بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گزینه‌ی اشعار فاضل نظری | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب گزینه‌ی اشعار فاضل نظری

بریده‌هایی از کتاب گزینه‌ی اشعار فاضل نظری

نویسنده:فاضل نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۸۲ رأی
۴٫۲
(۸۲)
اینکه «مردم» نشناسند تو را غربت نیست غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد
مرتضی ش.
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی با مرگ خو بگیر! همین است زندگی با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه ای رود سربه‌زیر! همین است زندگی تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار دریاست یا کویر؟ همین است زندگی!
hojjat
آیین عشقبازی دنیا عوض شده‌ست یوسف عوض شده‌ست، زلیخا عوض شده‌ست سر همچنان به سجده فرو برده‌ام ولی در عشق سال‌هاست که فتوا عوض شده‌ست خو کن به قایقت که به ساحل نمی‌رسیم خو کن که جای ساحل و دریا عوض شده‌ست آن باوفا کبوتر جلدی که پر کشید اکنون به خانه آمده، اما عوض شده‌ست حق داشتی مرا نشناسی به هرطریق من همچنان همانم و دنیا عوض شده‌ست
سیّد جواد
ای‌عشق تا هنوز نفس می‌کشم بیا از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر
ali hatami
ما گشته‌ایم، نیست، تو هم جستجو مکن آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن در قلب من سراغ غم خویش را مگیر خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
مرتضی ش.
بی‌قرار توأم و در دل تنگم گله‌هاست آه! بی‌تاب شدن عادت کم‌حوصله‌هاست
هدی✌
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم نوشتند، نشد!
هدی✌
همچنان در پاسخ دشنام می‌گویم سلام عاقلان دانند دیگر حاجت تفسیر نیست باز اگر دیوانه‌ای سنگی به من زد شاد باش خاطر آیینهٔ ما از کسی دلگیر نیست
مرتضی ش.
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن می‌روی شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه‌ای‌ست که قربانی‌ات کنند
مرتضی ش.
شیرینی فراق کم از شور وصل نیست گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر
هدی✌
اگرچه شرم من از شاعرانگی باشد مخواه روزی من بی‌ترانگی باشد نظر بلند عقابی که آسمان با اوست چگونه در قفس مرغ خانگی باشد
hojjat
مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است
هدی✌
من کسی جز تو ندارم که به دادم برسد می‌توانی مگر ای‌عشق به دادم نرسی
golbaf184
همراه بسیار است، اما همدمی نیست مثل تمام غصه‌ها، این هم غمی نیست
هدی✌
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است مگذار درددل کنم و دردسر شود
هدی✌
با چراغی همه‌جا گشتم و گشتم در شهر هیچ‌کس! هیچ‌کس اینجا به تو مانند نشد
هدی✌
با عقل خود از عشق سخن گفتم و خندید آری! خبر از بی‌خبری خواسته بودم
هدی✌
خلاصهٔ همه رنج‌های ما این است پرنده‌ای که دل آورده بود دل برده‌ست
لازم نیست
این خیره ماندن‌ها به ساعت‌های دیواری تمرین برای روزهایی که نمی‌آیی است
هدی✌
ای بی‌وفای سنگدل قدرناشناس! از من همین که دست کشیدی تو را سپاس با من که آسمان تو بودم روا نبود چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس
hojjat

حجم

۱۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۱۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۷۲,۰۰۰
۲۰%
تومان