بریدههایی از کتاب فرمانده مسعود
۴٫۱
(۶۷)
بهیادماندنیترین جملهای که از آقای مسعود به یاد دارید، چیست؟
این جملهاش: اگر بهاندازهٔ کلاه من در افغانستان جایی باشد، من همانجا میایستم و در مقابل دشمنان افغانستان مبارزه میکنم و هرگز از این وطن نمیروم.
معین کرمانی
مسعود تنها مردی بود که هیچ علاقهای به جنگ نداشت ولی خوب جنگید
معین کرمانی
وقتی با او حرف میزدی، به چند چیز پی میبردی: جاذبهٔ شخصیت، صداقت در هدف و بیان، قدرت تصمیمگیری. خیلی مؤدب بود و این را دشمنانش نیز میگفتند. ما هرگز از زبانش حرف زشت نشنیدیم. او در هنگام غضب گاهی به طرفش احمق میگفت.
معین کرمانی
بهترین چیز در وجود مسعود تسلیمناپذیری و وطنپرستی او بود و اینکه حاضر نبود بههیچوجه حتی یکذره از منافع ملی بگذرد
معین کرمانی
ایشان به کشورش بسیار علاقهمند بودند و آرزو داشت که شب و روزبه مردم خدمت کند، افغانستان یک دولت منتخب و مجلس داشته باشد و مردم تصمیم بگیرند. آرزو داشت که بهعنوان یک مهندس در بازسازی کشور سهم بگیرد و از نژادپرستی متنفر بود و عدم وحدت او را بسیار رنج میداد و از افراد تفرقهانداز نفرت داشت و از آدم دورو بدش میآمد.
معین کرمانی
محمد فهیم دشتی از روزنامهنگاران سرشناس افغانستان است، شاید یکی از دلایل شهرتش این باشد که نهفقط سالها در کنار احمدشاه مسعود بهعنوان خبرنگار همراهش حضور داشته که در لحظه حادثهٔ انفجار انتحاری که منجر به کشته شدن مسعود شد نیز حاضر بود و خود بهشدت مجروح شد.
محمد
خیلی وقتها قرآن میخواند، هر روز با خدا صحبت میکرد و اینطور مسلمانی بسیار کم هست و من خیلی تحتتأثیرش قرار گرفتم.
مسعود درواقع با خودش جهاد میکرد؛ یک جهاد بزرگ. جهاد خارجی جهادی کوچک است اما مسعود همیشه با ضعفهای خودش مبارزه میکرد و این به معنای جهاد بزرگ است
زِیْمَدْ جاویدی
همزمان صدای انفجارها هر از گاهی میآمد و گفت: «کل این عملیات (بعد کتاب را بالا گرفت و ادامه داد) از خاطر این ادبیات است.»
خیلی جا خوردم. برای من عجیب بود که آدمی که در خط مقدم میجنگد، چنین نگاه عمیق و شگفتی داشته باشد و چنین جملهٔ قصاری اصلاً در آن واویلا و وسط صحنهٔ جنگ به ذهنش بیاید.
زِیْمَدْ جاویدی
یکبار جذاب است که مردم میآیند پیش مسعود، باید سوار ماشین شدنش، بازدید از خط، غذا خوردنش، جاهای مختلفی که میرود و... هم باشد، من باید همراهش باشم اگرنه این تصاویر همه یکجور میشود. گفت خودت به او بگو. آن روز بعدازظهر باز همانجا جمع شده بودند و درمورد نقشهای دربارهٔ یک عملیات حرف میزدند، یکی دو تا از دوستان ایرانی را آنجا دیدم. خب آن موقع راز بود ولی الآن راز نیست و همه میدانند که ایرانیها مساعدت زیادی به آمرصاحب کردند. آن موقع مشهور بود که پول امارات و عربستان، نقشهٔ آمریکا و انگلیس و اجرای پاکستان، طالبان را به وجود آورده است. این مربع از طالبان حمایت میکرد و مثلث تهران و دهلی و مسکو از مسعود حمایت میکرد و اصلاً موضوع پنهانی هم نبود. همهٔ جهان هم میدانستند. دو نفر از دوستان ایرانی که کنارش بودند، ازقضا دوستهای صمیمیام بودند و من را خوب میشناختند و در معرفی من سنگ تمام گذاشتند که دنیا را گشته و در کوزوو و بوسنی و چچن بوده. از مجموعه روایت فتح برای آمرصاحب گفتند و دربارهٔ تواناییهای من و اینکه شاعر هستم و تا حدی ذهنیت مسعود تصحیح شد.
کاربر ۱۵۵۹۶۴۹
آقای مسعود مرد بینهایت مؤدب، محجوب و دارای شخصیتی عالی و رفتارهای بهروز بود. توجه خاصی به اقشار پایین جامعه و همهکسانی که به دیدارش میرفتند داشت. شطرنج را با مهارت خاصی بلد بود و بسیار خوب بازی میکرد.
معین کرمانی
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
قیمت:
۲۳۶,۰۰۰
تومان