بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رنج مقدس ۱ | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رنج مقدس ۱

بریده‌هایی از کتاب رنج مقدس ۱

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۲۷ رأی
۴٫۵
(۱۲۷)
این جنس مذکر، اگر کمی دلش را روغن‌کاری می‌کرد، دنیا خیلی قشنگ‌تر می‌شد. اصلاً کجا ظرافت و لطافت را می‌شود حالی این‌ها کرد. هر چند که هر وقت دلشان بخواهد، قوهٔ ادراکهٔ تشخیص زیبایی‌شان بالاست. و الا که مثل بُلَها فقط نگاهت می‌کنند و تو باید ممنون باشی که قضاوتت نمی‌کنند.
Hosseini
برادر بزرگ‌تر داشتن هم خوب است و هم بد. خودش را صاحب‌اختیار می‌داند و مأمور قانونی محبت به سبک خودش. با آن قد و هیبتش که از همهٔ ما به پدر شبیه‌تر است؛ حمایتش پدرانه، رسیدگی‌هایش مادرانه و قلدری‌هایش مثل هیچ کس نیست.
Hosseini
«غصه جامی است پر از نوشدارو ی تلخ! اگر نباشد انسانیت مرده است و اگر باشد، لذتی می‌میرد؛ اما در این جام، همیشه نوش نیست، گاهی نیش است و اصلاً دارو هم نیست؛ آن هم برای کسانی که غصهٔ خودشان را می‌خورند و همّشان، علفشان است، خودخواهند؛ می‌پوسند در گنداب دنیا. آن‌هایی که غصهٔ دیگران را می‌خورند، دوست خدا می‌شوند که هر کدامشان با تپش آسمان، مثل باران بر زمین باریده‌اند. جان می‌دهند تا زمین جان بگیرد، سبز می‌شوند و گرسنگان و تشنگان را نجات بدهند.
بنده خدا
به قول امیر، به بدی مبتلا نشدن راحت‌تر از رها کردن بدی و گناه بود.
بنده خدا
اصلاً اصل لذت همین است. به آنی که شأن تو نیست، دل نبازی؛ هر چند که بهترین جلوه را مقابلت کند. الحق که حضر ت امیر (ع) چه فرموده است: بها و ارزش شما بهشت است، به کمتر از بهشت خودتان را نفروشید.
جعفری
لیلا من آدم خوبی نبودم. حالاشم نیستم؛ اما اهل این حرمت‌شکنی‌ها هم نیستم. برای حریمی که خدا تعیین کرده احترام قائلم. به خدا گفتم حریم من رو خودت حفظ کن تا عمر دارم از حریم‌هات دفاع می‌کنم.
جعفری
لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْواً وَلَا تَأْثِیماً. إِلَّا قِیلاً سَلاَماً سَلاَماً... در آرزوی رویایی دنیایی که همه چیزش به سلامت و شادابی است و هیچ حرف مزخرفی در آن نیست، چشم بر هم می‌گذارم. من لذت آرامش را از خدا طلب دارم.
جعفری
من برای بودن با تو و اثبات خودم و رفع اتهامی که خانوادهٔ شما رو متحیر کرده، مجبور شدم خیلی از خواسته‌هامو پس بزنم. و خدا می‌دونه برای ترمیم این خرابی که یک دیوانه به بارآورده چه‌قدر باید زمان بذارم و تلاش کنم؛ اما باز هم راضی‌ام. چون غیر از تو برام هیچ زنی معنا نداره. برای داشتن نعمت وجود تو، از خدا کمک می‌خوام و می‌دونم که بهم رحم می‌کنه. فقط مطمئن باش که من خطایی نکردم.
جعفری
نمی‌تونم دنیا رو عوض کنم یا نمی‌شه مردمش رو کاری کرد. اگه همش نگاهت این باشه که دنیا شیرینه، همهٔ لحظه‌هاش باید لذت‌بخش باشه، وقتی یه شیطنت از هر کسی بیاد وسط، تلخی‌ش فریادت رو بلند می‌کنه؛ اما اگر حواست باشه که دنیا تلخی هم داره، سختی داره، اون‌وقت دنبال شیرینیش که می‌ری، موانع رو درست می‌بینی و می‌تونی ازش عبور کنی.
جعفری
به اجبار مادر می‌رویم مزار شهدا. البته من انتخاب می‌کنم. نمی‌توانم بین مرده‌های متحرک دوروبرم طاقت بیاورم. افسرده‌ام می‌کنند. دنبال زنده‌هایی می‌گردم تا روحم را طراوت بدهند! مرا از دنیای مردگان بیرون بکشند! اصلاً فرق زنده و مرده چیست؟ چرا هیچ‌وقت فکر نکرده بودم که زنده بودن تعریف دارد؟ نشانهٔ زنده بودن اگر همین خوردن و خوابیدن باشد مسخره‌ترین تابلو است! می‌روم پیش شهدا. فرق است بین این‌ها و آن‌ها؛ آن‌هایی که از تب وتاب جوانی‌شان گذشتند تا شور زندگی در دنیا جریان داشته باشد با این‌هایی که برای کم شدن یک لذت زندگی شان خدا را بندگی نمی‌کنند، برای به دست آوردن چند اسکناس بیشتر با هم مشاجره می‌کنند، برای جمع کردن آبروی دنیایی، آبروی انسان‌ها را زیر پا می‌گذارند. وقتی حس می‌کنم که دیگر پاهایم توان ندارد می‌نشینم کنار کسانی که گمنامند! اما می‌توانند مرا از این گم‌گشتگی نجات بدهند!
جعفری
من زندگی رو یه گروکشی نمی‌دونم. اصلاً من من، تو تو رو قبول ندارم. زندگی مشترک یعنی این‌قدر یکی بشیم که حتی عیب هم رو بپوشونیم. نه این‌که مدام بحث و جدل داشته باشیم. قرار نیست مایهٔ زحمت هم بشیم و رقیب باشیم. خیالتون راحت، من اهل دعوا نیستم. همین الآن پرچم سفیدم رو بالا می‌برم. راستش زندگی مشترک برا من تعریف نوری دارد، نه درگیر تاریکی شدن.
جعفری
دنبال کسی می‌گردم که محبت بینمان مثل چشمه‌ای باشد که هیچ‌وقت خشک هم نشود مثل مادر و پدر.
جعفری
ذهنم درگیر تمام زندگی‌هایی است که دیده‌ام. حرف‌ها و دعواها، امیدها، دروغ‌ها، محبت‌ها و از این‌که مثل بچه‌ها ذوق‌مرگ بشوم که می‌خواهم حلقه و سرویس و لباس عروس و تالار و آرایشگاه و بعد از دوسه سال دنبال یک ذره محبت طرفم باشم و خودم حوصلهٔ حرف زدن با او را نداشته باشم، متنفرم. دنبال کسی می‌گردم که محبت بینمان مثل چشمه‌ای باشد که هیچ‌وقت خشک هم نشود
جعفری
«فرق چمران با بقیهٔ دانشجوها که بعدا لقب دانشمند و دکتر و پروفسور رو یدک می‌کشن، اینه که او مخش فقط پر از فرمول نبود. خیلی‌ها فقط دودوتا چهارتایشان آباد شود خودشان را خدا می‌دانند اما چمران، «خدا هست و دیگر هیچ نیست» را درک کرد، بعد دکترای فیزیک هسته‌ای گرفت. این آدم، زنده است که می‌تواند لبنان را زنده کند.»
جعفری
شما من رو می‌شناسید دیگه. اصلاً برام دیپلم و دکتر فرق نداره. مهمه اینه که مسیر زندگیشو پیدا کرده باشه. شاید کشاورز موفقی باشه. البته کشاورز باادب و با اخلاق.
جعفری
عمه قصهٔ سعید چندانی رو اگه رمان کنن کولاک می‌شه.
جعفری
چشمانش را باز می‌کند. لبخند می‌زنم که بداند باید اندوهش را تمام کند. - ثنا جان دیدی تو سورهٔ فیل چه اتفاقی می‌افته؟ یک فیل گنده با یه سنگ ریزه از پا درمی‌آد. باور کن مشکل تو هر چقدر هم که بزرگ باشه خدا براش کاری نداره خرجش یه سنگه. مهم اینه که تو تمام گذشته رو گذاشتی میون آتیش و سوزوندیش.
جعفری
مردم ژاپن اگه جنسی تولید خودشون نباشه، این‌قدر سراغ خارجی اون جنس نمی‌رن تا تولید کنن.
جعفری
- می‌گم سارا جون وقت داری؟ یه برنامهٔ دوست‌داشتنی برات دارم. - وای جذاب باشه، رمانتیک باشد. صد ساعت هم وقت دارم. - می‌گم پس برو یه رمان جذاب آمریکایی هست بخون. - واقعاً؟ من عاشق ادبیات آمریکام. سمیه می‌پرسد: - اسمشو بگو شاید خونده باشیم. - آخرین پدرخوانده.
جعفری
- ما هم اگر جنگ خارجی، تفرقه، تحریم، ترور، تهاجم فرهنگی سرمون هوار نمی‌شد از طرف همین کشورهای بی‌دست‌شویی حالا جلوتر بودیم. تازه خودشون می‌گن اگه تو کشوری انقلاب بشه، پنجاه سال زمان می‌بره تا اون کشور سرپا شه. اگه جنگی بشه، باید بیست‌وپنج سال تلاش کنه تا برگرده به وضعیت درست. ما هردوتاشو داشتیم، بازم خودشون توی آمارشون ما رو از نظر علمی جزو ده کشور اول نام می‌برن. برین تو اینترنت بزنید دستاوردهای ایران.
جعفری

حجم

۲۷۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۷۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۷۹,۲۰۰
۳۹,۶۰۰
۵۰%
تومان