بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهار ستاره؛ جلد دوم | طاقچه
تصویر جلد کتاب چهار ستاره؛ جلد دوم

بریده‌هایی از کتاب چهار ستاره؛ جلد دوم

نویسنده:تِرا دِرمن
امتیاز:
۴.۷از ۱۴ رأی
۴٫۷
(۱۴)
گلادیس گفت: «آه، خیلی نامردیه. خیلی بدم میاد که بین قوانین بزرگ‌ترا و کوچیک‌ترا فرق می‌ذارن.» سندی گفت: «آی گفتی.»
ن. عادل
خاله لیدیا گفت: «خب گلادیسانتِموم، چی باعث شده که امروز صدای قشنگت رو از پشت تلفن بشنوم؟ برای همون کار اسمش‌رونَبَر برای اون روزنامهٔ اسمش‌رونبر؟» گلادیس خندید و گفت: «خدایا! خاله لیدیا. یه‌جوری حرف می‌زنین انگار دارم برای وُلدِمورت کار می‌کنم!
کاربر ۲۸۷۵۶۳۶
ممکن است سیب‌زمینی‌ها با اولین گاز، به‌نظر بعضی از مشتری‌ها زیادی ترد بیایند، اما وقتی در آیولی سیر خانگی فوزیون خوابانده شوند، بافتی فوق‌العاده دلپذیر پیدا می‌کنند. کسانی که ترجیح می‌دهند سبزیجاتشان خامه‌ای‌تر باشد، پورهٔ چغندر زرد سفارش دهند که توی کوهی از خامهٔ زده‌شده سِرو می‌شود و ظاهرش آن‌قدر زیباست که دلتان نمی‌آید آن را بخورید. اما کباب غاز چرب‌وچیلی این رستوران، ظاهر چندان جذابی ندارد. شاید بهتر بود به‌جای اینکه تکه‌های کباب را همین‌طور خشک‌وخالی توی بشقاب بگذارند، زیرشان کمی سبزیجات می‌چیدند. این‌طوری روغنی که توی ظرف جمع شده اشتهایتان را کور نمی‌کرد... گلادیس تقریباً یک صفحهٔ پر نوشته بود که صدای باز شدن در ورودی دستشویی را شنید و صداهایی در فضا پیچید. یکی از صداها گفت: «سرآشپز حسابی دست‌وپاش رو
کاربر ۲۸۷۵۶۳۶

حجم

۲۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۲۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۳۷,۶۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد