ به دعوت به اقدام و غلبه بر انبوه قدرت‌های تنبلی درون‌مان فرا خوانده می‌شویم. این کاری است که از ما خواسته شده است که مانند آن کسی که واقعاً هستیم، وارد میدان شویم و تحت شرایطی که شاید کنترلی بر آن نداریم، بهترین کار مدیریتی خود را انجام دهیم. این وارد میدان شدن و بهترین تلاش خود را انجام دادن را بزرگ شدن می‌نامیم. این همه کاری است که دنیا از ما می‌خواهد. اینکه برخیزیم و بهترین کاری را که از دست‌مان بر می‌آید، انجام دهیم.
بهاره مظاهری
کهن‌الگوی قهرمان انرژی‌ای است که ما یک هزار سال است که تحسینش می‌کنیم، شخصی است که وظیفه‌ای را مورد رسیدگی قرار می‌دهد، بر یک ترس غلبه می‌کند، جایی که لازم است وارد عمل می‌شود و به الگویی برای دیگران تبدیل می‌شود، اما آیا ما حضور کهن‌الگوی قهرمان را در خود درک می‌کنیم؟ کهن‌الگو خواندن آن به معنای به رسمیت شناختن حضور جهانی آن است، که در همه افراد در همه اعصار یافت می‌شود. کار قهرمان درون نابود کردن قدرت‌های تاریکی از جمله ترس و تنبلی است. تمام آن داستان‌های شکست دادن اژدها نسخه اسطوره‌ای غلبه بر قدرت آن چیزی است که ما را می‌بلعد، همان کاری که ترس و تنبلی روزانه انجام می‌دهند.
بهاره مظاهری
چیزی در درون ما همیشه آگاه است و همیشه نظر خود را اعلام می‌کند. طبیعتاً، ما تا جایی‌که بتوانیم از این حکم احضاریه از جانب روح اجتناب می‌کنیم، تا اینکه چنان محکم در بزند که مجبور شویم در را باز کنیم. روزی که بگوییم: «من مسئول هستم، من پاسخگو هستم، باید با این موضوع کنار بیایم»، روزی است که بزرگ شده‌ایم، حداقل تا دفعه بعد، تا پسروی بعد، تا حمله بعد.
بهاره مظاهری
آن پیام معمول کودکی را به‌خاطر آورید: دنیا بزرگ است، تو نیستی. دنیا قدرتمند است، تو نیستی. این پیام‌ها که بیش از حد القا شده‌اند، در تمام سفرمان با ما می‌مانند. آنچه ما را می‌ترساند، فعال شدن نمونه قدیمی است که با آن بزرگ شده‌ایم؛ اینکه ما کوچک هستیم و دنیا بزرگ. این پیام، حس رشد ما، احساس محق بودن ما نسبت به امکانات و احتمالات و حق ما برای رؤیاپردازی را تباه می‌کند.
کاربر ۱۵۲۰۵۴۱
مجبور شدن به قالب‌گیری مجدد مفاهیم، فعالیت‌ها و درک و حتی ارزش‌های خود، اضطراب تولید می‌کند، اما یک موضع روحی بالغ وادارمان می‌کند با اضطرابی بیش از آنچه می‌خواهیم روبه‌رو شویم. یک سفر اصیل از ما خواهد خواست تضادها را با آغوش باز بپذیریم، از ابهام رنج بکشیم و به ورطه تفکر یا این یا آن نیفتیم که ویژگی ذهن نابالغ یا وحشت‌زده است. معنویت بالغ معنویتی است که در آن تعداد رمزورازهایی که با آنها مواجه می‌شویم بیش از مقداری است که با آن راحت هستیم.
Farzaneh Yazdani
دچار شدن به ترس‌های این جهان طبیعی است. فقط یک روان‌پریش نمی‌ترسد، اما اگر تحت سلطه ترس‌های خود زندگی کنیم، از روح خود سرپیچی کرده‌ایم. در نهایت برای قدم گذاشتن به درون هر آنچه از ما بزرگ‌تر است باید از میان ترس‌های خود عبور کنیم. باید بر واژه «عبور» تأکید کنم. برای ناپدید کردن موانع هیچ جادویی وجود ندارد، هیچ برنامه پنج مرحله‌ای وجود ندارد، هیچ قرصی، هیچ مسکنی این کار را نمی‌کند. تنها گزینه عبور کردن از میان موانع است
Farzaneh Yazdani
طبق استدلال ژان‌پل سارتر؛ ما باید به‌گونه‌ای عمل کنیم گویی که آزاد هستیم، وظیفه «هولناک» انتخاب را بپذیریم و مسئولیت‌پذیر باشیم. چه آزاد باشیم چه نباشیم، مجبوریم به‌گونه‌ای رفتار کنیم گویی که آزادیم و تمام نظام‌ها، فلسفه‌ها، اخلاقیات و اظهارات قضایی مبتنی بر مسئولیت‌پذیری هستند.
Nino
تنها زمانی‌که خطر سفر زندگی خود را بپذیریم، می‌توانیم فرافکنی‌های خود بر دیگران را بازپس گیریم. هر کسی را که می‌شناسیم، در محاصره مشکلات خود است. اکثر اوقات آنها نمی‌خواهند که این موضوع را بدانید و خودشان هم تلاش می‌کنند راه‌هایی پیدا کنند که خود نیز آگاه نشوند.
Golnaz Javaheri
ه عبارت دیگر، معنای زندگی ما تابع مستقیمی است از میزان تبدیل شدن به خودمان و اقدام به بهترین شکلی که می‌توانیم، با وجود تمام مشکلاتی که زندگی سر راه‌مان قرار می‌دهد.
Golnaz Javaheri
روح ما از پس خیلی چیزها بر می‌آید: رنج، فقدان، انزوا و اگر بداند که رنج معنایی دارد، حتی بیش از اینها را تاب می‌آورد. او بدون معنا نه می‌تواند رنج را مدتی طولانی تاب آورد و نه از قول و قرارهایی که با خودمان گذاشته‌ایم، تبعیت کند. همان‌طور که یونگ گفته است کوچک‌ترین چیزهای بامعنا بسیار بهتر از بزرگ‌ترین امور بی‌معنا هستند و معنا را روح ما تعریف می‌کند، نه فرهنگ‌مان.
Golnaz Javaheri
با نگاهی به گذشته زندگی خود شاید تشخیص دهیم که بسیاری از تصمیم‌های حیاتی را بر مبنای ترس گرفته‌ایم؛ ترس از نااُمید کردن دیگران، ترس از سردرگمی، ترس به دلیل از دست دادن رضایت خانواده و مواردی دیگر.
Golnaz Javaheri
خب پس وظیفه ما چیست؟ دو چیز، فردیت و غلبه بر موانع ویژه‌ای که تقدیر سر راه‌مان قرار داده است.
Golnaz Javaheri
نیاز به پیوند با دیگری، گرفتن احساس امنیت از حضور او و تمرکز بر او یکی از معمول‌ترین الگوهای بشر در واکنش به تغییر، وقفه و ابهام است.
Golnaz Javaheri
موضوع آن چیزی که به‌نظر می‌رسد، نیست. آنچه می‌بینید جبرانی است برای آنچه که نمی‌بینید.
Golnaz Javaheri
برای تمام اصلاحاتی که به این جهان بدهکاریم، برای تمام جبران‌هایی که به دیگران بدهکاریم، به خودمان نیز بدهکاریم که اجازه دهیم سرانجام کسی که واقعاً هستیم باشیم، قبل از اینکه دیگر اینجا نباشیم. باید برای تمام آن مواقع شراکت در جرم، بزدلی و باورهایی که زمانی نقش محافظتی داشتند، اما اکنون روح را می‌آزارند و تلخ می‌کنند، به روح غرامت بپردازیم.
Golnaz Javaheri
ین سؤالات ساده را از خود بپرسید: کجا باید بزرگ شوم و به درون زندگی‌ام قدم بگذارم؟ برای این کار باید با چه ترسی روبه‌رو شوم؟ آیا این ترس واقع‌گرایانه است یا به سال‌های آغازین رشدم مربوط است؟ با توجه به آن احساس سنگینی که مدت‌های طولانی به دوش کشیده‌ام، هزینه‌ای که باید برای بزرگ نشدن بپردازم، چقدر است؟
Golnaz Javaheri
معنای زندگی ما تابع مستقیمی است از میزان تبدیل شدن به خودمان و اقدام به بهترین شکلی که می‌توانیم، با وجود تمام مشکلاتی که زندگی سر راه‌مان قرار می‌دهد. اغلب کارشکنی در کار خود و لغزیدن به درون تصویرهای انکارکننده زندگی که از خودمان داریم و رد دعوت وقتی‌که بار روانی آن بسیار بالاست، با رضایتی تلخ همراه است. در آن لحظات، از ما خواسته می‌شود به وظیفه خود بازگردیم، و آن وظیفه این است که کسی باشیم که هستیم. همین قدر ساده، همین قدر مشکل، همین قدر عمیق و این هدیه ما به جهان است، نه به‌صورت خود بزرگ‌بینی، نه به‌صورت مغرور شدن به خود، بلکه به‌صورت خدمتی ساده به روح. در سفرمان چه چیزی می‌تواند مهم‌تر، تهدیدکننده‌تر و ضروری‌تر از احترام به روح به این شیوه متواضعانه باشد؟ درحالی‌که تقدیر اغلب خشن و محدودکننده است، بهانه اکثر ما این نیست، بلکه ما وظیفه خود، مسئولیتی که در برابر استعدادهای خود، در برابر علائق خود، در برابر دیدگاه منحصر به‌فردی که از جهان داریم، فراموش می‌کنیم، زیرا این کار آسان است.
M Nourbakhsh
قدرتمندترین پیام‌ها و آنها که بیش از همه نادیده گرفته شده‌اند، حاصل اولین تجربه‌های ما از امنیت، خطر و دستورات تطبیقی هستند، هر بار که در زندگی روانی ما فعال می‌شوند، قدرت غصب خودآگاهی را دارند و حاکم می‌شوند و برنامه‌های منسوخ خود را اجرا می‌کنند
taahouraa
. ما همه از زندگی روزانه خود پیام‌هایی را درونی می‌کنیم؛ از رسانه‌های جمعی، از خانواده خود، از نفوذهای مذهبی، تحصیلی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و یا از تجربه‌های قدیمی زندگی خودمان. این پیام‌ها به ما می‌گویند چه کنیم: از این اجتناب کن، با آن درآمیز، این کار را انجام بده؛ یا اینکه دستور می‌دهند چه کاری را انجام ندهیم: ساکت باش، پنهان شو، احساساتت را نشان نده. ما با این پیام‌ها متولد نشده‌ایم، اما چون تاریخچه و گذشته داریم و چون ما موجوداتی دارای حواس هستیم که برای بقا و رفع نیازهای‌مان باید جهان اطراف خود را بررسی و برای خودمان تفسیر کنیم، صاحب این پیام‌ها شده‌ایم.
taahouraa

حجم

۱۷۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

حجم

۱۷۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱ صفحه

قیمت:
۷۱,۰۰۰
۴۲,۶۰۰
۴۰%
تومان