بریده‌های کتاب کتاب‌بازها؛ جلد دوم
کتاب کتاب‌بازها؛ جلد دوم اثر جنیفر چمبلیس برتمن

کتاب کتاب‌بازها؛ جلد دوم

۴٫۷
(۳۸)
امیلی پرسید: «اینجا همون قسمت مرکزی سان‌فرانسیسکو نیست؟» راهنما گفت: «خودشه.» مرکز سان‌فرانسیسکو پر بود از آسمان‌خراش‌ها و ساختمان‌های عظیم. خیلی عجیب بود که فکر کنی زمانی به جای آن ساختمان‌ها فقط آب بوده. یک‌جورهایی سست بودند. انگار آب می‌توانست برگردد و نفوذ کند به جایی که بهش تعلق داشت
المپیان؟:)
سوختگی به او یادآوری می‌کرد هر لحظه ممکن است چیزهایی را که قدرشان را نمی‌دانستی، از دست بدهی.
! BOOK :) LOVER )
«این‌جور که توی ویکی‌پدیا نوشته، تقریباً پنجاه‌تا کشتی زیر سان‌فرانسیسکو مدفون شده. از دورهٔ تبِ طلا.»
المپیان؟:)
اینکه ما در برابر ناملایمات چطوری رفتار می‌کنیم مشخص می‌کنه که ما چه‌جور آدمی هستیم؛
ILOVEBOK
جنوبی رفتند؛ توی ماشین، خانهٔ کوچک در چمن‌زار گوش می‌کردند و امیلی پیش خودش خیال می‌کرد دارند با واگن سرپوشیدهٔ کوچکشان به غرب می‌روند. برای آن سفر طولانی و خسته‌کننده، خیال‌بافی مناسبی به نظر می‌رسید.
المپیان؟:)
اگر جیمز و امیلی کنار هم می‌ایستادند و دست‌هایشان را دراز می‌کردند، اندازهٔ طولش می‌شد و خیلی هم باریک بود. عرضش تقریباً اندازهٔ شانه‌های امیلی بود.
المپیان؟:)
اسکلهٔ خیابان هاید لنگر انداخته بود
المپیان؟:)
عرضش تقریباً اندازهٔ شانه‌های امیلی بود. امیلی نمی‌توانست تصور کند که این قطعه قبلاً بخشی از یک کشتی بزرگ بوده.
المپیان؟:)
هر لحظه ممکن است چیزهایی را که قدرشان را نمی‌دانستی، از دست بدهی
𝑀𝑜𝑜𝑛𝑙𝑖𝑔ℎ𝑡
مثبت فکر کن، اون‌وقت همه‌چی درست می‌شه
Sani and Eli

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۲ صفحه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۲ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد