بریدههایی از کتاب منم تیمور جهانگشا
۳٫۸
(۳۵)
کار فردا را میتوانی به انجام برسانی، مشروط بر اینکه امروز برای به انجام رسانیدن آن قیام کنی.
امیرماکان جعفری
چنین گفت کای جوشن کارزار
بر آسودی از جنگ یک روزگار
کنون کار پیش آمدت سخت باش
به هر کار پیرامن بخت باش
امیرماکان جعفری
من برای جلوگیری از دزدی رسمی را جاری کردهام که برای همهٔ سلاطین آینده باید سرمشق باشد و آن اینکه وقتی سرقتی روی میدهد، من دست داروغه را قطع میکنم.
امیرماکان جعفری
عربشاه گفت: «ای امیر سمرقند و بخارا، اصطلاح رجالالغیب را برای آن وضع کردهاند که عوامالناس چیزی بفهمند و تصور کنند در پس پرده مردانی هستند که دنیا را اداره میکنند.
رجالالغیب عبارت است از نیروهایی که این دنیا را اداره میکنند و اگر آن نیروها نباشند، این جهان نابود خواهد شد. آن نیروها نه کم میشوند و نه زیاد، زیرا در جهان هیچچیز کم و زیاد نمیشود، برای اینکه در خارج از دنیا مکانی نیست که اشیای زائد دنیا را در آن بگذارند و همچنین در خارج دنیا مکانی نیست که اشیایی را از آنجا به داخل دنیا منتقل و کمبود دنیا را جبران کنند. برای اینکه همهجا جهان است. به همین جهت رجالالغیب یعنی نیروهایی که دنیا را اداره میکنند؛ نه کم میشوند نه زیاد.»
امیرماکان جعفری
امیر لیک توتون رسانیدم و آن مرد به زبان ترکی بانگ زد: «جوان تو کیستی؟»
من به زبان فارسی به او جواب دادم: «مرا مام من نام مرگ تو کرد.»
امیرماکان جعفری
نبیند دو چشمم به جز گرد رزم
حرام است بر جان من جام بزم
امیرماکان جعفری
دانستم که موفقیت انسان در زندگی به همان اندازه که مربوط به لیاقت اوست، به عدم لیاقت دیگران هم ارتباط دارد.
امیرماکان جعفری
سکنهٔ سبزوار همه مرتد بودند و من بعد از اینکه شهر را گشودم، به سربازان خود بشارت دادم که ده سر بریده را به مبلغ یک دینار خریداری خواهم کرد؛ زیرا من مسلمان و مجاهد فی سبیل الله هستم و ایمان دارم که طبق قانون شرع مطهر اسلام هرکس که مرتد است، باید به قتل برسد
امیرماکان جعفری
ای که نوشتهٔ مرا میخوانی، بدان که هر استعداد خداداد است، اما باید آن را تربیت و تقویت کرد.
استعداد من برای اینکه با دو دست شمشیر بزنم و تیراندازی کنم، خداداد است، ولی اگر من آن استعداد را تربیت و تقویت نمیکردم، مثل یکی از افراد عادی میشدم.
امیرماکان جعفری
من در تیراندازی بسیار مهارت دارم و میتوانم با سرعت دو مرتبه پلک بر هم زدن، تیراندازی کنم
امیرماکان جعفری
مسجد مرا به دو رنگ آبی و قرمز رنگ کنند، برای اینکه رنگ آبی مظهر قدرت خداوند در جهان است و رنگ قرمز مظهر قدرت نوع بشر در زمین.
امیرماکان جعفری
هنگامی که به هندوستان رسیدم، یک برهمن هندی یعنی یکی از روحانیون هندو از من پرسید: «اگر تو مسلمان هستی، برای چه ایرانیان را که مسلمان بودند قتلعام کردی؟»
گفتم: «خداوند در قرآن میگوید کسی که به دین اسلام درآید و بعد مرتد شود، از مشرک بتپرست بدتر است و باید او را نابود کرد و من بر طبق حکم خدا رفتار کردم.»
امیرماکان جعفری
ای که این نوشته را در آینده میخوانی، بدان که من از دورهٔ جوانی علاقهمند به مذهب بودهام و هرگز نماز من قضا نشد، مگر در میدان جنگ.
من هرگز لب به خمر نیالودم و قمار نکردم و در همهٔ عمر به طبقهٔ روحانیون احترام گذاشتم و پیوسته عدهای از علمای روحانی با من بودند و من در امور مذهبی با آنها مشاوره میکردم
امیرماکان جعفری
وقتی من فوران خون آن مرد را از شاهرگهای بریده دیدم و مشاهده کردم که مثل فوارهٔ حوض بزرگ منزل امیر یاخماق به طرف آسمان میرود، لذتی عجیب حس کردم.
من تا آن روز ندیده بودم که خون گردن انسان مانند فواره به سوی آسمان جستن کند
امیرماکان جعفری
از سعدی شاعر فارس پند گرفته بودم که انسان تا روزی که زنده است باید برای کسب مال و فراگرفتن علم کوشش کند تا افراد نادان به مناسبت مال انسان را محترم بشمارند و افراد دانا به مناسبت علم و هنر احترام را واجب بدانند.
امیرماکان جعفری
ملازمان من ندانستند که من چرا آن زر را بین سکنهٔ شبستر تقسیم کردم و من هم نیت خود را به آنها نگفتم، زیرا عوامالناس استعداد ندارند که به نیت دانشمندان پی ببرند.
امیرماکان جعفری
در آن موقع دو کتاب را که هر دو به زبان فارسی نوشته شده است خواندم. یک «مثنوی» تألیف جلالالدین رومی و دیگری «گلشن راز» تألیف شیخ محمود شبستری که هر دو کتاب شعر است و من از خواندن کتاب مثنوی سخت متنفر شدم و برعکس از خواندن کتاب گلشن راز لذت بردم. علت نفرت من از کتاب مثنوی این بود که جلالالدین رومی سرایندهٔ اشعار مثنوی عقیده به آزادی مذهب داشته و همهٔ مذاهب را محترم میشمرده و میگفته که هیچ مذهبی بر مذهب دیگر مزیت ندارد، در صورتی که من عقیده داشتم و دارم که مذهب اسلام برتر از مذاهب دیگر است و این را من از باب تعصب مذهبی نمیگویم، بلکه از روی دلیل اظهار میکنم. دلیل من قوانین مذهب اسلام است. اگر قوانین مذهب اسلام را با قوانین مذاهب موسوی و عیسوی مقایسه کنید، معلوم خواهد شد که مذهب اسلام برتر از مذاهب دیگر است.
امیرماکان جعفری
او به من آموخت که نباید از عقب به اسب نیمهوحشی ایلخی نزدیک شد، زیرا جفتک میاندازد و نباید از جلو به او نزدیک شد، زیرا گاز میگیرد. بلکه باید از طرف راست یا چپ به اسب ایلخی نزدیک شد و یکمرتبه با دست چپ یا راست، یالش را گرفت.
امیرماکان جعفری
روزی شیخ شمسالدین آموزگار ما از شاگردان پرسید: «بهترین طرز نشستن، چطور است؟» هریک از شاگردها جوابی دادند. ولی من گفتم: «بهترین طرز نشستن این است که انسان دوزانو بنشیند.»
شیخ شمسالدین پرسید: «به چه دلیل؟»
من گفتم: «به دلیل اینکه در حال نماز که مردم مشغول عبادت خداوند هستند، دوزانو مینشینند، لذا معلوم میشود که دوزانو نشستن، از انواع دیگر نشستنها بهتر است.»
امیرماکان جعفری
سال دیگر که من متولد شدم، باز پدرم نزد آن امام رفت و با او راجع به اسم من مشورت کرد. امام گفت: «اسم پسرت را تیمور بگذار که به معنای آهن است.»
امیرماکان جعفری
حجم
۶۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۲ صفحه
حجم
۶۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۲ صفحه
قیمت:
۸۵,۰۰۰
۵۹,۵۰۰۳۰%
تومان