بریدههایی از کتاب سرلوحه ها
۴٫۲
(۵۵)
یکشنبه رفتیم جنوب لبنان. مجزرهی قانا. مجزره یعنی قتلگاه. تا به حال اینسان مکانی مرا متاثر نکرده است. ۱۰۶ نفر شهید. در شش یا هفت قبرِ بلندِ چندنفره آرمیدهاند. همه غیرِ نظامی. از دهاتِ دور و بر. ۱۰۵ شیعه، ۱ مسیحی. ۶۰ بچه. کوچکترین بچه فقط ۱۴ روز عمر داشته. چیزی که مرا دیوانه میکند این واقعیت است که این جماعت در یک حملهی معمولی به مناطقِ مسکونی کشته نشدهاند. این جماعت همه از دهاتِ دور و بر به مقرِ سازمانِ ملل پناه آورده بودند و حدودِ چهل نفرشان در جایی شبیه به گلخانه ناهار میخوردند. بیشتر از طایفهی بلحصیهای جنوب.
رعنا
توی یکی از خانهها مشغولِ کار بودیم و آوار را کنار میزدیم به دنبالِ مجروحان. توی حیاط چشمم به یک درختِ نارنج افتاد. روی شاخههای درخت پر بود از نارنجهای درشت. هر کدام به اندازهی یک طالبی. خانهای که ما انسانها ساخته بودیم، کاملا ویران شده بود، اما درختی که خدا ساخته بود، حتا میوههایش هم نریخته بود. ما چیزی محکم ساخته بودیم، اما خدا چیزی منعطف و لرزان. درختِ خدا را وقتی تکان بدهی، ساقه و برگ و شاخه و میوههایش هم تکان میخورند و برای همین نمیشکند
رعنا
این سوالی است که از همهی مسوولان، نامزدهای انتخابات، مدیران، دولتمردان هر از گاهی باید پرسید. که اگر خمینی نبود، شما چه کاره بودید؟
رعنا
اینجا نه پولی هست و نه ترفیعی، نه مقامی و نه انعامی، نه میزی و نه مجیزی، نه تقدیرنامچهای هست و نه مدالیونِ افتخاری. هر چه هست، عشق است. پس همه عاشقند و قیافهی عاشقها را دارند. نه مثلِ ما که چهرهی معشوقکان را به خود گرفتهایم تا بیایند و نوازشمان کنند.
رعنا
دنیای مجازی یعنی همین. و بیراه نیست که ـ دور از چشمِ منطقیون ـ گفتهاند: در دورهی انفجارِ اطلاعات، دنیای مجازی حقیقیتر است از دنیای حقیقی...
رعنا
اگر روزی رسانه من و تو را از یاد ببرد، من و تو را باید بر زندهمان نماز کنند، و البته بهز من میدانی که نمازِ میت را بدونِ وضو و با کفش هم میتوان خواند، حتا شاید به انگلیسی، حالا هر کس رو به قبلهی خود، قبلهای که تو راضی باشی. فلنولینک قبله ترضها! که این مربوط به روزگارِ تکخدایی بود و امروز هر کسی خود خدایی است، اگر نه دستِ کم پیامبر که هست... بگذریم.
Elham khodadadi
داستاننویس فقط از راهِ خواندنِ داستان کسبِ تجربه میکند
Hamed Khajeh
اصلا شیوهی آموزشِ آکادمیک، برای تربیتِ نیروی متوسط است نه برای تربیتِ نیروی سرآمد.
Hamed Khajeh
دنیای مجازی یعنی همین. و بیراه نیست که ـ دور از چشمِ منطقیون ـ گفتهاند: در دورهی انفجارِ اطلاعات، دنیای مجازی حقیقیتر است از دنیای حقیقی...
mtf
بیروت نمایشگاهی است از ملل و مذاهب. شوخی نیست، کشوری با حدودِ ده هزار کیلومترِ مربع مساحت و سه ملیون نفر جمعیت، هجده مذهبِ رسمی دارد.
صدف
المومن غریب و معصومِ دیگر دگرباره فرمود: طوبا للغرباء...
صدف
در موزهی علوم و فنونِ شیکاگو، طبقهی دوم غرفهای ساختهاند به نامِ دنیای مجازی. Virtual world. اتاقی است که با موکت فرش شده. پردهای ساختهاند روبهروی ورودی و دو نفری میروید روی دو علامت میایستید. هی میگردید دنبالِ دنیای مجازی و کامپیوتر و مانیتور و چیزی نمییابید! بعد خیلی سریع خطوطِ خارجی بدنِ شما اسکن میشود و روی پرده میافتد. شما به پرده نگاه میکنید.
کاربر ۱۵۸۵۳۶۹
کجاست این بشاگرد. در کدام استان است... هیچ استانداری جوابتان را نخواهد داد...
نون صات
نمیدانم تا به حال به دقت به خادمان هیاتهای امام حسین نگریستهاید یا نه... نوکرند، اما نه نوکرصفت. ایشان خادمانِ ذاتِ دیگری هستند و میهمانهای او را به واسطهی او، متواضعانه اکرام میکنند.
نون صات
برای نوبل گرفتن باید نرمش کرد. نه فقط نرمشِ گردن، که از کمر باید خم شد. لامذهب دُمِ فراک آکادمی سلطنتی سوئد را جوری طراحی کردهاند که فقط وقتی خم میشوی، راست میایستد...
f_altaha
زندهگی قمار است. سیاست برای بعضیها زندهگی است. سیاست قماری است بزرگتر از زندهگی. زندهگی قمار است برای آنها که "انما الحیوه الدنیا لعب و لهو" را میفهمند. سیاست قمار است برای آنها که "و لکل امه اجل" را میفهمند. و این دو قمار نیست برای آنها که حتا "انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام..." را نمیفهمند.
f_altaha
حجم
۵۵۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۵۵۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان