بریدههایی از کتاب دختری که ماه را نوشید
۴٫۳
(۹۲۵)
شاعر میگه: راه حقیقت در قلب رؤیاپرداز است.»
maryam_ghanbari💎
او روزگاری دختری علاقهمند به خانواده بود. بعد زنی عاشق شد و بعد مادری منتظرِ کودکِ تویراهش. و بعد همهچیز خراب شد.
رهگذر معمولی
یا یکی رو قربانی کن یا همه رو. این قانون دنیاس. ما هر کاری هم که بکنیم نمیتونیم عوضش کنیم.
Leila Baran Cheshme
سالها طول کشید تا او یاد بگیرد چطور اندوهخوار را بینصیب بگذارد.
Masoumehh
«امید. غنچههایی که آخر زمستون درمیآن چقدر بیجونن! انگار مردن! وقتی تو دستمون میگیریمشون چقدر سردن! ولی خیلی طول نمیکشه که اونا بزرگ میشن، میشکفن و بعد همهٔ دنیا سبز میشه.»
kimiya:)
«همون که شاعر میگه وای از این دنیای چندرنگ...»
دختری که عاشق کتابه:)
با اینکه آنتین هیچوقت گفتوگویی بیشتر از سه کلمه با او نداشت، ولی دلش برای او تنگ میشد.
سان
«امید. غنچههایی که آخر زمستون درمیآن چقدر بیجونن! انگار مردن! وقتی تو دستمون میگیریمشون چقدر سردن! ولی خیلی طول نمیکشه که اونا بزرگ میشن، میشکفن و بعد همهٔ دنیا سبز میشه.»
Mizuki
اشتباه کردم که کنجکاو نشدم. خیلی اشتباه کردم که شک نکردم.
Lavin D
ولی آنتین روزی اعتقاد داشت همهٔ عمرش را تنها میگذراند و بعد عشق به او ثابت کرد که اشتباه میکند. حالا دنیا از گذشته برایش روشنتر شده بود. اگر این اعتقاد میتوانست خراب شود، چرا بقیه نتوانند؟
Mizuki
او عاشق ماه بود. دوست داشت بغلش کند
اژدهای کوچک
تنهایی توی یک کارگاه، درست کردن چیزهایِ زیبای بیجان، مشتریانی که کارش را ستایش میکردند، ولی همیشه از دیدنِ چهرهاش میترسیدند. زندگی بدی نبود.
اژدهای کوچک
گاهی حس میکرد دنیا برایش خیلی سنگین است. هوا با آن اندوهش، فکر و بدن و احساسش را پوشانده بود؛ درست مثل مهِ غلیظ.
اژدهای کوچک
«چون تو نمیبینیش دلیل نمیشه وجود نداشته باشه. بیشتر چیزای خارقالعادهٔ دنیا نامرئیان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قویتر و شجاعتر میکنه. حالا میبینی.»
Hannah
هیولا دلش کلمه میخواست تا اون عشق رو توضیح بده.
بابونه
عشق درد دارد. پس چرا خوشحال بود؟
faezehswifti
رنجشِ دوری و از دست دادن در تاریکی ریسمانی ناگسستنی است که بینهایت را به بینهایت وصل میکند.
قلب من برای قلبت آرزو میکند و آن آرزو حتمی است.
وقتی دنیا میچرخد
وقتی جهان بزرگ میشود
و وقتی راز عشق، دوباره و دوباره
در رازِ تو برملا میشود من رفتهام.
ولی برخواهم گشت.
faezehswifti
«عشق من تقسیم نمیشه، چندبرابر میشه.»
faezehswifti
داستانها میتوانند واقعیت را وارونه کنند یا بچرخانند. کنترل کردن داستانها قدرت است و چه کسی از این قدرت بهره میبرد؟
faezehswifti
نسلها بود که با این ترفند از زندگیشان لذت میبردند. جادوگر و در واقع باور به جادوگر، برای ترساندن مردمِ ساده ساختهشده بود؛ مردم مطیع، مردم رام، مردمی که زندگیشان در غباری غمناک میگذشت. ابرهای اندوه احساساتشان را گرفته بود و مغزهایشان را از کار انداخته بود. بزرگان برای حکمرانی به همینها نیاز داشتند.
faezehswifti
حجم
۲۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۵۱,۵۰۰۵۰%
تومان