بریدههایی از کتاب یک عاشقانه آرام
۴٫۰
(۳۱۴)
خاطره، ویرانکردنِ حال است، و ویرانکردنِ حال، ازمیانبردنِ تنها بخش کاملاً زنده و پُرخونِ زندگی
flora
مِنّتِ آب و دانه بر سرِ او مگذار و امنیت و رفاه را به رُخِ او نکش.
عشق، طالبِ حضور است و پرواز، نه امنیت و قاب.
flora
حافظه، برای عتیقهکردنِ عشق نیست، برای زنده نگهداشتنِ عشق است. اگر پرنده را به قفس بیندازی، مثل این است که پرنده را قاب گرفتهباشی. و پرندهٔ قابگرفته، فقط تصوّرِ باطلی از پرنده است.
عشق، در قابِ یادها، پرندهییست در قفس.
flora
مردانِ بزرگ، فقط سردارانِ تاریخ نیستند؛ یعنی سرداران، اغلبشان اصلاً بزرگ نیستند. مردانِ بزرگ، فقط اهلِ علم و هنر نیستند. آدمهای بینامونشانی را میشناسم که از تمامِ بزرگانِ جهان بزرگترند
flora
هیچوقت همهچیز درست نمیشود؛ چون تَوَقّعاتِ ما بیشتر میشود، و تغییر میکند. هیچ قلّهیی آخرین قُلّه نیست. رسیدن، غمانگیز است. «راه، بهتر از منزلگاه است.» برویم بیآنکه به رسیدن بیندیشیم؛ امّا، واقعاً، برویم.
flora
هیچچیز همچون اراده به پرواز، پریدن را آسان نمیکند.
flora
اعتقاد به اینکه سعادت، دور از دسترسِ ماست، سعادت را دور از دسترسِ ما نگه میدارد.
flora
خداوندا!
خوفِ از ظالم را در من بمیران
و تَوانِ آن عطایم کُن که تختِ سینهٔ ناکسان بکوبم
بیترسِ از عواقبِ خوفانگیزش...
flora
بیا تا بِرکههای حقیرِ دغدغه را دریا کنیم ای دوست!
چراکه هیچ دریایی، هرگز، از هیچ توفانی نَهَراسیدهاست
و هیچ توفانی، هرگز، دریایی را غرق نکردهاست.
flora
حوصله داشتهباش! قیمتِ عشق همیشه بیش از تحمّلِ آدمیزاد بودهاست. باید، امّا سخت است که زندگی را به یک عاشقانهٔ آرام تبدیلکنی.
flora
عاشق، تکدّی نمیکند.
عاشق، حقارتِ روح را تَقَبّل نمیکند.
عاشق، تَن به اعتیاد نمیدهد.
عاشق، سرشار است از سلامتِ روح، و ایمان.
عاشق، زمزمه میکند، فریاد نمیکشد.
flora
من هرگز نمیگویم در هیچ لحظهیی از این سفرِ دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من میگویم: به امیدْ بازگردیم __ قبل از آنکه ناامیدی، نابودمان کند.
flora
چرا ناامیدان، دوستدارند که ناامیدیشان را لجوجانه تبلیغکنند؟
چرا سرخوردگان مایلند که سَرخوردگی را یک اصلِ جهانی ازلی __ ابدی قلمداد کنند؟
چرا پوچگرایان، خود را، برای اثباتِ پوچبودنِ جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن میجنگیم، پارهپاره میکنند؟
آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماریشان به تن و روحِ دیگران سرایتکند، دلیل بر رذالتِ بیحسابِ ایشان نیست؟
flora
مشکل، به زندگی، معنی میدهد.
شیرینیِ زندگی از آنجا سرچشمه میگیرد که تو، بر مشکلات، غلبهکنی. بدونِ این غلبه، زندگیمان خالیِ خالیست.
flora
عشقِ بچّههای اشراف، حتّی یک بازی بچّهگانهٔ زیبا هم نیست. غوطهخوردنی در خیالبافیهای بیمارانهٔ هوسْبازانهٔ شهوانیست.
flora
از میدان دَر نرَو! خسته نشو! از دَربهدَری نترس! کمر خم نکن! هیچ تعهّدی__ جز به وِجدانت __ نسپار!
flora
«نگذاریم شُعله بمیرد. فریبِ حرارت را نخوریم. اصل، رقصِ شعلههاست نه گُلهای سرخی زیر قبای خاکستر».
flora
چیزی بیش از یاد، بیش از عکس، بیش از نامههای عاشقانه، بیش از تمامِ نخستینها عشق را زنده نگه میدارد: جاریکردنِ عشق: سَیَلانِ دائمی آن.
flora
عشق، تَن به فراموشی نمیسپارد __ مگر یک بار، برای همیشه.
جامِ بلور، تنها یک بار میشکند. میتوان شکستهاش را __ تکّههایش را__ نگهداشت؛ امّا شکستههای جام__ آن تکّههای تیزِ بُرَّنده__ دیگر جامْ نیست.
flora
یاد، انسان را بیمار میکند
flora
حجم
۲۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان