بریده‌هایی از کتاب آن اصل کاری

هرکه همیشه بیشترین تلاش خود را می‌کند هیچ‌گاه پشیمان نمی‌شود. ــ جرج هالاس

وقتی کسی را می‌بینید که دانش زیادی دارد، بدانید که به‌مرورزمان آن را یاد گرفته است. وقتی کسی را می‌بینید که مهارت‌های زیادی دارد، بدانید با گذشتِ زمان آن‌ها را توسعه داده است. وقتی کسی را می‌بینید که کارهای زیادی انجام داده، بدانید به‌مرورزمان به انجام آن کارها رسیده است. وقتی کسی را می‌بینید که پول زیادی دارد، بدانید با گذشت زمان آن را به دست آورده است. راه‌حلْ گذشتِ زمان است. موفقیت به‌صورت متوالی به دست می‌آید؛ هر بار یک چیز.

فقط یک چیز می‌تواند از همه مهم‌تر باشد. بسیاری از امور ممکن است مهم باشند، اما تنها یکی از آن‌ها مهم‌ترین است.

پیرنگِ داستانِ موفقیت‌های خارق‌العاده این است: علاقهٔ زیاد به چیزی موجب صرف زمانِ بیش‌از حد روی آن می‌شود. زمان صرف‌شده درنهایت به مهارت منجر می‌شود و هنگامی که مهارت بهبود می‌یابد، نتایج بهبود می‌یابند. نتایجِ بهتر به‌طور کلی به لذتِ بیشتر منجر می‌شوند و اشتیاق بیشتر و زمان بیشتری را به همراه دارند. این چرخه‌ای مفید برای رسیدن به نتایج خارق‌العاده است.

۴. در بازیِ «تیک‌زدن» به دام نیفتید.

سیدنی هاوارد، فیلم‌نامه‌نویس فیلم بربادرفته، توصیه کرد: «نیمی از علم به اینکه چه می‌خواهید دانستنِ این است که چه‌چیزی را باید قبل‌از رسیدن به آن از دست بدهید.»

وقتی کار درست را انجام دهید، این امر شما را از نظارت بر همه‌چیز رهایی می‌بخشد.

حالا دوباره مکث و کمی حساب‌وکتاب کنید. یک ایده ازبینِ صد ایده؛ این همان بسطِ پارتو است. این بزرگ فکر کردن و کوچک عمل کردن است. این به‌کارگیری «اصلِ‌کاری» برای مشکلاتِ کسب‌وکار به‌روشی بسیار قدرتمند است. اما این مسئله فقط درمورد تجارت صدق نمی‌کند. در چهلمین سالگرد تولدم، شروع کردم به یادگیریِ گیتار و به‌سرعت فهمیدم که فقط بیست دقیقه در روز می‌توانم تمرین کنم. چندان زیاد نبود، بنابراین می‌دانستم که باید آنچه را آموخته‌ام محدود کنم. از دوستم، اریک جانسون، از بزرگ‌ترین گیتاریست‌های دنیا، مشاوره خواستم. اریک گفت اگر فقط یک کار می‌توانم انجام دهم، باید گامها را تمرین کنم. بنابراین به توصیهٔ او گوش کردم و گامِ بلوز مینور را انتخاب کردم. فهمیدم که اگر آن گام را یاد بگیرم، می‌توانم بسیاری از تک‌نوازی‌های گیتاریست‌های فوق‌العادهٔ راک، از اریک کِلپتون گرفته تا بیلی گیبونز و شاید روزی حتی اریک جانسون را بزنم. این گام «اصلِ‌کاریِ» من برای گیتار شد و درِ دنیای موسیقیِ راک اَند رول را به روی من باز کرد.

نظم و عادت؛ راستش اکثر مردم هرگز نمی‌خواهند درمورد این‌ها صحبت کنند. و چه‌کسی می‌تواند آن‌ها را سرزنش کند؟ من هم سرزنششان نمی‌کنم. تصاویری که این کلمات در ذهن ما ایجاد می‌کنند چیزهایی سخت و ناخوشایندند. خواندنِ خودِ این کلماتْ خسته‌کننده است. اما این خود خبرِ خوبی است. نظم و انضباطِ صحیح مسیری طولانی را طی می‌کند و ایجاد عادت فقط در ابتدا سخت است. با گذشت زمان، شکل‌گیری و حفظ عادت آسان‌وآسان‌تر می‌شود. درست است. حفظ عادات نسبت‌به شروع آن‌ها به انرژی و تلاشِ بسیار کمتری نیاز دارد (شکل ۷ را ببینید). برای تبدیل آن به عادت، مدتی کافی با این نظم کنار بیایید و از آن پس مسیرتان حسِ دیگری خواهد داشت. روی یک عادت تمرکز کنید تا بخشی از زندگیِ شما شود و بتوانید به‌طور مؤثری، با خستگی و تلاشِ کمتر، بر آن مسلط شوید. چیزهای سخت به عادت تبدیل می‌شوند و عادت هم چیزهای سخت را آسان می‌کند.

آیا تابه‌حال شنیده‌اید که رئیستان داستانِ قورباغه در آب‌جوش را بگوید؟ «قورباغه را در ظرف آب‌جوش بیندازید، فوراً ًبیرون می‌پرد. اما اگر آن را در آبِ ولرم قرار دهید و درجهٔ حرارت را به‌آرامی بالا ببرید، قورباغه می‌ماند تا در آب‌جوش می‌میرد.» این دروغ است، دروغی حقیقت‌گونه. کسی تاکنون به شما گفته «ماهی‌ها از سرشان می‌گندند»؟ دروغ است. دروغی دیگر: «روی سوارکار شرط ببند، نه روی اسب.» این مدت‌هاست که شعاری برای امیدبستن به مدیر و رهبرِ شرکت بوده. بااین‌حال، به‌عنوان راهبردِ شرط‌بندی، این مسئله شما را در مسیرِ نزولی قرار می‌دهد و باعث می‌شود تعجب کنید که چگونه اصلاً به قاعده‌ای کلی تبدیل شده است. با گذشت زمان، تصورات غلط و اشتباهات آن‌قدر تکرار می‌شوند که از آن پس آشنا به نظر می‌رسند و شکلِ واقعیت به خود می‌گیرند. سپس شروع می‌کنیم به تصمیم‌گیری‌های مهم براساسِ آن‌ها.

هنری دیوید ثورو می‌گوید: «مشغول‌بودن کافی نیست، مورچه‌ها هم مشغول‌اند. مسئله این است که به چه کاری مشغولیم.»

اثباتِ «اصلِ‌کاری» همه‌جا هست. دقیق‌تر نگاه کنید تا همیشه آن را ببینید. یک محصو

در این جهان کسانی‌که هر بار فقط روی یک چیز تمرکز می‌کنند پیشرفت خواهند کرد. ــ ماندینو

درنتیجه، تقویم‌ها و فهرستِ کارهایی که باید انجام بدهند بیش‌از حد پربار و طاقت‌فرسا می‌شود. گمان می‌کنند موفقیت دور از دسترس است، بنابراین به کم قانع می‌شوند؛ غافل از اینکه موفقیتِ بزرگ وقتی حاصل می‌شود که ما چند کارِ بخصوص را به‌خوبی انجام دهیم. آن‌ها در تلاش برای انجام کارهای بیش‌از حد غرق می‌شوند و درنهایت هم کارهای خیلی کمی انجام می‌دهند. آن‌ها با گذشت زمان انتظاراتشان را پایین می‌آورند، رؤیاهایشان را رها می‌کنند و اجازه می‌دهند زندگی‌شان کوچک شود. این کوچک‌شدن اشتباه است

۱. آن را درک و باور کنید. اولین قدمْ درک مفهوم آن «اصلِ‌کاری» و سپس این باور است که می‌تواند در زندگی‌تان تغییر ایجاد کند. اگر آن را نفهمید یا باور نکنید، نمی‌توانید عمل کنید. ۲. از آن استفاده کنید. سؤال متمرکز را از خودتان بپرسید. روزتان را با این سؤال آغاز کنید: «آن اصلِ‌کاری که می‌توانم انجام دهم به‌طوری که با انجام آن هرچیز دیگری ساده‌تر یا غیرضروری شود چیست؟» وقتی این کار را انجام دهید، جهتتان مشخص، کارتان پربارتر و زندگیِ شخصی‌تان بهتر می‌شود.

برای کسب‌وکارم: - آن اصلِ‌کاری که می‌توانیم برای رقابتی‌ترشدنمان انجام دهیم چیست؟ - آن اصلِ‌کاری که می‌توانیم انجام دهیم تا محصولمان بهترین باشد چیست؟ - آن اصلِ‌کاری که می‌توانیم انجام دهیم تا سودمان بیشتر باشد چیست؟ - آن اصلِ‌کاری که می‌توانیم انجام دهیم تا تجربهٔ مشتری‌مان را بهتر کنیم چیست؟ - برای مسائل مالی: - آن اصلِ‌کاری که می‌توانم برای افزایش ثروتم انجام دهم چیست؟ - آن اصلِ‌کاری که می‌توانم برای بهبود سرمایهٔ نقدی‌ام انجام دهم چیست؟ - آن اصلِ‌کاری که می‌توانم برای پرداخت بدهی‌هایم انجام دهم چیست؟

میچ: «عالیه، اما اون "اصلِ‌کاری" چیه؟» کارلی: «این چیزیه که خودت باید بفهمی.»

مانند تمبر پستی باشید؛ به یک چیز بچسبید تا به مقصد برسید. جاش بیلینگز

۱۳. با هدف زندگی کنید زندگی یافتن خود نیست، ساختن خود است.

۱۳. با هدف زندگی کنید زندگی یافتن خود نیست، ساختن خود است.