بریدههایی از کتاب ناقوسها به صدا درمیآیند
۴٫۵
(۴۱۴)
میگویند هنگامی که علی بهسوی صفین عازم بود، در میان راه به شهری به نامِ انبار رسید. مردم این شهر دوستدار امام بودند؛ در پشت سر ایشان شروع کردند به دویدن و دست تکان دادن و هورا کشیدن و بدینوسیله شادی خود را ابزار میکردند. علی از آنها پرسید: «این کارها برای چیست؟»
گفتند: «اینها رسم ماست؛ رسمی که در مورد امیران انجام میدهیم.» همچنین برای شما آذوقه و برای چهارپایانتان علوفهٔ فراوان آوردهایم.»
علی فرمود: «این کارها و این رسمها هیچ سودی برای من و شما ندارد، زیرا من مانند امیران نیستم که از تشریفات و تکریمها خشنود شوم و شایسته نیست که شما خود را به زحمت بیندازید. در مورد آذوقه هم حاضر نیستم چیزی از روزی شما را بخورم، مگر آنکه بهای آن را بگیرید.»
آنها گفتند: «یا امیرالمؤمنین قبول است؛ بهشرط آنکه بهای آن را خود ما تعیین کنیم.»
امام فرمودند: «خیر! در این صورت شما قیمت درستی بر آن نخواهید گذاشت.»
العبد
فکر کنم بیشتر رهبران کشورهای اسلامی، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد، نه علی.
Hamid Reza Ghamkhar
در واقع مردم به فکر منافع خویشاند؛ رابطهشان با حکومت هم به همین اساس و پایه تنظیم شده است. کافی است حکومت، شکمهایشان را سیر کند تا مردم پیرو آن حکومت شوند. اینکه میگویند مردم مانند گلهاند، سخن درستی است؛ حاکم قدرتمند کسی است که روش گلهداری را بیاموزد!
امیرحسین
نهجالبلاغه مرا با اقیانوسی به نام علی آشنا کرد و تا به امروز هرگز از جاذبهٔ او رهایی نیافتهام.
سپیده دم اندیشه
علی شخصیتی است مثل اقیانوس؛ هرچه در عمق آن شنا کنی، شگفتیهایش آشکارتر میشود.»
noora
پسرم! به یقین بدان که تو، به همهٔ آرزوهایت نخواهی رسید و مدت زیادی زندگی نخواهد کرد و به راه کسانی میروی که پیش از تو رفتهاند. پس در به دست آوردن دنیا آرام باش و در مصرف آنچه به دست آوردهای نیکو عمل کن.
Mersana
خداوند بر حاکمان واجب کرده که در شیوهٔ زندگی، خود را در ردیف فقیرترین افراد جامعه قرار دهند تا از مشکلات فقیران و تنگدستان غافل نشوند.»
Mersana
خدای بزرگ فرمود: دشمنی بزرگ در نزد خدا، آن است که بگویید و به آن عمل نکنید
Mersana
با خدا و با مردم و با خویشاوندان نزدیک و با افرادی از رعیت که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن؛ که اگر چنین نکنی، ستم روا داشتهای و کسی که به بندگان خدا ستم کند؛ خدا بهجای بندگانش، دشمن او خواهد بود و آن را که خدا دشمن شود، کسی او را نپذیرد تا آنگاه که بازگردد و توبه کند و چیزی چون ستمکاری، نعمت خدا را دگرگون نمیکند که خدا دعای ستمدیدگان را میشود و در کمین ستمکاران است.»
Mersana
همانا آغاز پدید آمدن فتنهها هواپرستی و بدعتگذاری در احکام آسمان است. اگر باطل با حق مخلوط نمیشد، حق بر طالبانِ حق پوشیده نمیماند و اگر حق از باطل جدا و خالص میگشت، زبان دشمنان قطع میگردید.
Mersana
«چرا علی؟ مگر مصلحان و مشاهیر بزرگ در تاریخ و فرهنگ خودمان کم داریم؟»
کشیش گفت: «نه پسرم، کم نداریم؛ دربارهٔ آنها نیز بخوان، اما بدانکه مرتبه و مقام علی بین تمام آنها چیز دیگری است. همهٔ گلها زیبایند، اما وقتی به گلفروشی میروی زیباترین و خوشبوترینش را انتخاب میکنی.»
سپیده دم اندیشه
دین حصاری برای زندگی و اندیشههایت نساز پسرم! همهٔ ادیان الهی درونمایهٔ مشترکی دارند. تو میتوانی مغز و درونمایهٔ سایر ادیان الهی را بشناسی و از آنها پیروی کنی. این را بدان سرگئی که خدای همهِی ما یکی است و شاقول خدا بر روی اعمال ما میایستد.»
سپیده دم اندیشه
در کلام هیچ پیامبری، کلامی چون کلام علی ندیدم که اینهمه به فکر مردم گرسنه و پابرهنهٔ جامعه باشد. علی گویا خدمت به مردم را بر خدمت به خود و خانوادهاش برتری داده است.
سپیده دم اندیشه
صدای تکبیر و واویلا از محراب بلند شده بود. از جایی که علی، غرق در خون هنوز زیر لب سبحان ربیّ الأعلی و بحمده میگفت.
سپیده دم اندیشه
عبدالله بنملجم، در کوفه غریبه نبود. دوستانش او را به زهد و تقوا میشناختند. مردی عابد و دائمالذکر بود.
سپیده دم اندیشه
سکوت در برابر ستمگران ستمی است دیگر
سپیده دم اندیشه
- میبینید پدر؟ این روش حکومتداری علی است! حالا او را مقایسه کنید با حاکمان شکمگندهٔ این زمانه که همگی جزء ثروتمندان بزرگ هستند و در ناز و نعمت زندگی میکنند و بیتالمال در نزد آنها معنایی ندارد.
سپیده دم اندیشه
«اینطور زل نزنید به دماغم پدر، با اینکه بلندتر از ریش شما نیست، اما خاصیتش بیشتر از ریش برای انسان است!»
سپیده دم اندیشه
«حضرت ایوانف، همان امام علی که تو برای صحبت دربارهاش پیش من آمدهای در سخنانی به ما میگوید: چون نشانههای نعمت پروردگار آشکار شد، ناسپاسها را از خود دور سازید. این کتابها نعمتهای پروردگارند، پدر.»
سپیده دم اندیشه
کشیش روی صندلی لهستانی نشست و گفت: «از سر و وضع این خانه پیداست که تنها زندگی میکنی. هر چند اگر زنی هم داشتی، حاضر نبود با تو در اینجا زندگی کند!»
جرج خندید و گفت: «آفرین پدر! درست زدی به خال! چون زنم ماهها است که ترکم کرده رفته خانهٔ اقوامش. میگفت کتابها، هووی او هستند؛ بنابراین مرا با همسرانم در این حرمسرا تنها گذاشت و رفت.»
سپیده دم اندیشه
حجم
۱۱۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۱۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۳۰,۶۰۰
۱۵,۳۰۰۵۰%
تومان