تقریباً تمام کودکان، حتی کودکان آزاردیده، عاشق والدینشان هستند. چنین چیزی در طبیعت کودک قرار گرفته است. شاید آنها صدمهدیدهاند، ناامید شدهاند و گرفتار این حالتهای ویرانگر باشند که [مبادا] امکان رسیدن به عشقی را که در حسرتش هستند از بین ببرند، ولی دلبستگی یعنی عاشقبودن، حتی دلبستگی توأم با اضطراب. شاید هر سال دستیابی به این عشق دشوارتر شود؛ شاید هر سال کودک آرزویش را برای برقراری ارتباطی محکم بیشتر پسبزند، حتی شاید [کودک] به والدینش ناسزا بگوید و هرگونه عشق نسبت به آنها را انکار کند. ولی این عشق سر جایش است، مشتاق ابرازشدن واقعی و بازگرداندهشدن، مثل خورشیدی سوزان که پنهان شده و هنوز طلوع نکرده.
s.m.azarang
تقریباً تمام کودکان، حتی کودکان آزاردیده، عاشق والدینشان هستند. چنین چیزی در طبیعت کودک قرار گرفته است. شاید آنها صدمهدیدهاند، ناامید شدهاند و گرفتار این حالتهای ویرانگر باشند که [مبادا] امکان رسیدن به عشقی را که در حسرتش هستند از بین ببرند، ولی دلبستگی یعنی عاشقبودن، حتی دلبستگی توأم با اضطراب. شاید هر سال دستیابی به این عشق دشوارتر شود؛ شاید هر سال کودک آرزویش را برای برقراری ارتباطی محکم بیشتر پسبزند، حتی شاید [کودک] به والدینش ناسزا بگوید و هرگونه عشق نسبت به آنها را انکار کند. ولی این عشق سر جایش است، مشتاق ابرازشدن واقعی و بازگرداندهشدن، مثل خورشیدی سوزان که پنهان شده و هنوز طلوع نکرده.
s.m.azarang
تقریباً تمام کودکان، حتی کودکان آزاردیده، عاشق والدینشان هستند. چنین چیزی در طبیعت کودک قرار گرفته است. شاید آنها صدمهدیدهاند، ناامید شدهاند و گرفتار این حالتهای ویرانگر باشند که [مبادا] امکان رسیدن به عشقی را که در حسرتش هستند از بین ببرند، ولی دلبستگی یعنی عاشقبودن، حتی دلبستگی توأم با اضطراب. شاید هر سال دستیابی به این عشق دشوارتر شود؛ شاید هر سال کودک آرزویش را برای برقراری ارتباطی محکم بیشتر پسبزند، حتی شاید [کودک] به والدینش ناسزا بگوید و هرگونه عشق نسبت به آنها را انکار کند. ولی این عشق سر جایش است، مشتاق ابرازشدن واقعی و بازگرداندهشدن، مثل خورشیدی سوزان که پنهان شده و هنوز طلوع نکرده.
s.m.azarang