بریدههایی از کتاب بده و بستان؛ رویکردی انقلابی به موفقیت
۴٫۱
(۶۵)
گیرندهها یک نشان متمایز دارند: آنها دوست دارند بیشتر بگیرند تا ببخشند. آنها تعادل رابطهٔ متقابل را به نفع خود بر هم میزنند و منافع خود را بر نیازهای دیگران مقدم میدانند. گیرندهها معتقدند که دنیا جای رقابت است، جایی که اگر نخوری، خورده میشوی. آنها فکر میکنند برای موفق شدن باید بهتر از دیگران باشند. برای اثبات صلاحیتشان خودستایی میکنند و مطمئن میشوند که اعتبار زیادی بابت تلاشهایشان به دست میآورند.
Astronaut
لطف پنج دقیقهای. «شما باید برای انجام کاری برای دیگران که انجامش برای شما پنج دقیقه یا کمتر طول بکشد مشتاق باشید.»
علی
«وقتی انتظار داریم بدترین رفتار را از دیگران ببینیم، منجر به بدترین رفتار در خودمان میشود: وقتی از بیعرضه بهنظر رسیدن میترسیم، در نتیجه سعی میکنیم غرایز شریف خود را پنهان کنیم و نشان ندهیم
علی
ساموئل جانسون مینویسد: «ارزش واقعی هر شخص زمانی مشخص میشود که ببینید چه رفتاری با فردی که به هیچ وجه نمیتواند سودی به او برساند دارد.»
کتابخوان
اگرچه گیرندهها معمولاً با زیردستهای خود قلدرمآبانه رفتار میکنند، اما به طرز غافلگیرکنندهای در برابر مافوق خود رفتار خاضعانه و متفاوتی دارند. وقتی که گیرندهها با افراد قدرتمند تعامل میکنند، به متقلبهای متقاعدکننده تبدیل میشوند. گیرندهها میخواهند که مافوقهای تأثیرگذار، آنها را تحسین کنند تا بتوانند به اهداف خود برسند.
کتابخوان
موسس لینکدین، رید هافمن مینویسد: «عجیب و غیرمنطقی به نظر میرسد، اما هر چقدر نگرشتان نوعدوستانهتر باشد، مزایای بیشتری از روابط عایدتان میشود. اگر قصد دارید که به دیگران کمک کنید، به سرعت اعتبار خودتان تقویت میشود و دنیای احتمالات پیش رویتان گستردهتر میشود.»
کتابخوان
از یک سو، کلمهٔ شبکهسازی اغلب دارای معانی ضمنی منفی است. وقتی که با فرد جدیدی آشنا میشویم که مشتاق ایجاد ارتباط است، مدام از خود میپرسیم که آیا رفتار دوستانه او به این دلیل است که واقعاً مشتاق یک رابطه دوسر برد برای هر دو طرف است یا دلیل اشتیاقش این است که میخواهد چیزی از ما به دست بیاورد.
کتابخوان
بخشندههای موفق دارای رویکردهای منحصربهفردی در تعاملات مختلف در چهار حوزه کلیدی شبکهسازی، همکاری، ارزیابی و تأثیرگذاری هستند
کتابخوان
فهمیدن این که چه چیزی باعث میشود بخشندگی هم قدرتمند و هم خطرناک باشد موضوع محوری کتاب «بده و بستان» است.
کتابخوان
دیل میلر، روانشناس دانشگاه استنفورد میگوید: «وقتی که افراد از جانب دیگران رفتار خودخواهانه را پیشبینی میکنن، میترسن که مبادا اگه مثل بخشندهها رفتار کنن، ازشون سوءاستفاده بشه، برای همین سعی میکنن تا رویکرد رقابتی رو به عنوان رویکردی عقلانی و مناسب دنبال کنن.»
کتابخوان
دلم میخواست بدانم چطور یک خوره نرمافزار خجالتی، عاشق پیشتازان فضا و بازی آناگرام توانسته شبکهای بسازد که اعضایش بنیانگذارهای فیسبوک، نت اسکیپ، نپستر، توییتر، فلیکر و هاف دات کام است؟
آدام ریفکین شبکهاش را از طریق کار کردن به عنوان یک بخشنده خوشقلب ساخت. ریفکین میگوید: «شبکه من آرام آرام ساخته شد، در واقع هر روز کمی از طریق ژستها و فعالیتهای انساندوستانه و توأم با مهربانی پیش رفت و ساخته شد و این فرایند سالها طول کشید. و هدفم از این کارها بهتر کردن زندگی مردمی بود که باهاشون در ارتباط بودم.»
Zahra Manzari tavakkoli
بخشندهها، گیرندهها و برابریطلبها همگی میتوانند به موفقیت برسند (و میرسند) اما در موفقیت بخشندهها یک چیز متمایز وجود دارد: موفقیت آنها همچون آبشاری روی سر بقیه هم فرو میریزد. درحالی که وقتی گیرندهها میبَرند، معمولاً یک نفر دیگر وجود دارد که میبازد. تحقیقات نشان میدهند که افراد معمولاً به گیرندههای موفق حسادت میکنند و به دنبال راههایی میگردند تا آنها را تحقیر و خرد کنند. در مقابل، وقتی که بخشندههایی مانند دیوید هورنیک برنده میشوند، مردم بهجای این که مانعشان شوند، تشویق و حمایتشان میکنند. بخشندهها به گونهای برنده میشوند که یک اثر موجک درست میکنند و موفقیت اطرافیانشان را افزایش میدهند. خواهید دید که تفاوت در این است که چگونه موفقیت فرد بخشنده ارزشآفرینی میکند، به جای این که آن ارزش را فقط مال خود کند.
Zahra Manzari tavakkoli
ساموئل جانسون مینویسد: «ارزش واقعی هر شخص زمانی مشخص میشود که ببینید چه رفتاری با فردی که به هیچ وجه نمیتواند سودی به او برساند دارد.»
ali 56
گیرندهها یک نشان متمایز دارند: آنها دوست دارند بیشتر بگیرند تا ببخشند. آنها تعادل رابطهٔ متقابل را به نفع خود بر هم میزنند و منافع خود را بر نیازهای دیگران مقدم میدانند. گیرندهها معتقدند که دنیا جای رقابت است، جایی که اگر نخوری، خورده میشوی. آنها فکر میکنند برای موفق شدن باید بهتر از دیگران باشند. برای اثبات صلاحیتشان خودستایی میکنند و مطمئن میشوند که اعتبار زیادی بابت تلاشهایشان به دست میآورند. گیرندههای معمولی، بیرحم یا سفاک نیستند؛ آنها فقط محتاط و مراقبِ خود هستند. گیرندهها فکر میکنند: «اگه خودم هوای خودم رو نداشته باشم، هیچکس هوام رو نخواهد داشت.»
ali 56
بهتر است قبل از این که بگیرید، ببخشید.
آمین
همکاری و دینامیک اعتباربخشی و کسب اعتبار
خوب است به یاد داشته باشیم که کل گیتی (با یک استثنای بسیار ناچیز) از دیگران تشکیل شده است.
جان اندرو هُلمز، نماینده کنگره و سناتور سابق ایالات متحده
کاربر ۸۹۰۱۲۶
با سرکوب دائمی امیال خودخواهانهشان برای کمک به دیگران، آنها عضلات روانشناسیشان را تقویت کرده بودند، تا جایی که میتوانستند از قدرت ارادهشان برای انجام کارهای دردناک استفاده میکردند و این کارها دیگر برایشان خستهکننده نبود. در حمایت از این ایده، برخی تحقیقات نشان دادهاند که بخشندهها در کنترل افکار، احساسات و رفتارهایشان موفقتر هستند. به مرور زمان، همانطور که ورزش وزنهبرداری عضلات را قوی میکند، بخشیدن میتواند باعث ایجاد ارادهای آهنین شود. البته، همه ما میدانیم وقتی که بیش از حد از عضلاتمان استفاده میکنیم، آنها خسته میشوند و گاهی اوقات حتی پاره میشوند. این اتفاقی است که برای بخشندههای فروتن میافتد.
کاربر ۱۸۰۶۰۵۷
«یکی از جذابترین جنبههای واکنش استرسی انسان تمایل به برقراری ارتباط است؛ یعنی تشکیل گروه برای ارائه و دریافت محافظت مشترک در هنگام تهدید یا خطر.»
کاربر ۱۸۰۶۰۵۷
سه دهه تحقیق نشان میدهد که دریافت حمایت از همکاران یک پادزهر قوی در برابر کارزدگی است.
کاربر ۱۸۰۶۰۵۷
در مقابل، بخشندههای هردوگانه از اهمیت حفظ حال خوب خود خبر دارند. وقتی که در آستانه کارزدگی قرار میگیرند، این بخشندهها سراغ کمک میروند. این امر به آنها یاری میرساند تا توصیه، همکاری و منابع مورد نیاز برای حفظ انگیزه و انرژیشان را به دست بیاورند.
کاربر ۱۸۰۶۰۵۷
حجم
۳۹۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۹ صفحه
حجم
۳۹۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۹ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
۲۰,۷۰۰۷۰%
تومان