بریده‌های کتاب خانه ای روی گورها
کتاب خانه ای روی گورها اثر لینزی کِری

کتاب خانه ای روی گورها

نویسنده:لینزی کِری
امتیاز:
۴.۶از ۶۲ رأیخواندن نظرات
«از گوشی‌ها متنفر نیستم؛ از این متنفرم که توی تجربه‌های ما دخالت می‌کنن. این یه نمونه‌ش: به فرض تو به یه تعطیلات معرکه می‌ری، مثلاً به آبدره‌های توی نروژ. خیلی از دوست‌هات بیشتر وقتشون رو می‌ذارن پای عکس گرفتن و پست کردنشون توی شبکه‌های اجتماعی، بعد منتظر لایک‌ها و کامنت‌ها می‌شن. در واقع اصلاً اون لحظه رو تجربه نمی‌کنن. همین‌طور زیبایی رو. همه‌چی رو.»
بهار
مامان زل می‌زند توی چشم‌هایم. «تسا،‌ فردا می‌خوای کلاس هفتم رو توی مدرسهٔ جدیدت شروع کنی. فکر نمی‌کنی لازمه وسایل بیشتری بیرون بیاری؟ و کم‌کم مستقر بشی؟» دست‌به‌سینه می‌شود. علاقه‌ای به زندگی در این خانه ندارم. تاریک است. بوی آدم‌های پیر را می‌دهد و هر گوشه‌اش عنکبوت دارد. نه، ممنونم. «می‌شم. فقط چند روز فرصت لازم دارم.» و همین‌طور به یک بلیت یک‌طرفه به خانه. دلم برای صدای موج‌ها و بوی شور هوا تنگ شده. برای مارمولک‌ها و ماسه‌هایی که لای انگشت‌های پایم می‌رفتند. برای ریچل. ریچل مثل کرهٔ بادام‌زمینی می‌ماند روی ژلهٔ من. خامهٔ ترش روی پیاز من. شکر توی شربت آب‌لیموی من. او بهترین دوست من است و من مجبور شدم ترکش کنم. کار اشتباهی است. خیلی خیلی اشتباه است. دست می‌برم سمت استخوان ترقوه‌ام و با انگشت‌هایم گردن‌آویز نقره‌ای کوچک را می‌مالم. این گردن‌آویز الان تنها چیزی است که من را به او وصل می‌کند... تنها چیزی که در آن با هم سهیم هستیم. گردن‌آویز ریچل به جای زنجیر، چرم سیاه دارد و عکس من تویش است؛ وگرنه جفتشان شبیه هم هستند.
F.Shetabivash
آن‌ها متفاوت هستند، پیچیده‌اند. عیبی ندارد. همان‌طور که از نظر دوست‌های جدیدم عیبی ندارد.
پیگیری
دقیقاً همان جایی است که همیشه بهش نیاز داشتیم اما نمی‌دانستیم وجود دارد.
...!
وقتی که فکر می‌کنند حواسم نیست.
...!
ما هنرمندیم. خالقان تقدیر خودمون!
luna
یعنی مامان و بابا نمی‌توانند بفهمند؟
itbdiana
اما واقعاً ارزشش رو داره
...!
دست جونا را در دستم فشار می‌دهم و داد می‌زنم: «مامان؟» و از پنجره دور می‌شوم. خبری نیست. قلبم در سینه‌ام محکم‌تر می‌کوبد، آن‌قدر محکم که می‌ترسم اولین فرد دوازده‌ساله‌ای باشم که حملهٔ قلبی بهش دست می‌دهد.
پیگیری
رنگ‌های آبی و ارغوانی دوباره پای تختم افتاده‌اند. فقط این بار آن دفتر طراحی‌ام که گذاشته بودمش سر جایش هم کنار آن‌هاست. و باز است...
پیگیری

حجم

۱۹۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۱۹۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۶۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد