بریدههایی از کتاب آن اصل کاری
۳٫۸
(۲۰)
جوران بعداً این واقعه را نقطهٔ شروعِ شکستنِ کد و یکی از بزرگترین مشارکتهایش در علم و تجارت نامید. درنتیجهٔ موفقیت او در رمزگشایی، مدیر اجرایی جنرالموتورز از وی دعوت کرد تحقیقاتِ مربوط به جبرانِ خساراتِ مدیریتی را دنبال کند که با فرمولِ اقتصاددانِ ایتالیایی، ویلفردو پارِتو، محاسبه میشد. در قرن نوزدهم، پارِتو برای توزیع درآمد در ایتالیا یک الگوی ریاضیاتی نوشته بود که نشان میداد ۸۰ درصد از اراضیْ متعلق به ۲۰ درصد مردم است و ثروت بهطور مساوی توزیع نمیشود. درواقع، طبق گفتهٔ پارتو، ثروت بهشکلی کاملاً پیشبینیشده متمرکز شده بود. جوران، که پیشگام مدیریت کنترلکیفیت بود، متوجه شد تعداد معدودی از خطاها معمولاً اکثرِ نقصها را به وجود میآورند. این فقدانِ تعادل فقط در تجربهٔ کاریِ او صدق نمیکرد، برای همین به شک افتاد که شاید قانونی کلی باشد و آنچه پارتو مشاهده کرده بزرگتر از چیزی باشد که حتی تصور میکرده است.
حسین یزدی
در اواخر دههٔ سی، گروهی از مدیرانِ جنرالموتورز کشفِ جالبی کردند که مثل دری بود رو به موفقیتهای شگفتانگیز. یکی از کارتخوانهای آنها (دستگاههای ورودیِ رایانههای اولیه) جملات بیمعنی و نامفهوم تولید میکرد. درحینِ تحقیق دربارهٔ دستگاه معیوب، آنها بهدنبال راهی برای رمزگشاییِ پیامهای مخفی بودند. این اتفاقِ بزرگی در آن زمان بود. از زمانیکه ماشینهای مشهورِ رمزگذاریِ اِنیگما در آلمان برای اولین بار در جنگ جهانی اول ظاهر شدند، هم ساختنِ کد و هم شکستنِ کدها موضوع امنیتملیِ مهم و حتی کنجکاویِ عمومیِ مهمتر بود. مدیران جنرالموتورز بهسرعت متقاعد شدند که رمزِ تصادفیِ آنها گشایشناپذیر است. یک مرد، یعنی مشاور مهمان وِسترنالکتریک، مخالفت کرد. او چالش رمزگشایی را در پیش گرفت. تمام شب کار کرد و صبحِ روزِ بعد، ساعت سه، کد را شکست. نام او جوزف جوران بود.
حسین یزدی
چگونه فردی موفق فهرست انجام کار را به فهرست موفقیت تبدیل میکند؟ با کارهای بسیاری که میتوانید انجام دهید، چگونه تصمیم میگیرید که در هر لحظه در هر روزِ معیّن چهچیزی بیشترین اهمیت را دارد؟ به سرگذشتِ جوران توجه کنید.
حسین یزدی
فهرستهای انجام کارْ طولانیاند و فهرستهای موفقیتْ کوتاه. یکیشان شما را به همهٔ جهات میکشاند و دیگری شما را در جهتی مشخص قرار میدهد. یکی دستورالعملی سازماندهینشده است و دیگری دستورالعملی سازمانیافته. اگر فهرستی برای موفقیت ایجاد نشده باشد، شما را بهسمت هیچ موفقیتی هم نخواهد برد. اگر فهرست انجام کارتان شامل همهچیز باشد، احتمالاً شما را همهجا میبرد بهجز جایی که واقعاً میخواهید بروید.
حسین یزدی
فهرست انجام کار، در وضعیت اولیهاش، بهعنوان فهرستی ساده، بهراحتی میتواند گمراهتان کند. فهرست انجام کار صرفاً کارهایی است که «گمان» میکنید باید انجام دهید. اولین موردی که در فهرستتان قرار دارد اولین کاری است که به آن فکر کردهاید. فهرستهای انجام کار ذاتاً فاقد هدفِ موفقیتاند. درحقیقت، بیشترِ فهرستهای انجام کار درواقع فقط فهرستِ بقا هستند، یعنی برای بهپایانبردن روز و زندگی به شما کمک میکنند؛ اما هر روز را پلهای برای رسیدن به مرحلهٔ بعدی نمیکنند تا بتوانید زندگیای موفق بسازید. فضیلتی نیست که ساعاتی طولانی را صرف بررسی فهرست انجام کار و پایاندادن به روز با یک سطلآشغالِ پر و یک میزِ تمیز کنیم. این وضعیت هیچ ارتباطی با موفقیت ندارد. بهجای فهرست انجام کار، به فهرست موفقیت نیاز دارید، فهرستی که بهطور هدفمند حول نتایج خارقالعاده ایجاد میشود.
حسین یزدی
افراد موفق بهگونهای متفاوت عمل میکنند. آنها به ضروریات توجه دارند. آنها بهاندازهٔ کافی درنگ میکنند تا تصمیم بگیرند چهچیزی اهمیت دارد و سپس برنامهٔ روزانهشان را مطابق با آن میچینند. افرادِ موفق آن کاری را زودتر انجام میدهند که دیگران تصمیم دارند بعداً انجام دهند و شاید آنچه را دیگران زودتر انجام میدهند، دیرتر انجام دهند. تفاوت در نیت نیست، بلکه در شیوهٔ صحیحِ انجامِ کار است. افراد موفق همیشه بهخوبی کارهایشان را اولویتبندی میکنند.
حسین یزدی
درحالیکه فهرستهای انجام کار بهعنوان مجموعهای مفید از بهترین اهداف به ما خدمت میکنند، ما را با چیزهای بیاهمیتی که احساس میکنیم انجامِ آنها واجب است درگیر میکنند، زیرا صرفاً در فهرستِ ما قرار دارند. به همین دلیل است که بیشترِ ما با فهرست انجام کارِ خود رابطهٔ عشقنفرت داریم. اگر فرصت بیابند، اولویتهایمان را به همان روشی تنظیم میکنند که صندوقِ ورودیِ ایمیل میتواند به ما دیکته کند. بیشترِ صندوقهای ورودی با ایمیلهای بیاهمیت که بهظاهر مهماند سرریز میشوند. رسیدگی به این وظایف بهترتیبی که ما آنها را دریافت میکنیم، مانند چرخ معیوبی که صدا میدهد، نیازمند روانکاریِ فوری است. اما، همانطورکه باب هاوک بهدرستی خاطرنشان کرد، «مهمترین چیزها همیشه بیشترین هایوهویها را ندارند».
حسین یزدی
در صنعت مدیریت زمان و موفقیت، داشتن فهرستهای انجام کار یک اصلِ مهم است. منتها چون تمایلات خودمان و خواستههای دیگران از همهطرف به سمتمان میآیند، بدون فکر و اراده، کارهایی را که باید انجام بدهیم روی کاغذ مینویسیم. برنامهریزان زمان فضای ارزشمندی را برای فهرستهای کارِ روزانه و هفتگی و ماهانه کنار گذاشتهاند. اپلیکیشنهای بسیار زیادی برای فهرست انجام کار وجود دارند. به نظر میرسد به هرجا نگاه کنیم، به تهیهٔ فهرست تشویق میشویم. فهرستها بسیار ارزشمندند، اما جنبهٔ تاریکی هم دارند.
حسین یزدی
هنری دیوید ثورو میگوید: «مشغولبودن کافی نیست، مورچهها هم مشغولاند. مسئله این است که به چه کاری مشغولیم.» دستکشیدن از انجام صد وظیفهای که دلیل خوبی برای انجام آنها وجود ندارد میارزد به انجام یک کاری که حاصلِ خوبی دارد. همهچیز به یک اندازه مهم نیست. موفقیت مسابقه نیست که هرکس که کارِ بیشتری انجام دهد در آن برنده شود؛ اگرچه اکثر ما هر روز دقیقاً همینطور بازی میکنیم.
حسین یزدی
مهمترین چیزها همیشه بیشترین هایوهویها را ندارند.
ــ باب هاوک
حسین یزدی
وقتی همهچیز فوری و مهم باشد، همهچیز مساوی به نظر میرسد. فعال و پرکار میشویم، اما این وضعیت واقعاً ما را به موفقیت نزدیک نمیکند. فعالیت غالباً ارتباطی با بهرهوری ندارد و پرکاربودن بهندرت به دردِ کار میخورَد.
حسین یزدی
هرچه بزرگتر میشویم، به نظر میرسد بیشتر به این عقیده ایمان میآوریم که مسائل پیچیده باید بهسادگی حل شوند. این غرقشدن در جزئیات، بهشکل منکوبکنندهای، به وضعیت جمعیِ ما تبدیل شده است. اینجاست که نبرد برای حقْ آتشین و ناامیدکننده میشود. برای تصمیمگیری درمورد اینکه چه کاری باید انجام دهیم، درصورت نبود راهبردی واضح برای تصمیمگیری، فقط واکنش نشان میدهیم و رو میآوریم به روشهای آشنا و راحت. درنتیجه، بهطرز حیرتانگیزی، رویکردهایی را انتخاب میکنیم که موفقیتمان را تضعیف میکنند. با انجام کارهای شتابزده درطولِ روز، مانند شخصیتی سردرگم در فیلمهای ترسناک، درنهایت، بهجای خروج از درِ اصلی، از پلهها بالا میرویم؛ در این وضعیت، هر تصمیمی جایگزینِ بهترین تصمیم میشود و آنچه باید پیشرفت باشد بهسادگی به تله تبدیل میشود.
حسین یزدی
برابریْ ایدئالی ارزشمند است که سعی داریم با نامِ عدالت و حقوقبشر به آن دست پیدا کنیم. بااینحال، در دنیای واقعیِ نتایج، هرگز همهٔ چیزها باهم برابر نیستند. مهم نیست معلمان چگونه نمره میدهند، دو دانشآموز برابر نیستند. مهم نیست مقامات چقدر تلاش میکنند منصف باشند، رقابتها برابر نیستند. هرقدر هم افرادْ بااستعداد باشند، هیچ دو نفری برابر نیستند. در دنیای دستاوردها، همهٔ چیزها به یک اندازه مهم نیستند. برابری دروغ است. دانستن این موضوع اساسِ همهٔ تصمیماتِ عالی است.
حسین یزدی
بنابراین چگونه تصمیم میگیرید؟ هنگامی که باید کارهای زیادی در روز انجام شوند، چگونه تصمیم میگیرید کدام را ابتدا انجام دهید؟ در دوران کودکی، کارهایی میکردیم که زمان انجامدادنشان فرارسیده بود: ساعت صبحانه، زمان رفتن به مدرسه، زمان انجام کارهای خانه و زمان حمامکردن و خوابیدن. هرچه بزرگتر شدیم، به ما اختیار بیشتری داده شد: اگر تکالیفت را قبلاز شام انجام دهی، میتوانی بروی بیرون و بازی کنی. بعداً، چون بزرگسال شدیم، همهچیز به اختیار خودمان درآمد. همهچیز به انتخاب ما تبدیل شد. وقتی هم زندگیمان باید با انتخابهایمان پیش برود، سؤالی مهم و اساسی مطرح میشود: چگونه میتوانیم انتخابهای خوبی داشته باشیم؟
حسین یزدی
چیزهایی که از همه مهمترندهرگز نباید در سایهٔ چیزهایی قرار بگیرند که اهمیت کمتری دارند.
ــ گوت
حسین یزدی
این شش دروغ عقایدیاند که به ذهنمان وارد و به اصولی عملیاتی تبدیل میشوند که ما را در مسیر اشتباه میاندازند؛ بزرگراههایی که به مسیرهای باریک ختم میشوند؛ طلای احمقها که ما را از معدنِ اصلی دور میکنند. اگر میخواهیم پتانسیلمان را به حداکثر برسانیم، باید مطمئن شویم که کلکِ این دروغها را کندهایم.
حسین یزدی
شش دروغ بین شما و موفقیت:
۱. همهٔ چیزها به یک اندازه اهمیت دارند؛
۲. انجام همزمانِ چند کار مفید است؛
۳. زندگیِ کاملاً منظم خوب است؛
۴. اراده همیشه در دسترس ماست؛
۵. زندگیِ متعادل سودده است؛
۶. بزرگبودن بد است.
حسین یزدی
چالشی که همهٔ ما هنگام تدوینِ راهبردهای موفقیتمان با آن روبهروییم این است که درست مثل قصهٔ قورباغه و ماهی و سوارکار، موفقیت هم دروغهای خاصِ خود را دارد: «فقط باید کارهای زیادی را انجام بدهم»، «با انجامِ همزمانِ کارها کارهای بیشتری انجام میدهم»، «باید منظمتر باشم»، «باید بتوانم هر زمان که بخواهم کاری را که میخواهم انجام بدهم»، «به تعادلِ بیشتری در زندگیام احتیاج دارم» و «شاید نباید خیلی زیاد رؤیاپردازی کنم». اگر این شش دروغ را مدام تکرار و عملی کنید، آنها شما را از زندگیکردن با «اصلِکاری» دور میکنند.
حسین یزدی
مشکل این است که ما تمایل داریم بنابه آنچه ایمان داریم عمل کنیم؛ حتی وقتی آن چیزی که باور داریم صحیح نیست. درنتیجه، باورِ «اصلِکاری» دشوار میشود، زیرا متأسفانه بسیاری از چیزهای دیگر را نیز باور کردهایم. بیشترِ اوقات هم این «چیزهای دیگر» فکرِ ما را به هم میزنند، ما را گمراه میکنند و موفقیتمان را تحتتأثیر قرار میدهند.
حسین یزدی
زندگیْ کوتاهتر از آن است که در جستوجوی دستنیافتنیها باشید. ارزش زندگی بیشاز آن است که برای شانسآوردن، نعلِ اسب با خود حمل کنیم. راهحلهای واقعیای که به دنبال آنها هستیم تقریباً همیشه جلوی چشممان هستند. متأسفانه آنها معمولاً در میزانِ باورنکردنیای اطلاعاتِ غلط غرق شدهاند، سیل حیرتانگیزی از «عقل سلیم»، که معلوم میشود مزخرف است.
حسین یزدی
حجم
۶۰۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۶۰۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان