بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به‌ خاطر زندگی | صفحه ۱۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب به‌ خاطر زندگی

بریده‌هایی از کتاب به‌ خاطر زندگی

ویراستار:مهدی خطیبی
امتیاز:
۴.۴از ۱۰۰ رأی
۴٫۴
(۱۰۰)
دومین طبقه «متزلزل و بی‌طرف» است که متشکل از افرادی است که زمانی در جنوبِ کره زندگی می‌کردند یا در آنجا خانواده داشتند: مثل بازرگانان سابق، روشنفکران یا اشخاص عادی که احتمالاً به آنها نمی‌توان اعتماد کرد و وفاداری کاملی به نظام جدید ندارند، و در آخر، پایین‌ترین طبقه «مخالف و غیرقابل‌اعتماد» یا «معاندان» است. شامل زمین‌داران سابق و فرزندانشان، سرمایه‌داران، سربازان پیشین کره‌جنوبی، مسیحیان یا پیروان مذاهب دیگر، خانواده‌های زندانیان سیاسی و دیگر دشمنان دولت. یعنی در کره‌شمالی کودکان وضعیت سانگ‌بان والدین خود را به ارث می‌برند.
khanom mohandes
در این نظام هر شخصی براساسِ وفاداری‌اش به رژیم در سه گروه اصلی قرار می‌گیرد: بالاترین طبقه «اصلی و وفادار» یا «سرآمدان» است که متشکل از انقلابیون مفتخر است از جمله: کهنه‌سربازان، جانبازان یا بستگان آنهایی که برای شمالِ کره جنگیدند یا جان باختند، و اشخاصی که به خانوادهٔ کیم وفاداری نشان دادند، و همچنین آنهایی که جزء سیستم امنیت هستند
khanom mohandes
فکر می‌کنم اگر پدرم در کشوری همچون کره‌جنوبی یا ایالات متحدهٔ آمریکا بزرگ شده بود، مسلماً یک میلیونر می‌شد، اما در کره‌شمالی متولد شد، جایی که ارتباط‌های خانوادگی و وفاداری به حزب به یک اندازه اهمیت دارد، جایی که سخت کار کردن هیچ امکان و رفاهی را برای شما تضمین نمی‌کند، اما سخت کار کردن و جان کندن برای لقمه‌ای نان احتمالاً زندگی‌تان را نجات می‌دهد.
khanom mohandes
بالاخره فهمیدم چرا وقتی مرا به مدرسه می‌فرستاد، هیچ‌وقت نمی‌گفت: روز خوبی داشته باشی یا مراقب غریبه‌ها باش. جمله‌ای که همیشه تکرار می‌کرد، این بود: مراقب حرف دهانت باش!
khanom mohandes
اما بعد از پایان جنگ سرد، کشورهای کمونیستی که رژیم کره‌شمالی را تحت‌الشعاع خود قرار داده بودند، همگی به‌یکباره رهایش کردند. اقتصاد کنترل‌شدهٔ دولت فروپاشید، و مردم ناگهان به‌حالِ خود رها شدند.
khanom mohandes
در هایسان لوله‌های آب خانه‌مان تقریباً همیشه خشک بود، ازاین‌رو مادرم لباس‌های کثیف را می‌برد لب رودخانه و همان‌جا می‌شست، موقعی که برمی‌گشت آنها را روی زمین گرم پهن می‌کرد تا خشک شوند.
khanom mohandes
در این منطقه از کره‌شمالی، طبیعی بود که هفته‌ها یا حتی ماه‌ها بدون برق سَر کنیم. به همین دلیل قیمت شمع خیلی گران بود، و ما هم برای آنکه سرگرم شویم، در تاریکی بازی می‌کردیم و گاهی زیر پتو سربه‌سر هم می‌گذاشتیم.
khanom mohandes
با آنکه نیمی از مردم کره‌شمالی در فقر و تنگدستی شدید به سر می‌برند و تعداد زیادی دچار بیماری سوءهاضمهٔ مفرط هستند؛ کشور سابقم حتی خود را کره‌شمالی نمی‌داند، بلکه ادعا می‌کند چوسان است: آن کرهٔ واقعی سابق، آن بهشت جامعهٔ اشتراکی
khanom mohandes
فقط کتاب‌هایی وجود دارد که پر از تبلیغاتِ مثبتی است که به ما می‌گوید در بهترین کشور دنیا زندگی می‌کنیم
khanom mohandes
تنها عشق واقعی که می‌توانیم بر زبان آوریم، عشق یا پرستش کیم‌هاست. سلسلهٔ پادشاهی زورگو و مستبدی که به‌اندازهٔ سه نسل بر مردم کره‌شمالی حکومت کرده؛ رژیمی که راه ورود اطلاعات خارجی را مسدود کرده است، همچنین راه ورود تمام فیلم‌ها، تصاویر و سیگنال‌های رادیویی را. هیچ شبکهٔ اینترنتی جهانی وجود ندارد.
