بریدههایی از کتاب آرزو
۳٫۳
(۱۹)
درهایی درست در مقابل ما وجود دارند که باید شکاند و بهزور وارد شد و بهتر است بر این باور باشید که میتوانیم این کار را کنیم.
porosha
شاید تلاش برای کار کردن صادقانه و وظیفهشناسی روی چیزهای کوچک تنها راه عاقل ماندن در دنیایی باشد که در حال فروپاشی است.
porosha
دنیا پر است از نفرین. سخت میشه گفت چه نفرینی باعث بانی بدبختیها باشه.
porosha
درواقع ما هیچگاه در مقام انتخاب نیستیم اتفاقات یا میافتد یا خیر.
porosha
گاهی تصمیمات غلط میتواند نتایج خوبی داشته باشد و بالعکس.
porosha
من بیشتر انسانهای ناکامل را ترجیح میدهم، دستهٔ بهیادماندنیتر در بین آدمها.
porosha
در دانشگاه یاد گرفتم خیلی از واقعیات در دنیا هستند. دنیای بزرگی است، ارزشهای متفاوت زیادی وجود دارد که باهم در صلح و صفا زندگی میکنند و نیازی نیست که همیشه بهترین دانشآموز باشی.
porosha
آدمها بهمرورزمان تغییرناپذیر میشوند. دیگر نمیتوانی به عقب برگردی.
porosha
حد بلوغ و کمال انسانها با یک سرعت حرکت نمیکند و روزی به خودت میآیی و میبینی راه برگشتی وجود ندارد. حداقل تا آنجا که اخلاقیات پیش میرود.
porosha
اشخاص معمولی و ناکامل معمولاً افرادی مثل خودشان را برای دوستی انتخاب میکنند.
porosha
هرچه سن بیشتر میشود عامل خوشی کاهش میابد. فقط چند روز اول سرگرمکننده است. بعدازآن مناظر آزاردهنده میشوند و صدای مردم شروع به رنده کردن (مغزتان) میکند. هیچ راه فراری نیست، اگر چشمانتان را برای اینکه آن را از ذهنتان بیرون بی اندازید ببندید، انواع و اقسام خاطرات ناخوشایند سروکلهشان پیدا میشود. مشکل بیشتر میشود وقتیکه بخواهی در رستوران غذا بخوری و وقتی به خودت میایی میبینی بارها و بارها ساعتت را چک میکنی انگار منتظر اتوبوسهایی هستی که گویی هیچوقت نمیآید. تلاش کردن برای اینکه به خودت یکزبان خارجی بفهمانی درد و رنجت را کامل میکند.
Tamim Nazari
-بله میخواهم یکبار دیگر تو را ببینم.
- که چی شود؟ با این وضع و حالت؟
سامسا مجدداً نگاهی به لباسش انداخت و گفت نمیدانم چطور آن را توضیح دهم، اما این اصلاً ربطی به احساسم ندارد احتمالاً به خاطر مشکل قلبی باشد.
زن گفت: شوخی نکن، مشکل قلبی؟ دیدگاه جالبی بود قبلاً هیچوقت اینگونه نشنیده بودم.
- میدانی دست خودم نیست.
- فقط به یکچیز فکر میکنی.
- نه واقعاً اینطور نیست.
- یعنی وقتی به این حال افتادی به خاطر قلبت بود؟
سامسا به نشانه تائید سرش را تکان داد.
Tamim Nazari
بهنوبت با امیدواری یخچال را باز میکردیم ما اهمیت نداشت اینکه چند بار داخل یخچال را ببینیم، محتویات داخل هیچگاه تغییر نمیکرد.
Tamim Nazari
زن متفکرانه گفت: عجیب است؟ نه؟ همهچیز در اطراف ما دارد از هم میپاشد اما هنوز کسانی هستند که به قفل خراب اهمیت بدهند و کسانیکه که از روی وظیفهشناسی بیایند و تعمیرش کنند... اما شاید درستش هم همین باشد. شاید تلاش برای کار کردن صادقانه و وظیفهشناسی روی چیزهای کوچک تنها راه عاقل ماندن در دنیایی باشد که در حال فروپاشی است.
jef_raj
حجم
۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
حجم
۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
قیمت:
۶,۰۰۰
تومان