به مردم چون پناه آوردم از تنهاییام دیدم
که از «تنها شدن» جانکاهتر «احساس تنهایی» است
هدی✌
تو هم بیچارهای! بیچاره چون شیری که میداند
فقط وقت عبور از حلقهٔ آتش تماشاییست
هدی✌
من کسی جز تو ندارم که به دادم برسد
میتوانی مگر ایعشق به دادم نرسی
هدی✌
من که جز همنفسی با تو ندارم هوسی
با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی
هدی✌
عشق جانکاه است یا جانبخش؟ حالا هرچه هست
عشقبازان بین مرگ و زندگی پل ساختند
هدی✌
پرسیدیام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوار سکوت است سؤالت
هدی✌
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت!
هدی✌
روشن نمیشود به چراغی جهان؛ ولی
یادآور حقیقت پیدای نور باش
هدی✌
بیاعتنا به سنگ زدنها در این مسیر
همچون قطار در تب و تاب عبور باش
هدی✌
بیچاره ما که گرچه عزیزیم نزد خلق
چیزی که پیش دوست نداریم آبروست
هدی✌
این درس را ز عشق تو آموختم که گاه
راه وصال، دست کشیدن ز جستوجوست
هدی✌
آیینهوار خیره بهتنهایی توام
آری! سکوت سادهترین راه گفتگوست
هدی✌
ایعشق تا هنوز نفس میکشم بیا
از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر
هدی✌
زیبایی تو با غزلم جاودانه شد
وصف تو شعر نیست کتابی مصوّر است
هدی✌
حتی نشد به حیله به دست آورم تو را
باید قبول کرد که روزی مقدر است
هدی✌
بهلولوار فارغ از اندوه روزگار
خندیدهایم! ما به جهان یا جهان به ما
هدی✌
با «اشک» سر به خانه دلگیر «غم» زدن
گاهی اگرچه دیر، همین است زندگی
لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو
از ما به دل مگیر، همین است زندگی
هدی✌
شمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعلهای بود که لرزید ولی جان نگرفت
هدی✌
سفر به مقصد سردرگمی رسید چه خوب!
که در ادامهٔ این راه ردّ پایی نیست
هدی✌
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذارگفتگو به زبان هنر شود
هدی✌