بریدههایی از کتاب به خاطر زندگی
نویسنده:یئانمی پارک، مریان ولرز
مترجم:مریم علیمحمدی
ویراستار:مهدی خطیبی
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۰۰ رأی
۴٫۴
(۱۰۰)
همگی بیابانهای خودمان را داریم، شاید بیابان شما مثل بیابان من نباشد، اما همگی باید از آن عبور کنیم تا به هدفمان برسیم.
یسناز🌱📚
برای دو چیز بسیار شکرگزارم: اول اینکه در کرهشمالی متولد شدم و دوم اینکه از کرهشمالی فرار کردم.
Mary gholami
میخواندم تا ذهنم را از چیزهای خوب پر کنم و خاطرات بد را از بین ببرم، اما فهمیدم هر قدر بیشتر بخوانم، عقایدم عمیقتر میشوند و دیدم وسیعتر و احساساتم کمعمقتر.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بچههای دیگر برای تنفس از اکسیژن استفاده میکنند، من اما بهجایِ هوا، کتابها را نفس میکشیدم. فقط برای کسب علم و لذت مطالعه نمیکردم، بلکه میخواندم تا زندگی کنم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هرگز فکر نمیکردم آزادی میتواند اینقدر خشن و سخت باشد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
مادرْ همهچیزم بود، تمام چیزی که داشتم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کرهشمالی کشوری کافر و منکر خداست. بنابراین اولینباری بود که چیزی دربارهٔ خدا و مسیحیت میشنیدیم، ولی واقعاً دوست داشتیم چیز جدیدی را باور کنیم، مخصوصاً اگر به معنای زیستن و زندگانی بهتری باشد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کرهشمالی مردم از سرطان نمیمردند، چون خیلی چیزهای دیگر بود که زودتر از سرطان جانشان را میگرفت.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
لباس جین نماد آمریکاییهای فاسد بود و اگر پلیس آنها را با این لباسها میگرفت، با قیچی تکهپارهشان میکرد و ممکن بود از یک روز تا یک هفته به اردوگاه کار اجباری فرستاده شوند. ولی این باعث نمیشد نوجوانان و جوانان از امتحان چیزهای جدید چشمپوشی کنند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
او هنوز هم با تمام رنجهایش مادرانه رفتار میکرد و بیشتر از آنکه نگران خودش باشد، نگران ما بود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بعضی اوقات تنها راهی که میتواند ما را از کابوس خاطراتمان در امان نگه دارد، این است که بهشکلِ داستان درآوریمشان و به خاطراتی که بهنظر دشوار و غیرقابلتوصیف است، معنا و هدف بدهیم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
همهٔ داروهایش را خورده بود، اما بیشتر از حد معمول. پرسیدم: «مادربزرگ چرا این همه دارو رو خوردی؟»
خیلی آرام بود. لبخندی زد و گفت: «نیاز به استراحت کامل دارم.»
mahzooni
تصویرهایی ذهنم را پر کرده است که کاشکی میتوانستم فراموششان کنم، اما میدانم هرگز فراموش نخواهند شد.
mahzooni
گفت: «اونقدر سرد و گرسنهمه که اگه به من غذا بدید اجازه میدم بچهم رو بخورید.» مادرم دو بچهٔ کوچک داشت و احساسات مادرانه را میشناخت، اما فهمید گرسنگی ممکن است تمام احساسات انسان را نابود کند. آنها را به داخل خانه آورد و به هر دو بشقابی پر از غذا داد.
mahzooni
شبی من و خواهرم جسد مرد جوانی را دیدیم که کنار برکهای افتاده بود؛ جایی که مردم از آنجا آب برمیداشتند. او هم احتمالاً برای خوردن جرعهای آب خود را به آنجا کشانده بود. عریان بود و چشمهایش از حدقه بیرون زده، دهانش با حالتی از ترس کاملاً باز بود. قبلاً جسدهای زیادی دیده بودم، اما این یکی خیلی وحشتناکتر بود، زیرا امعاءواحشایش بیرون ریخته شده بود، مثل اینکه چیزی، شاید سگی او را دریده باشد. نمیدانم چه بر سرش آمده بود، اما چرا باید ما شاهد این تصویرهای وحشتناک باشیم؟! از بدن عریان و صورتش شرمم شد، نتوانستم تحمل کنم. بنابراین دست خواهرم را کشیدم و هر دو تا خانه دویدیم.
mahzooni
سپس جسد مرد را غلتاندند و در گونی چپاندند و انداختند پشت کامیونی و با خود بردند. با دیدنِ این صحنه، خون در رگهای مادرم منجمد شد و تا دقایقی نمیتوانست راه برود. باورش نمیشد که در کشورش زندگی یک انسان از زندگی حیوانی کمارزشتر باشد. حتی با سگی هم محترمانهتر از این باید رفتار میشد.
mahzooni
در دنیای آزاد، بچهها درمورد اینکه وقتی بزرگ شدند چهکاره میخواهند بشوند، رؤیابافی میکنند و اینکه چطور میتوانند از استعدادهایشان بهره ببرند. وقتی چهار یا پنجساله بودم، تنها بلندپروازی برای بزرگسالیام این بود که یکعالمه نان بخرم.
mahzooni
خواهرم از تاریکی میترسید و گریه میکرد و من میگفتم: «خواهر نترس، گریه نکن، الان مامان میآد.» اما بعد از چند ساعت خودم هم میترسیدم و همراهش گریه میکردم، و هنگامیکه صدای مادر را پشت در میشنیدیم، بهسمتش میدویدیم و او را در آغوش میکشیدیم و هر سه باهم گریه میکردیم.
mahzooni
مردم کرهجنوبی از عبارتها و اصطلاحهای ناآشنا استفاده میکنند که ترکیبی از کرهای - انگلیسی است که به آن کونگلیش میگویند و کلمات کاملاً انگلیسی هستند
fatemeh_z_gh09
تعداد زیادی آدم ناامید در خیابانها گریه میکردند و کمک میخواستند که یا باید دکمهٔ احساس قلبتان را خاموش میکردید، یا با دیدنِ این تصویرها و حقایق، دردْ قلبتان را تکهتکه میکرد، اما انگار پس از مدتی با تکرار آن اتفاق اهمیتش کاسته میشد و فراموش میکردیم که چیزی شبیه جهنم بوده است.
6456
حجم
۸۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۸۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰۳۰%
تومان