بریدههایی از کتاب هر برند یک قصه است
۳٫۴
(۴۶)
اولین اشتباه برندها این است که بر آن جنبههایی از محصولشان که به مردم برای بقا و رشد کمک میکند، تمرکز نمیکنند. همهٔ قصههای بزرگ دربارهٔ بقا هستند؛ بقای فیزیکی، عاطفی، ارتباطی یا معنوی. قصههایی که دربارهٔ این موضوعها نباشند توجه مخاطب را جلب نمیکنند.
امیرحسینم
آنها باید بتوانند در طول پنج ثانیهای که به وبسایت یا تبلیغات بازاریابی ما نگاه میکنند، به این سؤالها پاسخ بدهند:
۱. چه چیزی عرضه میکنید؟
۲. چگونه زندگیام را بهتر میکند؟
۳. برای خریدن آن باید چکار کنم؟
کاربر ۴۸۶۲۸۳۰
قهرمان داستان باید مخاطبتان باشد، نه برندتان
Hadis
قصه بهترین سلاحی است که برای مبارزه با همهمه در اختیار داریم، چون قصه اطلاعات را طوری سامان میدهد که آدمها جذب شنیدنش میشوند.
قصه از دل سروصدا و همهمه، موسیقی میسازد
گیله مرد
هدف برندسازیمان باید این باشد که هر مشتریِ بالقوه بداند دقیقاً او را به کجا میرسانیم
mh.ranjbari
اگر در کسبوکارمان واضح حرف نزنیم، فروشمان افت میکند. هنگام انگیزه دادن به تیم، متقاعد کردن سهامداران یا ترغیب مشتری باید رؤیای مشتری را تعریف کنیم وگرنه در ایجاد شکافِ قصه ناکام خواهیم ماند و مخاطب نادیدهمان خواهد گرفت. یادتان باشد مشتریها میخواهند بدانند آنها را کجا میبرید. تا وقتی که نیازشان را تعریف نکنید، بعید است به حرفتان توجه کنند.
mh.ranjbari
آیا قهرمان به چیزی که میخواهد، میرسد؟
مخاطب پیش از آنکه بداند قهرمان چه میخواهد، علاقهٔ چندانی به سرنوشت او ندارد. به خاطر همین است که فیلمنامهنویسان باید هدف شخصیت را تقریباً در نُه دقیقهٔ اولِ فیلم تعریف کنند.
mh.ranjbari
سالانه هزاران شرکت تعطیل میشوند، نه به این دلیل که محصول خوبی ندارند، بلکه چون مشتریان بالقوه نمیدانند آن محصول چطور زندگیشان را بهتر خواهد کرد. اگر جزءبهجزءِ قصهٔ مشتریمان را با دقت تحلیل نکنیم، حس میکند اهمیتی برایش قائل نیستیم و سراغ برند رقیبمان میرود که برای این کار زحمت کشیده است.
mh.ranjbari
باید به مشتریها بگوییم که با خرید محصول یا خدمات ما زندگیشان چقدر عالی میشود
mh.ranjbari
اصل هفتم استوریبرند: هرگز فکر نکنید که مردم میدانند برند شما چگونه زندگیشان را عوض میکند. خودتان به آنها بگویید.
mh.ranjbari
بود و نبودِ قصهها به یک سؤال بند است: چه چیزی در خطر است؟ اگر چیزی برای بهدستآوردن یا ازدستدادن نباشد، کسی به قصه اهمیت نمیدهد. آیا قهرمان بمب را خنثی میکند یا مردم کشته میشوند؟ پسر قصه دل دختر را میبرد یا تنها میماند و عدم اعتمادبهنفس تمام وجودش را فرا میگیرد؟ ذهن مخاطبهای خورهٔ قصه با سؤالهایی شبیه اینها درگیر میشود. اگر چیزی در خطر نباشد، قصهای هم وجود نخواهد داشت. به همین ترتیب، اگر خریدن یا نخریدن محصولِ شما علیالسّویه باشد، من که محصولتان را نمیخرم، چرا باید بخرم؟
mh.ranjbari
اصل ششم استوریبرند: انسانها از پایان غمانگیز گریزاناند.
mh.ranjbari
اگر بدانید چه تعداد از شرکتها مشتریهایشان را به اقدام تشویق نمیکنند، از تعجب شاخ در میآورید. دعوت به اقدام، به معنای مطلع کردن مشتری از گامی روشن و مستقیم است که میتواند برای غلبه بر مشکلش بر دارد و به زندگیِ آرام خودش بر گردد. بدون فراخوان به اقدام، مردم درگیر برند ما نمیشوند.
mh.ranjbari
شخصیتها فقط وقتی دستبهکار میشوند که نیرویی بیرونی آنها را به مبارزه فرا خوانده باشد. این اصل در همهٔ قصهها صادق است، چون در زندگی هم اینطوری است. انسانها وقتی دستبهکار میشوند که قصهشان وادارشان کند.
mh.ranjbari
اصل پنجم استوریبرند: مشتریها تا به چالش کشیده نشوند، اقدام نمیکنند.
mh.ranjbari
چیزی که مشتری دنبالش میگردد، مسیر روشنی است که ما پیش رویش میگذاریم و شکشان را برای خرید از بین میبرد.
mh.ranjbari
اصل چهارم استوریبرند: مشتری به راهنمایی اعتماد میکند که برنامه داشته باشد.
mh.ranjbari
وقتی برندی از راه میرسد و خود را قهرمان جا میزند، مشتریها از آن دور میشوند
mh.ranjbari
برندها با قرار دادن خود در نقش قهرمان قصه، ندانسته خود را به رقیب مشتریان بالقوهشان تبدیل میکنند
mh.ranjbari
اصل سوم استوریبرند: مشتریها دنبال قهرمان دیگری نیستند؛ آنها دنبال راهنما میگردند.
mh.ranjbari
حجم
۵۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۵۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
قیمت:
۸۵,۰۰۰
۶۸,۰۰۰۲۰%
تومان