زندگی یعنی تسلسل این لحظهها؛ یعنی همهٔ مسیر زندگی را بنگریم و انتخاب کنیم که فرد تأثیر گذاری باشیم.
:)
زندگی یعنی استفاده از لحظه لحظهٔ زندگی تا چراغِ راهی باشی برای کسی و نه اینکه دلخوش باشی به تاریکی. زندگی در این معنا یعنی زمان را در راه برطرف کردن نارساییهای خودمان خرج کنیم، نه اینکه همیشه در پی عیبجویی از اطرافیانمان باشیم.
آنگاه میتوان با عشق به دیگران یاری رساند. جدای از اینکه مذهبی هستیم یا نه، بهتر است در هر کاری که اقدام میکنیم، ردپای آن را بر نسلهای آینده درنظر بگیریم.
سیتا ^-^
مرهم بودن به جای زخم زدن.
فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی
مسئله، کردارِ ما در همین لحظه و در همین جاست؛ یعنی آنچه ما انجام میدهیم تا تغییری را برای انسانها ایجاد کنیم. این یک پیام برای همه انسان هاست:
«بیاید با زندگیِ هدفدار، جهان را تغییر دهیم.»
helya.B
زندگی کردن به معنای تمام و کمالِ آن یعنی عشق ورزیدن و پرهیز از نفرت. یعنی مرهم بودن به جای زخم زدن.
یك رهگذر
زندگی برای هر فرد معنی متمایزی دارد: ورزش کردن، تماشای سریالِ مورد علاقه، یا حتی خوردن یک غذای دلچسب.
helya.B
زندگی کردن به معنای تمام و کمالِ آن یعنی عشق ورزیدن و پرهیز از نفرت. یعنی مرهم بودن به جای زخم زدن
ali
کردارِ ما در همین لحظه و در همین جاست؛ یعنی آنچه ما انجام میدهیم تا تغییری را برای انسانها ایجاد کنیم. این یک پیام برای همه انسان هاست:
«بیاید با زندگیِ هدفدار، جهان را تغییر دهیم.»
Arman
زندگی یعنی استفاده از لحظه لحظهٔ زندگی تا چراغِ راهی باشی برای کسی و نه اینکه دلخوش باشی به تاریکی.
سیاوش
زندگی کردن به معنای تمام و کمالِ آن یعنی عشق ورزیدن و پرهیز از نفرت. یعنی مرهم بودن به جای زخم زدن.
nastaran