بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب درخت سؤال نمی‌کند، می‌افتد | طاقچه
کتاب درخت سؤال نمی‌کند، می‌افتد اثر سپیده نیک‌رو

بریده‌هایی از کتاب درخت سؤال نمی‌کند، می‌افتد

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۵ رأی
۴٫۸
(۵)
قطار من از ریل خارج شد خدا سوزنبانی بود که می‌دانست کدام خط مرا به خانه می‌رساند در دشت شقایقی که باد بیدار است چرا به خانه فکر کنم؟
(:Ne´gar:)
لبخند می‌زند و آهسته درگوشم می‌گوید: «تو را بیشتر از زندگی‌ام دوست دارم»
یك رهگذر
بگذار وارونه بگردد دنیا عقربه‌ها رو به عقب تاک‌وتیک کنند آغوش‌های باز بسته شوند و بوسه‌ها... بگذار عشق به طعم تند تجرد برگردد و ساعت شنی فواره‌وار سقوط کند وقتی نباشی دنیا می‌ایستد و من به عصر عاشقان اساطیری بازمی‌گردم
یك رهگذر
پنبه‌ای در گوشم می‌گذارم و فقط راه می‌روم کسی شک نمی‌کند و از پشتِ این‌همه لباس معلوم نیست در قلبم چه می‌گذرد
یك رهگذر
هیچ کلاغی در من به خانه‌اش نرسید و آن‌که بود نبود
یك رهگذر
که فکر آدم‌ها را مثل کیک قاچ‌قاچ می‌کند
Anita Fahim
صدای تو در فریاد هواپیمایی گم شد که از آسمان من رفت
یك رهگذر

حجم

۳۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۸ صفحه

حجم

۳۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۸ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد