بریده‌های کتاب باغبان شب
کتاب باغبان شب اثر جاناتان آکسییر

کتاب باغبان شب

امتیاز:
۴.۶از ۱۲۵ رأی
۴٫۶
(۱۲۵)
فقط چون نمی‌خوای یه چیزی رو باور کنی، دلیل نمی‌شه حقیقت نداشته باشه
vania
«آتیش شاید نور داشته باشه، ولی دنیا رو سیاه‌تر می‌کنه
vania
حرف زدن با آدمی که ذهنش بسته است، فایده‌ای ندارد؛
Jolan...
احساساتش را پشت لبخندها و داستان‌هایش پنهان می‌کرد
arezo
«فکر کنم متوجه یه چیزی شدم. هِستِر از من پرسید فرق داستان و دروغ چیه. اون‌موقع من بهش گفتم داستان‌ها به آدم‌ها کمک می‌کنن و اون پرسید کمک واسه چه کاری. خُب فکر کنم حالا جوابش رو می‌دونم. داستان‌ها به آدم‌ها کمک می‌کنن با دنیای واقعی روبه‌رو بشن؛ حتی اگه داستان ترسناکی باشن... ولی دروغ برعکسه؛ باعث می‌شه خودت رو پنهون کنی.»
vania
واقعیت را می‌دانست؛ آدم‌ها بعضی‌وقت‌ها باید تنهایی سفر کنند.
Jolan...
متنفر بودن از چیزی که قابل تغییر نیست، هیچ فایده‌ای ندارد.
Jolan...
ما اغلب از برآورده شدن آرزوهایمان پشیمان می‌شویم.
الف . کاف
«عزیزم! چیزی که هستی، ربطی به کاری که می‌کنی نداره. درضمن، کار که عار نیست. خود اِزوپ، شاه قصه‌گوها، توی کل عمرش بَرده بود و یه نفس آزاد هم نکشید؛ ولی دنیا رو با دو کلمه تغییر داد: روزی روزگاری! و فکر می‌کنی ارباب‌های بزرگش الان کجان؟ اگه خیلی خوش‌شانس باشن، توی قبرهاشونن! ولی اِزوپ تاحالا زنده مونده و اسمش روی زبون هرکی که داستانی تعریف کرده، چرخیده.»
mehrsa
«آتیش شاید نور داشته باشه، ولی دنیا رو سیاه‌تر می‌کنه. نمی‌تونم اطرافم رو ببینم.»
luna

حجم

۲۵۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۲۵۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۸۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد