بریدههایی از کتاب شیطان و دوشیزه پریم
۳٫۸
(۱۰۰)
همواره میتوانیم اینطور وانمود کنیم که سنگی که از سوی دیگران بهطرف ما پرتاب شده، به ما اصابت نکرده و تنها در تیرگی شب، هنگامیکه خانواده و هماتاقیهایمان به خواب عمیق فرورفتهاند، میتوانیم زبونی و بزدلی خود را گردن بگیریم.
منکسر
او تنها فردِ بزدل ویسکوز نبود، فقط فرقی که با بقیه داشت این بود که از بزدلبودنش آگاه بود. درحالیکه افراد دیگرِ ده، زندگی را رقابتی بیهوده میپنداشتند و ترس و بزدلیشان را با جوانمردی یکی میدانستند.
منکسر
یک انسان سرنوشت تمام بشریت است.
negar
انسانها میخواهند بدون تغییر در عملکردِ خود، همهچیز را دگرگون کنند.
negar
«واژههای زیبا اما پوچ و توخالی، تنها توجیهی برای بیعدالتی و شقاوتند.»
olivereader
من نه آنگونه که دلم میخواهد میتوانم خوب باشم و نه آنقدر که لازم است بد.
olivereader
حق با دوشیزه پریم بود. اعتماد به دیگران کار مخاطرهآمیزی بود.
کاربر ۱۴۷۷۵۴۹
«بهترین راه ناتوانکردن دشمن این است که او را مجاب کنیم هوادارش هستیم.»
olivereader
اما این را هم نباید فراموش کنیم که اگر انسان برای مدتزمانی طولانی در جایی هرچند بسیار عالی هم زندگی کند، درنهایت حوصلهاش سر میرود.»
olivereader
از دیدگاه هندوها، دوزخی برای شکنجهٔ ابدی انسانها وجود ندارد، چراکه باور دارند روح پس از پایان زندگی در یک کالبد، زندگی جدیدی را در کالبد دیگری شروع میکند تا شاید بتواند گناهانی را که مرتکب شده در همان مکان جبران کند. بهعبارتدیگر، با زندگانیهای متعدد در همین جهان، انسان میتواند از گناهانی که مرتکب شده است پاک شود.
Mahsa Bi
حتی یک موضوع جزئی و بهظاهر بیاهمیت میتواند موجب نابودی همهچیز شود.
غزل
«اگر برای تو ثابت شود که همهٔ مردم دنیا شرورند، مصیبتی که به سرت آمده برایت توجیهپذیر میشود و بهاینترتیب پذیرش مرگ همسر و دخترانت برایت آسانتر خواهد شد، اما درصورتیکه ببینی در دنیا خیر و نیکی هم هست، این موضوع زندگی را برایت تحملناپذیر میکند، چون به این نتیجه میرسی که این سرنوشت بوده که تو را در دامی انداخته که مستحق آن نبودهای. تو در پی دیدن نور و روشناییها نیستی، تنها میخواهی به خودت بقبولانی که در دنیا جز تاریکی چیز دیگری وجود ندارد.»
میم
«در جنگل به من گفتی که میخواهی به پاسخ پرسشهایت برسی، اما اینطور که میبینم، در نقشهٔ تو تنها به شرارت پاداش داده میشود. اگر در این ماجرا کسی کشته نشود، خیر و نیکی پیروز خواهد شد و شما میدانید که با پیروزیِ خیر، نه گرسنهای سیر خواهد شد و نه ویرانهای آباد. درحقیقت، تو بهدنبال پاسخِ پرسشهای خودت نیستی، تنها میخواهی آنچه به آن معتقدی در عمل رخ دهد و پلیدی بر نیکی چیره شود؛ فقط همین.»
میم
آهاب بهراستی سرشت انسان را شناخته بود؛ چون این میل به اطاعت از قوانین نیست که باعث میشود انسانها مطابق نظم اجتماعی رفتار کنند، بلکه این نوع رفتار براساس ترس از مجازات است که شکل میگیرد، چراکه هرکدام از ما یک چوبهٔ دار در وجودمان داریم.
میم
میدانم که هم میشود از روی نفرت و هم بهخاطر عشق آدم کشت، اما نمیتوانم درک کنم که چطور میشود تنها بهخاطر باورهای حقیرانهٔ سیاسی حق زندگی را از انسانی گرفت.
میم
«همینحالا من بزرگترین درس زندگی را به شما آموختم. هرگاه خواستی در کاری به موفقیت برسی، پیش از هر کاری خوب چشمانت را باز کن و مطمئن باش چه میخواهی. هیچکس با چشمان بسته به هدف نمیرسد.»
میم
البته شاید بتوان گفت که اهالی اینجا ترسو هستند و دلیلش این است که همهٔ مردم از تحول میترسند.
میم
در آغاز هم بیعدالتی بسیار جزئی بود، اما هر نسلی اندکی به آن افزود و همه با خود میگفتند این دلایل جزئی اهمیتی ندارند و نتیجه چیزی شد که اکنون میبینیم.
میم
مقصر اصلی خودش بوده است. کسانی که از پذیرش مسئولیت در زندگی هراس دارند، همواره میکوشند نقش انسانهای نیکوکار را بازی کنند. پذیرش نیکسرشتی خود، همواره آسانتر از مبارزه برای دستیابی به حقوقمان است. انسانهایی که ظلم و توهین را به جان میخرند و در برابر بیعدالتی سکوت میکنند، به این خاطر است که شهامت رویارویی با دشمنی قویتر از خود را ندارند. همواره میتوانیم اینطور وانمود کنیم که سنگی که از سوی دیگران بهطرف ما پرتاب شده، به ما اصابت نکرده و تنها در تیرگی شب، هنگامیکه خانواده و هماتاقیهایمان به خواب عمیق فرورفتهاند، میتوانیم زبونی و بزدلی خود را گردن بگیریم.
میم
اما سرشت نیک درواقع در نهاد انسانهای ترسو وجودِ خارجی ندارد؛ نه بر روی زمین و نه در آسمانِ ملکوت و باز این ماییم که با چنین نهادی در سراسر عمرمان با ناله و زاری التماس میکنیم که بدی دست از سر زندگیمان بردارد.
میم
حجم
۱۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۶۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان