بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ | صفحه ۴۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ

بریده‌هایی از کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ

انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۲از ۹۶۷ رأی
۴٫۲
(۹۶۷)
من فوری اصلاح می‌کنم: ــ البته خانمِ صاحب‌خانه از آن قابِ عکس تغییری نکرده‌اند! مثلِ همهٔ خانم‌های دنیا از این‌که از تصویرِ ده سالِ پیش‌ش تغییری نکرده است، کلی ذوق می‌کند و لب‌خند شتری می‌زند...
sosoke
تحریم و دیکتاتوری دو روی یک سکه‌اند. کشور تحریم‌شده ناچار به دام‌چالهٔ تک‌صدایی می‌افتد و تک‌صدایی شروعی‌ست برای دیکتاتوری
Morteza
که حالا می‌فهمم تحریم و دیکتاتوری دو روی یک سکه‌اند. کشور تحریم‌شده ناچار به دام‌چالهٔ تک‌صدایی می‌افتد و تک‌صدایی شروعی‌ست برای دیکتاتوری. عدم مراوده در سطح حاکمیت، امکان مقایسه را از بین می‌برد. مقایسه نشدن، تقدس می‌آورد برای چیزی که مقدس نیست... تقدیس، جناب رفیق می‌سازد، جناب ژنرال می‌سازد و...
nafis
همین که قبول دارند ره‌بران‌شان ابتدا بچه بوده‌اند و بعد مثل باقی قد کشیده‌اند و بزرگ شده‌اند به نظرم یک دست‌آورد انسانی باشد. بین تصاویر ره‌بران کبیر، یعنی پدربزرگ و پدر از کیم میونگ چول آرام می‌پرسم که آیا جناب کیم جونگ اون فرزندی دارند؟ رو برمی‌گرداند و مستند دی‌شب را یادآوری می‌کند. ــ گفتم که! ما از خانوادهٔ ایشان اطلاعاتی نداریم! تقریباً گروه مستندساز و هم‌سفران حزب هم حرف او را تأیید می‌کنند. همه پذیرفته‌ایم که کسی اطلاعاتی ندارد!!
علی پور
سرپایینیِ قبر معکوس بکشی صلوات!!
sosoke
تفاوت‌ها ام‌روز در جاده و اتومبیل و ساخت‌مان نیست. این‌ها دیگر در همه‌جای دنیا دارند شبیه به هم می‌شوند. ام‌روز تفاوت‌ها برمی‌گردد به نحوهٔ زنده‌گیِ آدم‌ها، شادی‌شان، رضایت‌شان از زنده‌گی و...
sosoke
تمام تلاش‌م این بوده است که در شروع سفر پیش‌داوری نداشته باشم، اما این یکی پیش‌داوری نیست. واقعاً وون کرهٔ شمالی ندارم و واقعاً نمی‌توانم در خیابان قدم بزنم!
amir mojiry
برای این سفر یک لپ‌تاپ قدیمی سنگین را خالی کرده‌ام و آورده‌ام. راه‌انداختن دوباره‌اش کار بسیار شاقی بود. توقف در فرودگاه پکن فرصت مناسبی است که نرم‌افزار وُردش را مرتب کنم...
amir mojiry
می‌آید تو سینهٔ من. ــ تو کجایی هستی؟! باید مال خاورمیانه باشی. کمی من من می‌کند. بعد گرم می‌گوید: ــ بد آوردم!! باید ایرانی باشی! می‌خندم و می‌گویم: ــ تو هم لهجه‌ات امریکایی‌ست اما باید اروپایی باشی... خیلی گرم می‌زند پشت کمر من و می‌گوید: ــ باختی! من اسراییلی‌م! ــ نباختم! اروپایی هستی دیگر... می‌خندد و می‌گوید: ــ واردی‌ها! شاد است. خنده‌مان گرفته است.
Kargosha
تقریباً هیچ کمکی به من نمی‌کند، الا این‌که متوجه می‌شوم مثلاً آرزوی گفتنیِ روشنی در کار نیست. اگر به‌بود وضعیت معیشت هم تهِ ذهن باشد، امکانِ بیان‌ش وجود ندارد؛ از جنس تابوست انگار. همه‌چیز همین است که هست...
الهام
تفاوت‌ها ام‌روز در جاده و اتومبیل و ساخت‌مان نیست. این‌ها دیگر در همه‌جای دنیا دارند شبیه به هم می‌شوند. ام‌روز تفاوت‌ها برمی‌گردد به نحوهٔ زنده‌گیِ آدم‌ها، شادی‌شان، رضایت‌شان از زنده‌گی و...
الهام
علی معلم دامغانی زمانی سروده بود که شهد سمرقندیان به قند فروشند دانگی از این روستا به چند فروشند؟ و ما حالا گرفتار فهم نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ هستیم! هراسان که کلد نودل را گلد نودل فهم نکنیم!
ali ahmadi
حالا می‌فهمم تحریم و دیکتاتوری دو روی یک سکه‌اند. کشور تحریم‌شده ناچار به دام‌چالهٔ تک‌صدایی می‌افتد و تک‌صدایی شروعی‌ست برای دیکتاتوری. عدم مراوده در سطح حاکمیت، امکان مقایسه را از بین می‌برد. مقایسه نشدن، تقدس می‌آورد برای چیزی که مقدس نیست... تقدیس، جناب رفیق می‌سازد، جناب ژنرال می‌سازد و...
Faradi
اتومبیل‌های متالیک دورِ زمین شرفی به دوچرخه‌های پیونگ‌یانگ ندارد. اما تفاوتی در کار است. تفاوت کجاست؟! تفاوت در چهرهٔ بچه‌هاست... تفاوت در شادی است... شادی، آزادی است...
aMiN-1988
در مورد سفیر کمی تحقیق می‌کنم. پیش از این مأموریت مدیر کل ادارهٔ حقوق بشر وزارت امور خارجه بوده است و فعالیت‌هایی هم در آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای داشته است. دلیل انتخاب‌ش را متوجه نمی‌شوم. اگر همین ظواهری باشد که در جست‌وجوی ساده می‌فهمم، بسیار نامناسب است این انتخاب... یعنی دقیقاً در کرهٔ شمالی تحریمی، ایرانِ تحریمی همان چیزی را می‌بیند که همهٔ دنیای تحریم‌کننده می‌بینند. امید دارم که دلیل انتخاب غیر آن باشد و لایه‌ای پیچیده‌تر در کار باشد.
aMiN-1988
همهٔ این‌ها و دلایلی شبیه به این‌ها باعث می‌شود که به جای استفاده از انرژی هسته‌ای کنترل‌شده و ساخت نیروگاه که از جنس ساخت پراید است، کنترل‌نشده را راحت‌تر و سهل‌تر بسازند و حال‌ش را ببرند...
aMiN-1988
بازدید ام‌روز از موزهٔ نظامی، به من اطمینان می‌دهد که در تجهیزات نظامی دست بالا دارند. گذشته از آن، همین مذاکرهٔ دی‌روز دلیل محکم‌تری است بر قدرت نظامی. اگر قدرت نظامی نبود، چه چیزی ترامپ را به پای میز مذاکره می‌نشاند. نه مراوده‌ای هست، نه نفوذی و نه بازاری... هیچ چیزی به جز مسألهٔ قدرت نظامی نمی‌تواند مذاکره را معنادار کند.
aMiN-1988
جلو ما دختر و پسر جوانی راه می‌روند که دست‌شان در دست هم است. حالت نام‌زدی دارند. این شاید اولین بار باشد که چنین صحنه‌ای می‌بینیم. با فاصله تعقیب‌شان می‌کنیم. چون با ما هم‌مسیرند انگار. از میدان که رد می‌شویم، تاریک تاریک است خیابان. کمی جلوتر یک‌هو در میان جمعیت چراغ‌قوه‌ای روشن می‌شود و به سمت آن‌ها می‌آید. نور در تاریکی حسابی چشم را می‌زند. پلیسی است که جلو می‌رود و هر دو را می‌برد کنار خیابان. ما از ترس‌مان جرأت نمی‌کنیم نزدیک شویم. می‌فهمیم که هوا پس است. فاصله می‌گیریم. از کنارشان که رد می‌شویم می‌بینیم که پاکت دست پسر را باز می‌کند و وارسی می‌کند و می‌گردد. مثلاً احتمالاً نیم کیلو گوجه‌فرنگی داخل پاکت باشد.
aMiN-1988
زیر نور هر چراغی سه چهار نفر این‌سو تکیه داده‌اند به دیوار و سه چهار نفر آن‌سو. ما را که می‌بینند زود پاها را جمع می‌کنند که ما رد شویم... معتادند؟ بی‌کاره‌اند؟ خیابان‌خواب‌ند؟ چرا در روز ندیده بودیم‌شان... دقیق‌تر می‌شویم... محصل‌ند و عمدتاً کتاب درسی دست‌شان است. برخی هم مشغول حل مسائل درسی هستند... یعنی گرفتاری آن‌ها نور است... گرفتاری آن‌ها برق است... از خانه بیرون می‌زنند و می‌آیند در زیرگذر و زیر چراغ برق کم‌سوی آن می‌نشینند و مطالعه می‌کنند.
aMiN-1988
دکمه‌های آسانسور قدیمی است. مدار فرمان‌ش نیز. هنوز هوش‌مند نیست و نمی‌تواند نزدیک‌ترین آسانسور را بفرستد و مدیریت کند که مصرف انرژی بهینه شود. برای همین وقتی دکمهٔ انتظارِ آسانسور را می‌زنیم هر سه ـ چهار تا حرکت می‌کنند و به سمت ما می‌آیند. همین مسأله را مثلاً در تلفن‌های هتل می‌توان دید که هم‌چنان پالس هستند و تن نشده‌اند. هم‌چنین در تأسیسات و ترموستات‌های غیرهوش‌مند تهویهٔ اتاق‌ها...
aMiN-1988

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۱۱۲,۵۰۰
۳۳,۷۵۰
۷۰%
تومان