khanom mohandes
کره‌شمالی و جنوبی از پیشینه‌های نژادی مشترکی برخوردار هستند. به یک زبان حرف می‌زنند، به‌جز چند کلمه: مرکز خرید، آزادی بیان و عشق که حداقل همان‌گونه که بقیهٔ دنیا این کلمات را می‌شناسند در کره‌شمالی معنا و مفهومی ندارد.
khanom mohandes
تمام آنچه می‌دانستم این بود که اگر خانواده‌ام آنجا بمانند احتمالاً از قحطی، گرسنگی، بیماری و شرایط غیرانسانی اردوگاه کار اجباری خواهند مرد.
khanom mohandes
یادم می‌آید یک‌بار زن جوانی که دخترش را به خانهٔ ما آورده بود، گفت: «اون‌قدر سرد و گرسنه‌مه که اگه به من غذا بدید اجازه می‌دم بچه‌م رو بخورید.» مادرم دو بچهٔ کوچک داشت و احساسات مادرانه را می‌شناخت، اما فهمید گرسنگی ممکن است تمام احساسات انسان را نابود کند. آنها را به داخل خانه آورد و به هر دو بشقابی پر از غذا داد. آنها را تماشا می‌کردم؛ دختر حدوداً هم‌سن من بود. خیلی مؤدب بودند و باوجودِ آن همه گرسنگی با طمأنینه غذا می‌خوردند. از خودم می‌پرسم آیا نجات پیدا کردند؟ سر آن دختر چه آمد؟ آیا هنوز در کره‌شمالی هستند؟
maryam kargar
من هرگز در کره‌شمالی شیر نخوردم! حتی تا بعد از فرارم نمی‌دانستم شیر را از گاو می‌دوشند.
maryam kargar
حتی یک‌بار خواب کیم جونگ ایل را دیدم. لبخند زد و مرا در آغوش گرفت و آب‌نبات چوبی به من داد. خوشحال از خواب بیدار شدم و مدت زیادی یاد و خاطرهٔ این رؤیا بزرگ‌ترین لذت زندگی‌ام بود. جانگ جین سانگ فراری مشهور کره‌شمالی و شاعرِ فرهیخته و برجستهٔ سابق که در ادارهٔ تبلیغات کار می‌کرد، این پدیده را «دیکتاتوری احساسی» می‌نامید.
maryam kargar
یک زندگی وقتی معنادار است که مستلزم در آغوش کشیدن چیزهایی مهم‌تر از خودتان باشد.
asma.
وقتی مزرعهٔ حیوانات جورج اورول را کشف کردم، نقطهٔ عطف واقعی برای من محسوب می‌شد و چشمم به خیلی چیزها باز شد. شبیه یافتن الماسی در تپه‌ای از سنگ. فکر می‌کردم آیا اورول جایی را که من زندگی می‌کردم می‌شناسد؟ مزرعهٔ حیوانات واقعاً خودِ کره‌شمالی بود و او زندگی مرا توصیف می‌کرد. خانواده‌ام را در مزرعهٔ حیوانات دیدم: پدربزرگم، مادر، پدر و خودم. البته من مثل یکی از آن بچه‌خوک‌ها بودم بدون هیچ ایده و فکری. با حکایتی ساده و روان، تنفر و انزجار از کره‌شمالی کاهش یافت و سایهٔ قدرتش از ذهنم برداشته شد. خواندن این کتاب به من رهایی بخشید.
asma.
با ما درموردِ عشق صحبت کرد. او به ما گفت اگر شما به گیاهی بگویید: دوستت دارم، رشد بهتری پیدا می‌کند. بنابراین مهم است که اگر به کسی اهمیت می‌دهید، اجازه بدهید تا او این کلمه را از زبان شما بشنود. او ما را تشویق کرد که این جمله را به هرکس که آن زمان در کنارمان نشسته بود بگوییم. تمرین فوق‌العاده‌ای بود، و این لحظه‌ای بود که فهمیدم راه‌هایی وجود دارد تا عشق به دوستان یا حتی گیاهان و حیوانات را ابراز کنیم
asma.
زمانی‌که دایرهٔ لغاتتان برای توصیف دنیا بیشتر باشد، توانایی‌تان برای اندیشیدن به ایده‌های پیچیده‌تر افزایش می‌یابد
asma.
بعضی اوقات آن‌قدر محکم خودم را نیشگون می‌گرفتم که جایش سرخ و به‌اصطلاح خون‌مرده می‌شد تا درد را احساس کنم و مطمئن شوم که این زندگی واقعی است و خواب نمی‌بینم. تأثیر این تردید در من شبیه مونس ساکتی بود که از دور تماشایم می‌کرد و نمی‌توانست با دنیا کنار بیاید.
asma.

حجم

۸۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۸۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰
۳۰%
تومان