بریده‌های کتاب مرگ فروشنده
کتاب مرگ فروشنده اثر آرتور میلر

کتاب مرگ فروشنده

نویسنده:آرتور میلر
مترجم:حسن ملکی
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۴.۱از ۱۹ رأی
۴٫۱
(۱۹)
همیشه تصمیم قاطع گرفته‌م که زندگیم رو بی‌خودی هدر ندم، اما هر بار که برمی‌گردم اینجا، متوجه می‌شم که تنها  کاری که کرده‌م این بوده که زندگیم رو هدر داده‌م.
محمد حسین
زد به جنگل، وقتی اومد بیرون، در بیست و یک‌سالگی، ثروتمند بود! دنیا یه‌جور صدفه، منتها توُ رختخواب نمی‌شه بازش کرد!
Ati
دنیا یه‌جور صدفه، منتها توُ رختخواب نمی‌شه بازش کرد!
pejman
همیشه همین رو می‌خواسته‌م. یه آپارتمان از خودم داشته باشم، یه ماشین، و یه مشت زن. بااین‌همه باز هم منِ لعنتی تنهام.
Ati
می‌دونی رمز کارش چی بود؟ می‌دونست چی می‌خواد، رفت دنبالش، بهش رسید!
Ati
تصورش رو بکن! اسمش رو من روش گذاشتم. اسم هاوارد رو من روش گذاشتم.
محمد حسین
همیشه تصمیم قاطع گرفته‌م که زندگیم رو بی‌خودی هدر ندم، اما هر بار که برمی‌گردم اینجا، متوجه می‌شم که تنها  کاری که کرده‌م این بوده که زندگیم رو هدر داده‌م.
محمد حسین
بیف: رؤیاهای اشتباهی داشت. همه‌شون، همه‌شون اشتباه بودن. هپی: (تقریباً آماده برای ستیزه با بیف) این حرف رو نزن! بیف: هیچ‌وقت نفهمید چه‌جور آدمیه.
صبا
دنیا یه‌جور صدفه، منتها توُ رختخواب نمی‌شه بازش کرد!
ell
من نمی‌گم اون مرد بزرگیه. ویلی لومن هیچ‌وقت پول کلانی درنیاورد. هیچ‌وقت اسمش توُ روزنامه نرفته. بهترین شخصیت عالم نیست. اما آدمیزاده،
beeiteei

حجم

۱۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۱۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۵۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد