بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پل پوت | صفحه ۴۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پل پوت

بریده‌هایی از کتاب پل پوت

نویسنده:فیلیپ شورت
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۴از ۲۱ رأی
۳٫۴
(۲۱)
در همین سال کاشف به عمل آمد که سیو هنگ رهبر حزب انقلابی خلق خمرستان و پنن یوت عضو «گروه خلق» خبرچینان حکومت بوده‌اند.
Z
حزب سیهانوک، سنگکام، پوسترهای تحریک‌کننده‌ای را بر در و دیوارهای شهرها نصب کرد که در آن‌ها تصاویر موحشی از حملات تروریستی کمونیست‌ها در زمان جنگ بر علیه شهروندان کامبوجی دیده می‌شد. رادیو پنوم‌پن مخالفان سیهانوک را مشتی آلت دست ویتنامی‌های منفور لقب داد و آن‌ها را حسابی محکوم کرد.
Z
در ماه بعد، سپتامبر، سیهانوک بنیانگذاری جنبش دولتی «جوانان خمری سوسیالیست پادشاهی» را اعلام کرد که وظیفه اصلی‌اش عبارت بود از جلوگیری از فریب خوردن جوانان کامبوجی توسط تبلیغات کمونیستی.
Z
سیهانوک برای این‌که بزرگواری‌اش را نشان بدهد، حزب دموکراتیک را منحل اعلام نکرد اما اجازه داد که حزب تا زمان برپایی انتخابات پارلمانی آتی در بهار آینده به حیات نیم‌بندش ادامه بدهد. حزب دموکراتیک زمانی که موعد مبارزات انتخاباتی فرا رسید اعلام کرد که هیچ نامزدی را معرفی نمی‌کند.
Z
در این جلسه، رهبران حزب دموکراتیک پنج ساعت مداوم تحقیرها و توهین‌های سیهانوک را تحمل کردند و سپس هنگام ترک محوطه قصر مورد هجوم نگهبان‌های مسلح قصر قرار گرفتند و حسابی لت و پار شدند. طی دو شب آینده، سربازان پادگان پنوم‌پن، تحت ترغیب‌های لون نول رئیس راست‌گرای ستاد ارتش کامبوج، به داخل خیابان‌های شهر ریختند و با فریاد «مرگ بر دموکرات‌ها» هر کامبوجی، چینی یا ویتنامی‌ای را که سر راهشان دیدند به زیر مشت و لگد گرفتند.
Z
سیهانوک در اوت ۱۹۵۷ رهبران حزب دموکراتیک را، که وجودشان پوششی ظاهری برای ادامه حیات نگرش‌های چپ‌گرایانه و صیانتِ نیابتی از این نوع اندیشه‌ها در جامعه کامبوج بود، برای بحث و گفتگو به قصر سلطنتی فرا خواند. جمعیت کثیری در داخل قصر برای شنیدن این مباحث جمع شده بودند. اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها از هواداران سیهانوک بودند.
Z
مدرسه چامارون ویچئا که سولوت سور در آن تدریس می‌کرد و دو مدرسه خصوصی «مترقی» دیگرِ پایتخت، پر از معلمان کمونیست شدند و به موازات آن بر تعداد دانش‌آموزان طرفدار آرمان‌های کمونیستی اضافه شد. دانش‌آموزان کمونیست در قالب گروه‌های هسته‌ای در مدرسه سیسووات، که پوناری ( همسر سولوت سور ) و خواهرش تیریت( همسر اینگ ساری ) در آن تدریس می‌کردند، و در مؤسسه پرورشی سیسووات که ریاست آن به عهده سوک کنائول( دست‌پرورده سولوت سور) بود، و نیز در مدرسه عالی تربیت معلم حضور داشتند.
Z
سولوت سور ( پل پوت ) ، تو ساموت و نون چی در سال ۱۹۵۷ شروع به نوشتن برنامه و مقررات تازه‌ای برای تأسیس یک حزب کمونیست کامبوجی کردند. آن‌ها می‌خواستند این حزب تازه را جانشین حزب انقلابی خلق خمرستان بکنند؛ حزبی که حالا، با گذر زمان، بیش از پیش مخلوق بیگانگان( ویتنامی‌ها) به نظر می‌آمد. حزب تازه می‌بایست متحد ویتنامی‌ها می‌شد و نه مطیع آن‌ها.
Z
دفتر جنوبی تا ۱۹۵۹ که جنگ چریکی در جنوب ویتنام از سر گرفته شد و امکان برپایی مجدد پایگاه‌هایی در داخل خاک ویتنام فراهم شد، از طریق خانه‌های امنش در پنوم‌پن به عملیات محرمانه‌اش ادامه داد. در عمل، کمونیست‌های کامبوجی مادامی که هیچ کاری نمی‌کردند که رابطه میان هانوی( ویتنام شمالی) و سیهانوک به مخاطره بیفتد، آزاد بودند که راه خودشان را بروند.
Z
سیهانوک طی توافقنامه‌ای پذیرفته بود که کمونیست‌های ویتنامی در بخش‌هایی از خاک کامبوج فعالیت داشته باشند و کمونیست‌های ویتنامی هم متقابلاً قول داده بودند که از دخالت در امور داخلی کامبوج اکیدآ خودداری کنند.
Z
همه کسانی که پل پوت را در این مقطع از زندگی‌اش دیده‌اند همین نظر را در باره‌اش دارند. او معلم مؤدب و خودساخته‌ای بود که محبوب دانش‌آموزانش بود؛ یک معلم ساده، بی‌ادعا، عاری از تکلف، روراست و انسان.
Z
سور که در دوران تحصیل در دبیرستان دانش‌آموز متوسطی بود، حالا به عنوان معلم توانایی‌هایی را از خودش بروز می‌داد که کاملاً غیر منتظره بود. هیچ‌کس توقع نداشت که او چنین معلم خوبی از کار درآید.
Z
نون چی سالیان متمادی به نام مستعار و در پوشش بدلی یک تاجر در همین شرکت باقی ماند، و این در حالی بود که همه رفقایش برای مبارزه به کوه و جنگل زده بودند.
Z
نون چی که عضویتش در حزب کمونیست ویتنام به حزب کمونیست هندوچین منتقل شده بود، در سال ۱۹۵۱ به عضویت در کمیته مرکزی حزب انقلابی خلق خمرستان انتخاب شد. او بعدآ یک سال را صرف تحصیل در مدرسه حزبی ویتنامی‌ها کرد. این مرموزترین انقلابی کامبوجی، در تابستان ۱۹۵۵ بدون این‌که توجه کسی را به خود جلب کند به کامبوج برگشت و در یک شرکت تجاری چینی ـ کامبوجی مشغول کار شد.
Z
نون چی که عضویتش در حزب کمونیست ویتنام به حزب کمونیست هندوچین منتقل شده بود، در سال ۱۹۵۱ به عضویت در کمیته مرکزی حزب انقلابی خلق خمرستان انتخاب شد.
Z
پوناری در ماه‌های قبل از ازدواجش معاشرتی‌تر شده بود. یکی دیگر از دانش‌آموزان پوناری بعدها به خاطر آورد که: «او شروع کرده بود به آرایش کردن خود؛ منتهی خیلی کم آرایش می‌کرد. او حتا شروع کرده بوده به استفاده از طلا و جواهرات. ظاهرآ خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. ما هم از این‌که می‌دیدیم معلممان خوشحال است، خوشحال بودیم.» اما این دوره خوشحالی پوناری کوتاه‌مدت بود. او سال بعد پی برد که مبتلا به سرطان رحم شده است. عمل جراحی موفقیت‌آمیز بود اما او دیگر نمی‌توانست باردار شود.
Z
وناری در ماه‌های قبل از ازدواجش معاشرتی‌تر شده بود. یکی دیگر از دانش‌آموزان پوناری بعدها به خاطر آورد که: «او شروع کرده بود به آرایش کردن خود؛ منتهی خیلی کم آرایش می‌کرد. او حتا شروع کرده بوده به استفاده از طلا و جواهرات. ظاهرآ خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. ما هم از این‌که می‌دیدیم معلممان خوشحال است، خوشحال بودیم.» اما این دوره خوشحالی پوناری کوتاه‌مدت بود. او سال بعد پی برد که مبتلا به سرطان رحم شده است. عمل جراحی موفقیت‌آمیز بود اما او دیگر نمی‌توانست باردار شود.
Z
ژانویه ۱۹۵۷ که تیریت و شوهرش اینگ ساری از پاریس به پنوم‌پن برگشتند، شش هفته را در خانه سور و پوناری گذراندند. اینگ ساری بعدها به خاطر آورد که: «سور( پل پوت) در تئوری، اعتقاد داشت که زنان باید با مردان برابر باشند. اما او، بنا به دلایلی، در مورد همسر خودش این‌گونه فکر نمی‌کرد. پوناری زن روشنفکری بود. اما زمانی که او با آدم‌های دیگر حرف می‌زد، سور خوشش نمی‌آمد.
Z
یکی از شاگردان پوناری بعدها به خاطر آورد: خیو پوناری یک زن خمری بسیار سنتی بود که نه ماتیکی به لب‌هایش می‌زد و نه از هیچ وسیله آرایشی دیگری استفاده می‌کرد. تیریت، خواهر پوناری، امروزی‌تر، یا به قول شماها لیبرال‌تر، بود. تیریت ( همسر اینگ ساری ) آنچه را که به فکرش می‌رسید بر زبان می‌آورد، درست مثل یک اروپایی. تیریت سرراست‌تر و بازتر بود. اما پوناری این‌طوری نبود... خیلی خمری بود. سولوت سور( پل پوت) هم همین خصوصیت را داشت. شیوه رفتاری تیریت، شیوه برخورد او با آدم‌ها، خیلی سنتی بود. طرز لباس پوشیدن و اصلاً فرهنگش بازتاب دهنده اصالت خمری‌اش بود. او مثل آدم‌های خشکه مقدس لباس نمی‌پوشید، بلکه بر حسب سنت‌های خمری نوع لباسش را تعیین می‌کرد. متواضع بود. طنز را می‌فهمید اما معمولاً این حس طنزش را نشان نمی‌داد.
Z
پوناری زن خودآگاه و تحصیل‌کرده‌ای بود. او یکی از دو دختر کامبوجی‌ای بود که موفق به کسب مدرک لیسانس شده بودند.
Z

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
تومان