بریده‌هایی از کتاب مثل یک مرد فکر کنید، مثل یک زن رفتار کنید (متن کامل)

سوال شماره ۲: اهداف بلندمدت مرد مقابل کدام است؟ این حرف را از من قبول کنید: مردی که واقعا دورنمایی از جایگاه ۱۰ سال آینده‌اش داشته باشد، آینده خودش را موشکافانه بررسی کرده است و واقعا حساب و کتاب کرده که برای دستیابی به خواسته‌هایش چقدر باید زحمت بکشد. این مرد، آینده‌نگر است، و مراحلی را که برای دستیابی به آینده رویایی‌اش باید طی کند از قبل تعیین کرده است. به عقیده من اگر حرف احمقانه‌ای مانند این از مردی شنیدید که،"هر روز، خدا کریم است، فعلاکه همینجوری پیش می‌روم"، فرار کنید.

سوال شماره ۱: اهداف کوتاه‌مدت مرد مقابل کدام است؟ اگر قرار است با مردی ارتباط داشته باشید، باید بدانید او چه نقشه‌هایی دارد و آن نقشه‌ها به چه ترتیبی با عناصرِ کلیدیِ هویت آن مرد ارتباط دارند. عناصری که عبارت است از: کیستی او، کاری که انجام می‌دهد و مقدار درآمدی که دارد. این سه مورد، همانطور که قبل از این هم به شما گفتم، برای هر مرد بالغ و بزرگسال بسیار مهم هستند. شما از هر نظر حق دارید بدانید او الان مشغول چه کاری است و برای تبدیل شدن به آن مرد واقعی و بزرگی که خودش دوست دارد، قرار است بین سه الی پنج سال آینده چه کند؟.

آیا بدست آوردن دل مادر مرد مهم است؟ ببینید، اگر شما ارتباط خوبی با مادر او نداشته باشید و مادر مرد به شما اهمیتی ندهد، این مسئله باعث آشفتگی خواهد شد. هر زنی که به مدت ۹۰ روز با مردی رابطه داشته، بایستی تا الان با خانواده او آشنا شده باشد. حال اگر تاکنون شما را به خانواده‌اش معرفی نکرده، یا باید از او دلیلش را بپرسید، یا اینکه این مسئله را بپذیرید که او علاقه‌ای به داشتن رابطه‌ای طولانی مدت با شما ندارد. اگر شما به اندازه کافی برای او خوب باشید تا با شما رابطه‌ای صمیمانه برقرار کند، پس برای ملاقات با مادرش نیز تایید شده‌اید.

اما صِرفِ اینکه شما با شنیدن حرفهای من ناراحت می‌شوید و داغ می‌کنید این حقیقت را عوض نخواهد کرد که مردان، بدون توجه به اینکه شرایط مالی، پس‌زمینه خانوادگی، جایگاه اجتماعی یا سابقه‌شان چه باشد، خواستار این هستند تا زنان اجازه دهند که از آنها مراقبت و تامین‌شان کنند.

در شرایط مشابه که زنان درآمد بیشتری دارند و این مسئله را به رخ مرد می‌کشند، همین واکنش را از مردان دریافت خواهند کرد. می‌پرسید آیا مردان از درآمد و موفقیت زنان احساس تهدید می‌کنند؟ البته که اینطور است. از آنجایی که شما کاری می‌کنید که مرد از نقش سنتی خود به عنوان مرد و فراهم‌کننده نیازهای خانواده خارج شود چنین اتفاقی حتما می‌افتد.

مردان در جستجوی خود برای بدست آوردن زنان، خیلی جاها حق زنان را پایمال کرده و طوری با تکبر رفتار کرده‌اند که زنان متقاعد شده‌اند جنس زن چندان هم برای مردان مهم نیست.

پاسخ به سوال او بگویید،"اتومبیلم خراب شده و الان هزینه تعمیرش را ندارم. نگرانم چطور فردا سر کار بروم"، و او اینطور جواب بدهد که،"بسیار خب، هر وقت مشکلت حل شد به من زنگ بزن"، همانجا او را از لیستتان خط بزنید. توجه داشته باشید در این وضعیت، شما از او تقاضای پول برای تعمیر ماشین‌تان ندارید. در اصل صرفا می‌خواهید ببینید آیا او باز هم سوال و جواب می‌کند و دنبال راهی هست که ببیند کاری از دستش برای کمک برمی‌آید یا نه.

اگر قرار نیست او در مقابل اعمالش به خداوند پاسخگو باشد، پس کدام دستگاه اخلاقی را برای سنجش رفتارش می‌توان در نظر گرفت؟ اصلا چه عاملی باعث می‌شود نسبت به شما وفادار بماند؟ چه چیزی او را وادار می‌کند با شما و بچه‌ها درست رفتار کند؟ چه چیزی باعث می‌شود او احساس یکپارچگی و آرامش داشته باشد؟ منظور من این نیست که کلا قید آشنایی با مردی را که به مکان‌های مذهبی نمی‌رود یا سیستم اعتقادی‌اش متفاوت با شماست بزنید. اما اگر باورهای اصلی و هسته‌ای این شخص با شما تناسبی نداشته باشد احتمال خیلی زیاد به مشکل برخواهید خورد.

عنوان مثال بپرسید،"وای، چطوری وارد فلان حوزه کاری شدی؟" یا "چقدر جالب- برای موفق شدن در فلان کار چه باید کرد؟" و به پاسخ هایی که به شما می‌دهد با دقت گوش کنید. تمام مدتی که او مشغول حرف زدن است، شما باید ارزیابی کنید که آیا واقعا برای رسیدن به اهدافش سخت تلاش می‌کند یا فقط آدم خیالبافی است که وراجی کردن را خوب بلد است. به علاوه، باید ببینید آیا دوست دارید در نقشه کوتاه مدتش جای داشته باشید. اگر نقشه او را دانستید، می‌توانید درجا، ماندن یا نماندن خودتان را در این رابطه سبک و سنگین کنید. اگر دوست داشتید بمانید، ببینید شما چه نقشی را به عهده خواهید گرفت.

شما از هر نظر حق دارید بدانید او الان مشغول چه کاری است و برای تبدیل شدن به آن مرد واقعی و بزرگی که خودش دوست دارد، قرار است بین سه الی پنج سال آینده چه کند؟. با توجه به جوابش می‌توانید تصمیم بگیرید که آیا می‌خواهید بخشی از نقشه او باشید یا نه. اگر هم او هیچ نقشه‌ای نداشت همانجا کارت قرمزی بهش نشان بدهید و اخراج!

سوال شماره ۱: اهداف کوتاه‌مدت مرد مقابل کدام است

محض اینکه فکر کردید ممکن است اندک وابستگی‌ای به مردی پیدا کرده باشید سراغ این سوال‌ها بروید و آنها را بدون لکنت بپرسید. اگر سوال کردید و ناراحت شد، هیچ مهم نیست. این حق شماست که اطلاعات مدنظرتان را بدست بیاورید. اگر آن مرد میلی به جواب دادن به سوالهای شما ندارد چه بهتر، همان لحظه خواهید دانست که بدرد شما نمی‌خورد. پس بیایید سراغ سوال‌ها برویم. فقط یادتان باشد: شجاع باشید.

مردها خیلی خوب ترس زنان را می‌شناسند و نهایت استفاده را از آن می‌برند، و خیلی هم بهشان خوش می‌گذرد. پس بدانید: قاعده نابرابری که در ارتباط میان مرد و زن برای شما توضیح دادم، از ازل وجود داشته و تا ابد هم همینطور خواهد بود. پسرهای خود من هم همینگونه رفتار خواهند کرد، چون می‌توانند. زنانی هم هستند که به مردها اجازه می‌دهند با آنها اینگونه رفتار کنند. اما این دلیل نمی‌شود که مکانیسم‌های این قاعده را ندانید و استراتژی خود را منطبق با دانسته‌هایتان تغییر ندهید. در نتیجه، شما جزو زنانی خواهید بود که دیگر بازی نمی‌خورند.

به نظر من در این راه قدم اول اینست که هرگز از بابت از دست دادن یک مرد، آنهم به خاطر اینکه خواسته‌های خودتان را در رابطه اعلام کرده‌اید، نترسید. دست از ترس بردارید. موفق‌ترین آدمهای این دنیا می‌دانندکه استفاده از فرصت برای بدست آوردن آنچه می‌خواهند، بسیار کارآمدتر است تا اینکه یک گوشه بنشینند و از ترس دست به هیچ اقدامی نزنند. همین فلسفه را در آشنایی با جنس مخالف هم به آسانی می‌توان به کار برد. یعنی: اگر احتمال می‌دهید با بیان کردن الزامات و خواسته‌هایتان، مرد مقابل را از دست می‌دهید، این خطر را قبول کنید و خواسته‌تان را بگویید. چرا؟ چون این ترس هر بار باعث می‌شود اشتباه کنید.

۱۰. برای اینکه دل شما را بدست بیاورد باید چه کار کند؟(آیا باید از شما خواهش و تمنا کند؟ هدایای گرانقیمت برایتان بخرد؟).

۱. شما به طور اخص دنبال چه نوع مردی هستید؟ (مثلا بامزه باشد؟ سختکوش؟ بخشنده؟). ۲. دوست دارید چگونه باهم ارتباط داشته باشید؟(مرتب با شما تماس تلفنی بگیرد؟ با هم پیام متنی ردوبدل کنید؟ حداقل سه بار در هفته همدیگر را حضوری ببینید؟ دوست دارید همیشه بهای رستوران یا تفریحاتی که می‌روید را او حساب کند؟ ۳. بدنبال چه سطحی از تعهد در رابطه‌تان هستید؟ (آیا می‌خواهید رابطه‌ای آزاد داشته باشید؟ یا به طور اخص فقط با طرف مقابل دیدار کنید؟ آیا باید در این باره با هم صحبت کنید؟).

اجازه بدهید خودش بگردد و جستجو کند و دنبال راهی باشد تا به قلب شما نفوذ پیدا کند. مثلا خیلی ساده بگویید"دوست ندارم آخرهفته‌ها خانه بنشینم"، یا "دوست دارم با من مثل خانم‌ها رفتار شود"، یا "دوست ندارم همیشه به یک رستوران تکراری بروم". سپس به مرور که رابطه شما پیش می‌رود، ببینید او چه می‌کند. مطمئنا با توجه به رفتارهایی که از خودش نشان می‌دهد یک چیزهایی در مورد او دستگیرتان خواهد شد. شما خواهید دید او تا چه اندازه مشتاق است با رضایت خاطر خودش به شما چیزی ببخشد. از رفتن به رستوران تکراری خوشتان نمی‌آید؟ خب او راهی پیدا می‌کند تا شما را به جاهای جدید و جالب ببرد.

به جای اینکه بگویید نمی‌توانید دیر آمدن و وقت‌نشناسی یک مرد را "تحمل کنید"، از این جملات استفاده کنید،" امروزه روز همه گرفتار هستند – قطعا زمان بسیار مهم است، مگر نه؟ مثلا خود من اگر گفته باشم قرار است ۷ عصر جایی حاضر باشم، کاری می‌کنم که دقیقا سر همان ساعت به قرارم برسم. حتی اگر شد زودتر. به این ترتیب سر وقت به کارهایم می‌رسم، اگر هم بدانم که ممکن است دیر برسم، تماس می‌گیرم تا رفتاری محترمانه از خودم نشان داده باشم".

به مرد مقابل بگویید چه می‌خواهید، اما بدون اینکه طرف احساس کند او را در تنگنا قرار داده‌اید. موضوع مهم آنست که چگونه و در چه شرایطی بیان خواسته‌هایتان را انجام بدهید. اگر الزاماتتان را وسط مکالمه‌ای که با هم دارید به اطلاعش برسانید و به نظر مرد معقول برسند، به علاوه با لحن و بیانی نرم آمیخته شده باشند، فهم و مهمتر از همه، عمل به آنها برای او بسیار آسانتر می‌شود.

مردان موجوداتی بسیار ساده و منطق محورند؛ اگر از زبان زنان بشنوند که زنان چه دوست دارند و چه دوست ندارند، هر کاری می‌کنند تا انتظارات زنان را برآورده سازند. بخصوص اگر علاقمند باشند تا با زن مقابل خود رابطه داشته باشند (اما حواستان باشد همان اولین روزهای آشنایی، فهرست کامل خواسته‌هایتان را به مردان نگویید