بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خیابان کاتالین | طاقچه
تصویر جلد کتاب خیابان کاتالین

بریده‌هایی از کتاب خیابان کاتالین

نویسنده:ماگدا سابو
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۳۲ رأی
۴٫۱
(۳۲)
زندگی کلاس درس نیست ایرن. هیچ قانون و قاعده‌ای نداره.»
پویا پانا
در زندگیِ هرکس تنها یک نفر هست که آدم نامش را در لحظهٔ مرگ فریاد می‌زند.
nina61
من باز هم مثل همیشه سخت کار می‌کردم، چون داشتم خودم را آماده می‌کردم که بزرگ شوم، که مستقل شوم، مثل وقتی که آدم خودش را برای کاری آماده می‌کند. عزمم را جزم کرده بودم که روزی مطابق آرزوها و خواسته‌های خودم زندگی کنم
da☾
تصور نمی‌کردم که در این دنیا کسی باشد که بتواند بدون توجه و علاقهٔ دیگران دوام بیاورد.
da☾
مردم مجارستان در ۱۹۵۶ درس مهمی را که در ۱۸۴۹ آموخته بودند دوباره تجربه کردند: اگرچه غرب آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی آنها را می‌ستود، ولی هیچ‌وقت در حمایتشان کاری نکرد.
Mostafa F
: همه‌چیز در نهایت باز هم تکرار می‌شود، روزهای زندگی و خاطرات گذشته کنار هم قرار می‌گیرند، درست مثل شیشه‌ای که وقتی روی آینه‌ای قرار می‌گیرد مثل همان آینه عمل می‌کند.
Mahshid kh
هیچ‌کس به آنها نگفته بود که وحشتناک‌ترین چیز در مورد از دست رفتن جوانی آن چیزهایی نیست که آدم از دست می‌دهد، بلکه آن چیزی است که به او داده می‌شود. نه خردمندی؛ و نه آسودگی. نه قوهٔ تمیز  بی‌عیب‌ونقص نه آرامش. بلکه فقط آگاهی از فروپاشی همگانی.
nina61
برایش مهم بود که وقتی را صرف فکر کردن به چیزهایی کند که قوی‌ترش می‌کرد و ذهنش را آرام می‌کرد: فکر  کردن به انواع مرگ‌هایی که احتمالاً با آنها مواجه می‌شد
Mostafa F
درعین‌حال دریافته بودند که تفاوت میان زنده‌ها و مرده‌ها صرفاً تفاوتی کیفی است، تفاوتی که چندان به حساب نمی‌آید؛ و پی برده بودند که در زندگیِ هرکس تنها یک نفر هست که آدم نامش را در لحظهٔ مرگ فریاد می‌زند.
Mahshid kh
هیچ‌کس به آنها نگفته بود که وحشتناک‌ترین چیز در مورد از دست رفتن جوانی آن چیزهایی نیست که آدم از دست می‌دهد، بلکه آن چیزی است که به او داده می‌شود. نه خردمندی؛ و نه آسودگی. نه قوهٔ تمیز  بی‌عیب‌ونقص نه آرامش. بلکه فقط آگاهی از فروپاشی همگانی.
maedeh
ما فقط یکی را می‌خواستیم تا به نیازهایمان، از جمله نازونوازش کردن و قربان‌صدقه  رفتن، بدون اینکه احساس شرم کنیم، پاسخ بدهد. اصلاً می‌شد به‌جایش یک توله‌سگ بخریم.
پویا پانا
آن موقع این را نمی‌دانستم که بعضی‌ها خیلی قبل از مرگ واقعی‌شان می‌میرند.
کاربر ۱۱۷۳۵۴۴
پی برده بودند که در زندگیِ هرکس تنها یک نفر هست که آدم نامش را در لحظهٔ مرگ فریاد می‌زند.
benyamin parang
بدن با همان دقت و ظرافتی که به یاری‌اش از لحظهٔ لقاح خود را برای سفر  پیش رو آماده می‌کند روند تباهی‌اش نیز آغاز می‌شود.
niulion
آن موقع این را نمی‌دانستم که بعضی‌ها خیلی قبل از مرگ واقعی‌شان می‌میرند. حتی چنین تصوری هم نداشتم که آخرین  بار که آنها را دیده‌ای ممکن است آخرین  باری بوده باشد که به‌راستی زنده بوده‌اند.
El
بلینت در ضمن می‌دانست که کینگا نشانهٔ حقیقی عشق بین ما یا دستاورد رمانتیک زندگی مشترک ما نیست: ما فقط یکی را می‌خواستیم تا به نیازهایمان، از جمله نازونوازش کردن و قربان‌صدقه  رفتن، بدون اینکه احساس شرم کنیم، پاسخ بدهد. اصلاً می‌شد به‌جایش یک توله‌سگ بخریم.
کاربر ۲۲۱۱۱۰۴
نمی‌دانستم که بعضی‌ها خیلی قبل از مرگ واقعی‌شان می‌میرند. حتی چنین تصوری هم نداشتم که آخرین  بار که آنها را دیده‌ای ممکن است آخرین  باری بوده باشد که به‌راستی زنده بوده‌اند.
MoonShadow
من خودم را نه به دست شادی بلکه به دست ناامیدی سپرده‌ام، ناامید از خودم و ناامید از او. اینکه آن‌طور بی‌امان گریه می‌کردم و نمی‌توانستم خودم را به‌نحوی که مناسب آن مکان و آن موقعیت بود کنترل کنم به‌خاطر این بود که از زمانی که دوستش داشتم مدت‌ها گذشته بود.
MoonShadow
وحشتناک‌ترین چیز در مورد از دست رفتن جوانی آن چیزهایی نیست که آدم از دست می‌دهد، بلکه آن چیزی است که به او داده می‌شود. نه خردمندی؛ و نه آسودگی. نه قوهٔ تمیز  بی‌عیب‌ونقص نه آرامش. بلکه فقط آگاهی از فروپاشی همگانی.
niulion
تنها واقعیت‌ها نیستند که برگشت‌ناپذیرند؛ اعمال و احساسات ما هم چنین‌اند. نه می‌شود دوباره تجربه‌شان کرد نه می‌شود تغییرشان داد
El

حجم

۲۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۲۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۱۵۹,۰۰۰
۱۱۱,۳۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد