بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چرا فیلسوفان نمی‌توانند بخندند؟ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چرا فیلسوفان نمی‌توانند بخندند؟

بریده‌هایی از کتاب چرا فیلسوفان نمی‌توانند بخندند؟

مترجم:علی سیاح
انتشارات:نشر چرخ
امتیاز:
۲.۸از ۵ رأی
۲٫۸
(۵)
اگر بکوشیم کتاب‌های فراوان را سرسری و به‌سرعت بخوانیم، به سوءهاضمه دچار می‌شویم.
محسن
کودکان برای این می‌خندند که از غافل‌گیری‌ها لذت می‌برند. برای آن‌که چیزی را خنده‌دار تلقی کنیم، باید از آن فاصلهٔ مشخصی داشته باشیم. اگر درحالی‌که زیرشلواری‌ام از پاچهٔ شلوارم بیرون زده باشد سر کلاس حاضر شوم، سرافکنده و تحقیر خواهم شد. ماه‌ها و شاید هم سال‌ها طول بکشد تا من بتوانم این ماجرا را تعریف کنم و بخندم.
محسن
لطیفه معیار خوبی برای فهم میزان تسلط بر یک زبان است، زیرا برای درک لطیفه صرفاً ترجمهٔ آن کفایت نمی‌کند بلکه باید زبان را زندگی کرد.
محسن
خندهٔ بی‌اختیارِ ما معمولاً به این دلیل است که رها شدن از زندگی‌های به‌شدت ساختاریافته‌مان برای ما لذت‌بخش است. ما هرگز موجوداتی کاملاً عقلانی و منطقی نیستیم و خنده به ما امکان می‌دهد که از این واقعیت سرخوش شویم.
محسن
برخورداری از حس طنز یعنی پذیرفتن انسانیت این‌جهانی‌مان با همهٔ نارسایی‌ها و نقصان‌هایش.
محسن
زمانی که متعصب دینی می‌پندارد خداوند نزد اوست، طنزپرداز است که قلقلکش می‌دهد، آزارش می‌دهد تا تعصبِ خود را رها کند. چنان که دلوز می‌گوید، طنز جهان هبوط‌هاست.
محسن
ما به فلسفه‌ای نیاز داریم که از خنده نهراسد بلکه از طریق خنده فلسفه بورزد. و این دیگر فلسفه‌ای نیست که به صورت سنتی می‌شناسیم. این فلسفه در واقع فلسفه‌ای خواهد بود که به همان اندازه که ما را درگیر اندیشیدن می‌کند، مشغول نااندیشیدن نیز می‌سازد و امور جزئی را مشتاقانه می‌پذیرد.
محسن
«وقایع‌نامهٔ وحشیانهٔ تفتیش‌ها، دادگاه‌های ارتداد، همراه با زندان‌ها و آزارواذیت مذهبی... که همه را با معززترین عناصر اجتماعی توجیه می‌کردند و با مصلحت دینی بدان قداست می‌بخشیدند، گواهی است کافی بر امکان‌های ناخوشایند خلوص نیتِ بدون طنز و قداست بدون کمدی.»
محسن
خنده به ما یاد می‌دهد که نمی‌توان زندگی را به معنا فروکاست، بلکه زندگی همچنین سرشار از بی‌معنایی است و از منظر طنزپرداز، بی‌معنایی صرفاً مفرّی موقت برای خلاصی از فشار معنا نیست. بدون بی‌معنایی، ما هرگز حظ محض زیستن را تجربه نخواهیم کرد؛ لذتی که برگسون آن را خیزش حیاتی می‌خواند. بی‌معنایی درست به اندازهٔ معنا اهمیت دارد.
محسن
کمدی به این دلیل که جدی گرفته می‌شد، ممنوع بود. ما کمدی را ممنوع نمی‌کنیم، بلکه آن را به حوزهٔ سرگرمی حواله می‌دهیم و اجازه نمی‌دهیم که جهان سیاست، تجارت و آموزش را بر هم بزند. دستگاه تلویزیون و نمایش کمدی مناسب اتاق انتظارند و نه دفتر هیئت‌مدیره. ما با حواله کردن کمدی به حوزهٔ سرگرمی، تأثیر ویران‌گر آن را نیز تحت کنترل درمی‌آوریم.
محسن
واعظان، همان‌ها که هدفی برای زندگی می‌تراشند، دشمنان خنده‌اند.
farzanepoursoleiman
ما خویشتن را مخلوقاتی صاحب خِرد و نمادین می‌دانیم، خنده و کمدی همین نقش مهمی را که ما برای خودمان قایل‌ایم به چالش می‌کشند.
محسن
تنها کودکان «از ته دل می‌خندند»
Hamidullah"Hamidi" ۱۳۸۷۹۳۶
در نظر فیلسوفان، تمامی نظام‌های سیاسیْ کمیک به نظر می‌رسند.
farzanepoursoleiman
ریاضت‌کشی دشمنِ خنده است.
farzanepoursoleiman
فراموش کردن خنده به معنای به خطر انداختن احساسات است
محسن
کمدی طفیلیِ تراژدی نیست، ابزاری تعلیمی هم نیست، بلکه راهی است از برای زیستن.
محسن
کنفوسیوس امر کمیک را با مقاصدی آموزشی به کار می‌بندد و بر آن است به ما گوشزد کند کسانی که به تصلب آیین روی می‌آورند، ریاکاران‌اند و بدین طریق قدرت آن را از میان می‌برند.
محسن
هنگامی که بتوان از بی‌اهمیتی خویش لذت برد و از تغییرات و ضرباهنگ حیات محظوظ شد، دیگر به متافیزیک نیاز نیست؛ و به قول نیچه، ما موجوداتی الوهی می‌شویم. باید اعتیاد خود را به متافیزیک ترک کرد و بدین منظور باید به سرمنشأ آن حمله برد: تعلق ما به خودِ انسانی‌مان.
محسن
در فلسفهٔ نیچه نیز خنده به‌راحتی حاصل نمی‌شود بلکه مهارتی است اکتسابی و نیازمند تغییری فاحش در چشم‌انداز زندگی فرد. تواناییِ خندیدن مستلزم کوششی است تقریباً فراانسانی برای دست شستن از تعلق به هویت فردی یا متضمن قسمی فراموشی است که به فرد امکان می‌دهد آهنگ زندگی را با آغوش باز بپذیرد. انسان برای لذت بردن باید خویشتن را فراموش کند.
محسن

حجم

۳۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۵ صفحه

حجم

۳۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۵ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد