بریدههایی از کتاب منم تیمور جهانگشا
۳٫۸
(۳۵)
عقیدهٔ خود من این است که از تولد و مرگ گذشته، انسان در زندگی مختار است و هرچه بخواهد میتواند بکند و آنهایی که تصور میکنند برای این آفریده شدهاند که با نگونبختی زیست کنند، در اشتباه هستند و تیرهبختی آنها ناشی از بیهمتی آنان است و هرکس که همت ندارد، تیرهبخت میشود.
Farshid0032
سالار زابلستان گفت: «ای امیر تیمور، تو مهمان من هستی و قبول درخواست مهمان بر میزبان واجب است؛ لیکن من نمیتوانم این درخواست تو را بپذیرم، زیرا سکنهٔ این سرزمین در قشون اجنبی سرباز نمیشوند و اگر من به آنها بگویم که سرباز تو شوند، نمیپذیرند. اینجا ایران است و مردان ایران از دورهٔ رستم تا امروز عادت دارند که فقط در قشون ایران سرباز شوند و وارد قشونهای اجنبی نخواهند شد.»
Farshid0032
رنگ آبی رنگ قدرت خداوند است و رنگ قرمز رنگ قدرت نوع بشر.
Farshid0032
من میدانستم که بعضی از تظاهرات و تشریفات در قلب دلیرترین مردان جنگی اثر میکند و سبب میشود که آنها دل را از دست بدهند. به همین جهت امر کردم که وقتی فتیلهها را آتش زدند، سفیدمهره بنوازند تا حصار شهر با صدای سفیدمهره فرو بریزد. «یوشع» پیغمبر بنیاسرائیل که بعد از موسی سرپرست آن قوم شد، هنگام حمله به حصار شهر «اریکا» واقع در کنعان همین کار را کرد و قبل از اینکه حصار فرو بریزد، دستور داد که کرناها را به صدا درآورند و وقتی حصار شهر فرو ریخت، مدافعین تصور کردند که بر اثر صدای کرناها حصار شهر فرو ریخت و طوری دل از دست دادند که نتوانستند ساعتی مقاومت کنند.
Farshid0032
من شنیدهام که دستار از خراسان به سایر کشورهای مسلمان از جمله به ماورإالنهر رسیده است و سکنهٔ خراسان از ازمنهٔ قدیم دستار بر سر میبستند. پسر من شیخ عمر که با من به توس آمده بود، بعد از ورود به شهر چون مشاهده کرد که مردم به زبان عربی صحبت میکنند و همه دستار بر سر دارند، گفت: «مگر اینجا حجاز است که مردم عمامه بر سر نهاده و به زبان عربی صحبت میکنند؟»
به او گفتم: «بدان که در حجاز عمامه بر سر نمیگذارند و اگر در آنجا کسی عمامه بر سر بگذارد، از خراسانیها تقلید میکند، زیرا دستار سرپوش سکنهٔ خراسان است. ولی زبان عربی که تو در این شهر میشنوی، از یادگارهای دورهٔ تسلط اعراب بر خراسان است.»
Farshid0032
وقتی سرقتی روی میدهد، من دست داروغه را قطع میکنم.
چون من میدانم که در یک شهر تا داروغه همدست دزد نباشد یا در کار خود اهمال نکند، دزدی به وقوع نمیپیوندد.
Farshid0032
مرا عشق سیه چشمان ز دل بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
Farshid0032
وقتی سرقتی روی میدهد، من دست داروغه را قطع میکنم.
چون من میدانم که در یک شهر تا داروغه همدست دزد نباشد یا در کار خود اهمال نکند، دزدی به وقوع نمیپیوندد.
هالان
تیموربیک زبانهای عربی و فارسی و ترکی را میداند و در علم قرآن و علم فقه اسلامی آنقدر زبردست است که هیچ عالم مسلمانی نمیتواند با او مباحثه کند.
شمار قصرهای تیموربیک از دویست متجاوز است و در سمرقند هجده قصر و در کش بیست قصر و در بغداد پانزده قصر و در اصفهان دوازده قصر و در شیراز هفت قصر دارد
امیرماکان جعفری
رسید. او به طوری که نقل کرد، برای جنگ با پادشاه چین قشون کشید و به راه افتاد، اما در راه چین همانطور که خواب دیده بود (و شرح خواب خود را در سرگذشتش ذکر کرد) دچار سکته شد و هفت روز بستری بود و روز هفتم زندگی را بدرود گفت و جسدش را به سمرقند بردند و در قبری که خودش قبل از مرگ ساخته بود، دفن کردند.
امیرماکان جعفری
در موقع توقف در اردبیل دو چیز دیگر هم دیدم، یکی سنگی در خارج شهر به اسم سنگ باران که سکنهٔ اردبیل به من گفتند اگر آن سنگ را در فصل باران یعنی پاییز تا بهار از خارج شهر به درون شهر بیاورند و در میدان مرکزی جا بدهند، باران شروع خواهد شد و بعد از اینکه سنگ را از شهر خارج کنند، باران قطع میشود. در ایام توقف من در اردبیل (که گفتم فصل پاییز بود) چند بار سنگ را از خارج به میدان مرکزی آوردند و همین که سنگ در آن میدان قرار میگرفت، باران شروع میشد و بعد از اینکه سنگ را از آنجا به خارج شهر میبردند، باران قطع میشد.
امیرماکان جعفری
«چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
امیرماکان جعفری
در صدر اسلام علم شناسایی قرآن وجود نداشت و مسلمین احساس نمیکردند که احتیاج به آن علم دارند. هرکس دربارهٔ مفهوم یکی از آیات قرآن دچار مسئلهای میشد، از رسول الله سؤال میکرد و جواب میشنید و حکم خدا را بهخوبی میفهمید.
علم فهمیدن آیات قرآن بعد از رسول الله (ص) به وجود آمد و دو چیز آن را به وجود آورد. یکی اینکه دیگر رسول خدا نبود تا معنای آیات قرآن را برای مسلمین روشن کند، دیگر اینکه مسلمین که در زمان حیات رسول الله (ص) از حدود عربستان خارج نشده بودند، بعد از آن به کشورهای دیگر مثل شام و مصر و ایران رفتند و با اقوامی محشور شدند که زبانشان عربی نبود و متن عربی قرآن را نمیفهمیدند و مسلمین مجبور شدند که متن عربی قرآن را برای آنها ترجمه کنند.
امیرماکان جعفری
آیات قرآن در حال حاضر دو طبقهاند، قسمتی از آنها آیاتیاند که از حیث موضوع به هم مربوطاند و قسمتی آیاتیاند که از حیث موضوع به هم مربوط نیستند. علمای اسلام از این موضوع مطلع بودند و هستند و میدانند آیاتی که از حیث موضوع مربوط به هم نیستند، باید مرتب شوند، یعنی آیات طوری در قرآن قرار بگیرند که از حیث موضوع دنبال هم باشند. اما از بیم آنکه مبادا در دین اسلام و قرآن بدعت به وجود بیاید، تا امروز جرئت نکردهاند که دست به این کار بزنند
امیرماکان جعفری
قرآن بعد از رحلت پیغمبر ما در یکجا جمع نشده بودند و هریک از مسلمین مقداری از آیات قرآن را نوشته بودند یا از حفظ داشتند. در دورهٔ خلافت ابوبکر و بهخصوص در دورهٔ خلافت عمر بن الخطاب که مصر و شام و ایران به قلمروی اسلام منظم شد، مسلمین جنگهای بزرگ کردند و عدهای از آنها در جنگها به مرتبهٔ شهادت رسیدند. وقتی عثمان بعد از عمر بن الخطاب به خلافت رسید، ترسید کسانی که آیات قرآن را نوشتهاند یا از حفظ دارند به قتل برسند یا به مرگ طبیعی بمیرند و سایر مسلمانها در آینده از آیات قرآن بدون اطلاع بمانند. این بود که تصمیم گرفت همهٔ آیات قرآن را در یک کتاب جمع کند و از مسلمانها دعوت کرد هرکس آیهای را نوشته یا از حفظ دارد، به هیئتی مراجعه کند که مأمور جمعآوری آیات قرآن هستند و نوشتهٔ خود را به آن هیئت بدهد یا آیات را برای اعضای آن هیئت تلاوت کند تا بنویسند.
امیرماکان جعفری
هان ای امیر تیمور، بدان که قبل از تو مردان بسیار در این خاکدان به وجود آمدند و همه رفتند و کوچکترین نشانی از آنها باقی نماند. هان ای امیر تیمور، بدان که در این کهنه دنیا مرگ کرورها مرد مثل فرو ریختن کرورها برگ خشک در این فصل پاییز از درخت بدون اهمیت است و همانطور که کسی حساب برگهای خشک را که از اشجار فرو میریزند، نگاه نمیدارد، کسی حساب اموات را هم ندارد و نام آنها را به خاطر نمیسپارد. فقط از کسانی اثر باقی میماند که بتوانند نام خود را در جهان باقی بگذارند.
امیرماکان جعفری
دبیریست از پیشهها ارجمند
از آن مرد افکنده گردد بلند
امیرماکان جعفری
رواق منظر چشم من آشیانهٔ توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست
امیرماکان جعفری
به پسران خود گفتهام بدانند که هرگز نباید یک خدمت را بدون پاداش نیک بگذارند و از گناه یک مقصر بگذرند
امیرماکان جعفری
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد
امیرماکان جعفری
حجم
۶۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۲ صفحه
حجم
۶۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۲ صفحه
قیمت:
۸۵,۰۰۰
۵۹,۵۰۰۳۰%
تومان