همیشه این جریانهای اجتماعی
با یک هدف بیارزش هدایت میشوند.
دوست دارم تنها باشم و فکر کنم،
فکر کنم، فکر کنم...
اما جشنی برپاست
توپ و تفنگ و تانک،
یک ارتش در برابر
مردان روی پشتبام.
درست مثل روسیه شدهایم.
این بازی برندهای ندارد.
misbeliever
اگر زندگی
به تو روی خوش نشان نداد
به نوشتن پناه ببر.
Mohammad
در قلب هر انسان،
یک جای خالی وجود دارد که
هرگز پُر نمیشود.
جایی که
حتی در بهترین لحظات زندگی نیز پُر نمیشود.
همهی ما خیلی خوب
آن را میشناسیم.
در قلب هر انسان
یک جای خالی وجود دارد که
هرگز پُر نمیشود.
و ما برای پُر شدنش
منتظر میمانیم
و میمانیم.
یك رهگذر
او با من
کاری کرد که،
فکر کنم بیمصرف هستم.
13
عشق
تمام چیز هایی است
که میگفتیم
نیست.
Mohammad
وقتی که رفتی
همهچیز را
با خودت بردی.
شبها،
غم
مرا به زانو درمیآورد.
تو دیگر تکرار نمیشوی.
غم گریبانم را میچسبد
و دیگر برایم مهم نیست چه میشود.
یك رهگذر
مثل گربهای
که منتظر پریدن
روی تخت است،
مرگ را
انتظار میکشم.
برای زنم متأسفم.
او اولین کسی است
که جسد رنگپریدهام را خواهد دید.
Mohammad
عشق شاید کوهستانی بنفش است
(:Ne´gar:)
برای همیشه
و امروز و امشب
و سهشنبه و چهارشنبه
و حتی در قبر.
دوستت دارم
یك رهگذر
زنان زیادی را دیدهام
در کنسرتهای راک،
جشنوارههای موسیقی،
در میان اعتراضات،
در عروسیها،
در مراسم عزا،
در جلسات شعرخوانی،
در کلاسهای اسپانیایی
و خیلی جاهای دیگر.
من اما همیشه
سعی میکنم با ماشین تحریرم
زندگی کنم.
Mohammad