بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند | صفحه ۱۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند

بریده‌هایی از کتاب ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند

انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۵از ۴۱۴ رأی
۴٫۵
(۴۱۴)
پسرم! آنچه نمی‌دانی نگو. آنچه را دوست نداری به تو نسبت دهند
علی حسینی
مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی و به‌خوبی‌های خود اطمینان کنی و ستایش دیگران را دوست داشته باشی؛ که این‌ها از بهترین فرصت‌های شیطان برای هجوم آوردن به توست.
علی حسینی
ای مردم! چه چیزی ما را بر گناه جرئت داده و در برابر پروردگار مغرور ساخته است؟ و بر نابودی خود علاقه‌مند کرده است؟ آیا بیماری نفسِ ما را درمانی نیست؟ و خواب‌زدگی ما را بیداری نخواهد بود؟ چرا آن‌گونه که به دیگران رحم می‌کنیم، به خود رحم نمی‌کنیم؟ ما را چه می‌شود؟ چه‌بسا کسی را در آفتاب سوزان می‌بینی، بر او سایه می‌افکنی یا بیماری را می‌نگری که سخت ناتوان است،‌ از سر دلسوزی بر او اشک می‌ریزی، اما چه چیزی تو را به بیماری خود بی‌تفاوت کرده و بر مصیبت‌های خود شکیبا، از گریه به حال خویش باز داشته است؟ در حالی که هیچ‌چیز برای تو عزیزتر از جانت نیست.
Haniye
نفس او از دستش در زحمت، ولی مردم از او در آسایش‌اند؛ برای قیامت، خود را به زحمت می‌افکند، ولی مردم را به رفاه و آسایش می‌رساند.
Haniye
عاص گفت: «یا امیرالمؤمنین! اگر چنین است، چرا خود از لباس‌های کهنه و زبر و غذاهای ساده استفاده می‌کنید؟» امام پاسخ داد: «من مانند تو نیستم. خداوند بر حاکمان واجب کرده که در شیوهٔ زندگی، خود را در ردیف فقیرترین افراد جامعه قرار دهند تا از مشکلات فقیران و تنگ‌دستان غافل نشوند.»
Haniye
گمان می‌کردم نمازهایتان برای دوری از دنیا و شوق دیدار پروردگارتان است؛ حال آنکه فرارتان را از جهاد در راه خدا،‌ فرار از مرگ به‌سوی دنیا می‌بینم. رویتان سیاه باد ای کسانی که سیمایتان مسلمانی است، اما در قلب‌هایتان حبّ دنیا و شهرت زندگی لانه ساخته است!
Haniye
. اگر باطل با حق مخلوط نمی‌شد،‌ حق بر طالبانِ حق پوشیده نمی‌ماند و اگر حق از باطل جدا و خالص می‌گشت، زبان دشمنان قطع می‌گردید. آن‌ها قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می‌گیرند و به هم می‌آمیزند
Haniye
سوگند به خدا، من از دنیای شما زر و سیمی نیندوخته‌ام و از غنیمت‌های آن، چیزی ذخیره نکرده‌ام. بر دو جامهٔ کهنه‌ام جامه‌ای نیفزوده‌ام و از زمین دنیا حتی یک‌وجب در اختیار نگرفته‌ام. دنیای شما در چشم من،‌ از دانهٔ تلخ درخت بلوط ناچیزتر است. من اگر می‌خواستم،‌ می‌توانستم از عسل پاک و مغز گندم و از بافته‌های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که طعام‌های لذیذ برگزینم؛ در حالی‌که در سرزمین دور یا نزدیک، کسی باشد که به قرص نانی نرسد یا هرگز نتواند با شکمی سیر بخوابد. آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین بخوانند در حالی‌که در تلخی‌های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی‌های زندگی الگوی آنان نگردم؟ آفریده نشده‌ام که غذاهای لذیذ مرا سرگرم سازد؛ چونان حیوانِ پرواری که تمام همت او علف و چریدن و پر کردن شکم است و از آیندهٔ خود بی‌خبر است.»
قطره دریاست اگر با دریاست
این دنیای آلودهٔ شما نزد من از برگ جویده‌شدهٔ دهان ملخ پست‌تر است. علی را با نعمت‌های فناپذیر و لذت‌های ناپایدار چه‌کار؟!
قطره دریاست اگر با دریاست
دشمنی بزرگ در نزد خدا، آن است که بگویید و به آن عمل نکنید باد غرورت، جوشش خشمت،‌ تجاوز دستت و تندی زبانت را در اختیار خود گیر و با پرهیز از شتاب‌زدگی و فرو خوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد و تو بر نفس خود مسلط نخواهی شد مگر با یاد فراوان قیامت و بازگشت به‌سوی خدا.
کاربر ۸۹۲۲۱۹۶
گفتم: «پس جنگی در راه است و تو مرا خواسته‌ای تا راه پیروزی را در جنگ با علی نشانت دهم.» گفت: «بله، جنگ با علی اجتناب‌ناپذیر است. علی قدرتمندتر از ماست، اما ما قدرتی داریم که علی ندارد و آن خدعه و نیرنگ است؛ ابزاری که در جنگ با علی بسیار به کار می‌آید.»
قطره دریاست اگر با دریاست
به آن‌ها بنویس که علی قاتل عثمان و برخی صحابهٔ پیامبر اسلام است. اگر آن‌ها با تو همراه شوند،‌ خواهند توانست علی را در مدینه و مکه و سایر بلاد حجاز تضعیف کنند. ایجاد شکاف در یاران علی،‌ قدم بعدی است که باید با جدّیت پی‌گیری شود.»
قطره دریاست اگر با دریاست
به او گفتم که اولین گام را باید او بردارد و امروز عصر پس از اقامهٔ نماز، برای مردم سخنرانی کند؛ بگوید علی از دین خارج شده و او قاتل عثمان است. گفتم: «به دنبال سخنرانی تو، ما عده‌ای را اجیر می‌کنیم و آن‌ها را بین مردم خواهیم فرستاد تا ضد علی تبلیغ کنند. او را لعن کنند و خارج از دین بخوانندش. باید هر روز، بلکه هر ساعت تبلیغات ضد علی را گسترش دهیم. امامان جماعت مساجد شام را جمع کن و از آنان بخواه که از لعن و ناسزا و نفرین علی نهراسند. باید از علی چهره‌ای وحشتناک در بین مردم بسازیم.»
قطره دریاست اگر با دریاست
گفتم: «پس جنگی در راه است و تو مرا خواسته‌ای تا راه پیروزی را در جنگ با علی نشانت دهم.» گفت: «بله، جنگ با علی اجتناب‌ناپذیر است. علی قدرتمندتر از ماست، اما ما قدرتی داریم که علی ندارد و آن خدعه و نیرنگ است؛ ابزاری که در جنگ با علی بسیار به کار می‌آید.»
قطره دریاست اگر با دریاست
به یادش آمد که علی نه در برابر تشویق‌های دوستان و نه دشمنان و مخالفان و منتقدان،‌ تغییری نمی‌کرد.
Helena
قلب‌هایی که از جنس سنگ باشند، با سال‌ها بارش باران هم نرم نمی‌شود
Helena
اگر حاکمی از حاکمان مسلمان، یک‌بار نهج‌البلاغه را با دقت می‌خواند و به آن عمل می‌کرد، امروز روزگارشان این نبود که هست.»
Helena
علی شخصیتی است مثل اقیانوس؛ هرچه در عمق آن شنا کنی، شگفتی‌هایش آشکارتر می‌شود.»
کاربر ۵۲۵۴۶۰۱
بزرگی است، یکی دلاور و جنگجوی نام‌آوری است، یکی اندیشمند و فیلسوف قَدَری است، یکی جامعه‌شناس و روان‌شناس نادری است، یکی حاکم عدالت گستری است، اما به عقیدهٔ من در علی همهٔ این صفات جمع است و من نتوانسته‌ام در تاریخ کسی را پیدا کنم که موصوف به این صفات بزرگ باشد.»
Helena
و بسیار کم‌اند بزرگانی از تاریخ، که چون علی فریاد بزنند: «احتکار جرم و محتکر تبهکار است!» و یا «هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر در سایهٔ آنکه ثروتمندی از حق او بهره‌مند گشته است.»
Helena

حجم

۱۱۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۱۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۶۰۰
۱۵,۳۰۰
۵۰%
تومان