راز مرا از چشمهایم میتوان فهمید
این گریههای ناگهان از ترس رسوایی است
هدی✌
کاش دست دوستی هرگز نمیدادی به من
«آرزوی وصل» از «بیم جدایی» بهتر است
هدی✌
فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست
دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است
هدی✌
تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
هدی✌
دل از سیاست اهل ریا بکن، خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
هدی✌
به فکر هیچکسی جز خودت مباش ای دل
که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست
هدی✌
خدا کسی است که باید به دیدنش بروی
خدا کسی که از آن سخت میهراسی نیست
هدی✌
ای عشق! ای عزیزترین میهمان عمر
دیرآمدی به دیدنم اما خوش آمدی
هدی✌
کیست که چون من به تو دل بسته است
مثل من ای دوست بسی هست و نیست
هدی✌
نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت
یکبار به پیراهن تو بوسه بکارم
ای بغض فروخورده، مرا مرد نگهدار
تا دست خداحافظیاش را بفشارم
هدی✌
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش
چارهٔ معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟
هدی✌
خود قضاوت کن، اگر درمان دردم عشق توست
این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست؟
هدی✌
گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است
داستانهایی که مردم از تو میگویند چیست؟
هدی✌
با دلت حسرت هم صحبتیام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
هدی✌
دل پر از شوق رهاییست، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
هدی✌
ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهی فقط سکوت سزای سبکسریست
هدی✌
دشنام یا دعای تو در حق من یکیست
ای آفتاب، هرچه کنی ذرّهپروریست!
هدی✌
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست
جای گلایه نیست! که این رسم دلبریست
هرکس گذشت از نظرت، در دلت نشست
تنها گناه آینهها زودباوریست
هدی✌
قفل قفس باز و قناریها هراسان
دل کندن آسان نیست! آیا میتوانم؟!
هدی✌
چون سرو، سرفرازم و نزد تو سر به زیر
قربان آن گلی که مرا خوار کرده است!
هدی✌