بریدههایی از کتاب بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی ...
۳٫۰
(۵۳)
روانشناسی میتواند به ما بینش بدهد، اما پس از آن قابلیتهای اخلاقی فرد مهم میشوند: شجاعت و پایداری
کاربر ۲۰۲۵۹۰۱
از کودکی به بعد، همه ما احساس کردهایم که اوضاع دیگران خوب است و اوضاع ما نه، که دیگران میدانند چه میکنند و کاملاً روشن است که ما نمیدانیم، اما ما هرگز اجازه ورود به دنیای تردیدها، شکستها، لحظات بزدلی اخلاقی و شرمندگیهای دیگران را نداشتیم. تنها زمانیکه خطر سفر زندگی خود را بپذیریم، میتوانیم فرافکنیهای خود بر دیگران را بازپس گیریم. هر کسی را که میشناسیم، در محاصره مشکلات خود است. اکثر اوقات آنها نمیخواهند که این موضوع را بدانید و خودشان هم تلاش میکنند راههایی پیدا کنند که خود نیز آگاه نشوند.
چون خیلی زود میآموزیم که با انکار واقعیت احساساتمان، واکنشی ایمن را در دیگران باعث میشویم، علیه اقتدار شخصی خود تبانی میکنیم و با خود بیگانه میشویم. ازآنجاکه در این خودانکاری به آسانی رشد میکنیم، به مرور زمان یادمان میرود که آنچه واقعاً احساس میکنیم، اهمیت دارد.
بهاره مظاهری
هیچیک از ما از الگوهای اعتیادی آزاد نیست و منظور سیستمهای بازتابی مدیریت اضطراب است. صادقانه بگویم، ما مجبوریم این سیستمها را داشته باشیم، اما بهجای اینکه ما آنها را کنترل کنیم، آنها ما را کنترل میکنند و این زمانی است که هزینه این اعتیاد زیاد میشود. بازتابی یعنی پاسخ ما خودکار است و نه استدلالی، دارای تمایزات ظریف نیست، تمییز داده شده نیست و پر از توجیهاتی است که از قبل کنار گذاشته شدهاند تا هر زمان آن رفتار زیر سؤال رفت، از آن دفاع کنند.
بهاره مظاهری
فروید چیزی را شناسایی کرد که «وسواس تکرار» نامید، انگیزهای درونی برای تکرار گذشته، حتی اگر دردناک باشد و به بنبستهای قابلپیشبینی، اما آشنا منتهی شود
بهاره مظاهری
چرا پیوسته این عبارات را میخوانم؟ زیرا یادآوری میکنند که از احساس تأسف برای خودم، زندگی بینظیرم و فرصتهای ممتازم دست بردارم و از جستوجوی یک مسیر آسان صرفنظر کنم. به خودم یادآوری میکنم که برخیزم و بهترین کاری را که میتوانم انجام دهم، در چند تا از آن نبردهای درونی با ترس و تنبلی پیروز شوم، در چند تا هم مغلوب شوم، اما با این امید که اگر بهترین تلاش خود را انجام دهم، آنگاه دیگر بزرگ شدهام. این چیزی است که زندگی از ما میخواهد: بزرگ شدن، مسئولیتپذیر شدن و حضور یافتن.
بهاره مظاهری
دو مورد از بزرگترین تهدیدهای زندگی که با خود داریم عبارتاند از ترس و تنبلی. هر روز صبح بیدار میشویم و دو موجود خیالی را پایین تختخواب خود میبینیم. نام یکی از آنها ترس است و میگوید: «دنیا برای تو زیادی بزرگ است، تو از پس آن بر نخواهی آمد. امروز هم دوباره راهی برای فرار پیدا کن.» دیگری نامش تنبلی است و میگوید: «هی، سخت نگیر. روز سختی داشتی. تلویزیون را روشن کن، چرخی در اینترنت بزن. کمی شکلات بخور. فردا هم روز خداست.» این دوقلوهای سمج هر روز روح ما را میخورند. صرفنظر از هر کاری که امروز انجام دهیم، سروکله آنها فردا دوباره پیدا میشود.
بهاره مظاهری
یونگ میگوید که روانرنجوری همیشه در فرار از رنج اصیل قرار دارد. طبیعتاً هیچکس نمیخواهد رنج بکشد، اما یونگ اعلام کرد که بین رنج اصیل و غیراصیل تفاوت وجود دارد.
تاریخ پر از افرادی مانند ماست که از فرآیند مرگ و تولد دوباره عبور کردهاند. من در چهار دهه گذشته این اتفاق را در بسیاری از تحلیلشوندگان شاهد بودهام که «بدون نوعی مرگ هیچ پیشرویای وجود نخواهد داشت»
Farzaneh Yazdani
قدم گذاشتن به درون زندگی خود، بازگشتن به وظیفه تبدیل شدن به کسی که واقعاً هستیم، بدون در نظر گرفتن نقشها، دستهبندیها یا انتظارات دیگران، ترسناکترین نداهای دعوت همینها هستند. من برای خنثی کردن ترس از ورود به جهان به شکل کسی که هستیم، اغلب به آن جمله معروف قدیمی استناد میکنم: «روزی که در بستر مرگ افتادهای، چه احساسی خواهی داشت اگر بدانی که هرگز خودت در اینجا نبودهای؟»
Golnaz Javaheri
من چنین فردی را قضاوت نمیکنم، چون خودم هم در بسیاری از روزها همین کار را میکنم، با این همه در روزهای دیگر با ترس مواجه میشوم، با عدماجازه، با عظمت تهدیدکننده همه این چیزها و بهترین کاری که از دستم بر میآید، انجام میدهم. حال نمیتوانم بگویم که نمیدانم، که خبر ندارم یا بیاطلاعم، شما هم دیگر نمیتوانید بگویید. ما به اندازه کافی بهانه آوردهایم، به اندازه کافی توجیه کردهایم و به اندازه کافی طفره رفتهایم، اما چیزی در درونمان اصرار میورزد، خود را نشان میدهد، خوابمان را آشفته میکند و انتظار بیشتری از ما دارد و دیر یا زود همه ما با روح خود قرار ملاقات داریم. باید دید آیا خودی نشان خواهیم داد و وظیفه الهی خود را به یاد خواهیم آورد.
M Nourbakhsh
یونگ در نامهای در دهه ۱۹۵۰ اظهار کرده است که کارِ تبدیل شدن به یک انسانِ تحولیافته متشکل از سه بخش است. روانشناسی میتواند به ما بینش بدهد، اما پس از آن قابلیتهای اخلاقی فرد مهم میشوند: شجاعت و پایداری. بنابراین، فرد پس از اینکه بالقوه به خودآگاهی رسید و به بینشی دست یافت، از اینکه ماهیت آن وضعیت دشوار واقعاً چیست، باید شجاعت زیستن با آن را با تمام قدرتهای تنبیهکنندهاش در جهان واقعی بهدست آورد و این کار را در طول زمان در مواجهه با تضاد هم بیرونی و هم درونی انجام دهد.
M Nourbakhsh
حجم
۱۷۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
حجم
۱۷۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
قیمت:
۷۱,۰۰۰
۴۲,۶۰۰۴۰%
تومان