بریده‌هایی از کتاب بهترین خودت باش

«وقتی که دنیا به تو می‌گوید کمتر از آن چیزی که هستی باش، تو فراتر برو.»

«تا زمانی‌که خودمان نباشیم، تلاش می‌کنیم مثل بقیه باشیم.» ملیدوما پاتریس سومه از کتاب آب و روح

«حوادث ناخوشایند، بی‌دلیل برای ما اتفاق نمی‌افتند؛ بلکه حتماً علل قابل‌توجهی دارند.»

«زمانی‌که به نور درونی خود توجه نکنیم، روشنایی خود را از دست می‌دهد.»

«هیچ رویدادی تحت عنوان اتفاقی بد، برای من پیش نمی‌آید. بلکه تمام اتفاقات باعث یادگیری و رشد من می‌شوند.»

اگر خودم را به‌خوبی نمی‌شناختم، خیال‌پردازی‌های دیگران دربارهٔ من، مرا می‌بلعید و نابود می‌کرد.

هیچ مقصد، و هیچ خوشبختی همیشگی‌ای در زندگیِ واقعی وجود ندارد. لزوماً بعد از تلاش بسیار، به چیز بسیار خوب یا ثروت بزرگی نمی‌رسی. فقط شروع‌های جدید وجود دارند.

«کشف آنچه دوست نداری به اندازهٔ پیداکردن آنچه دوست داری، مهم است.»

«بیشتر عمرمان به ما گفته شده است که زیبایی چیست، چطور به نظر می‌رسد، چه کسی زیباست و چه کسی نیست... و به آنهایی که جزو دستهٔ زیبایان نیستند، فرصت خیلی اندکی داده می‌شود که تعریف خودشان را از زیبایی بگویند.»

«من یاد گرفته‌ام که کسی که هستم را دوست بدارم، با وجود اینکه پاره‌هایی از وجودم در کورهٔ سختی‌های زندگی، شکل گرفته‌اند.»

چیما ماندا انگوزی آدیچی، نویسندهٔ توانای نیجریه‌ای در یکی از کتاب‌هایش می‌گوید: فرهنگ، مردم را نمی‌سازد؛ بلکه مردم هستند که فرهنگ را می‌سازند.

«وقتی کسی به شما خود واقعی‌اش را نشان می‌دهد، دفعهٔ اول او را باور کنید.» مایا آنجلو، به نقل از اُپرا، به نقل از دبرا ولتروت، مادرم

می‌دانستیم که ما در روزهای پایانی زندگی قبل از اینترنت بودیم، روزهایی که هنوز هم تصورات در حیاط‌خلوت‌ها در سراسر آمریکا آزادانه پرسه می‌زد. زندگی‌ها ساده‌تر بودند، زمانی که سطح دوپامین با صدای ماشین بستنی، بازی ماریو قارچ‌خور و نوارهای کاست به راحتی بالا می‌رفت. در کمتر از یک دهه، مای اسپیس، فیسبوک و توییتر با هم جمع می‌شوند و همهٔ اینها را برای همیشه تغییر می‌دهند. اما ما در آن زمان فقط هشت سال داشتیم و فقط روی یک چیز متمرکز بودیم، آن هم انجام کارهای خودمان بود.

هرروز به خود یادآوری می‌کردم که زندگی همراه من است، نه علیه من؛ با تمام وجود آن را می‌شنوم، می‌بینم، و احساس می‌کنم. و می‌توانم خوبی را در هر سایه و تاریکی‌ای پیدا کنم. سپاس‌گزاری، باعث شد هرروز زندگی من روشنایی بیشتری از روز گذشته‌اش داشته باشد.

نکتهٔ مهم این است که: «زمانی‌که به نور درونی خود توجه نکنیم، روشنایی خود را از دست می‌دهد.» ما احساس می‌کنیم که کارهای زیادی به ما تحمیل شده است، دستپاچه و نگرانیم و تعادل زندگی‌مان را از دست داده‌ایم

تمرین کنید که خوب دیدن را انتخاب کنید، هرروز و به هر طریقی.

متفاوت‌بودن اتفاق خوبی‌ست، و این مفهوم را می‌رساند که می‌توانیم تغییری در جهان پیرامونمان ایجاد کنیم.

در مقابل بی‌عدالتی‌هایی که می‌بینیم بایستیم و نظرات خودمان را بیان کنیم. از مسخره‌شدن، عدم پذیرش و متفاوت‌بودن نترسیم

ما به همان شکلی که هستیم خوب و منحصربه‌فردیم

اگر خودم را به‌خوبی نمی‌شناختم، خیال‌پردازی‌های دیگران دربارهٔ من، مرا می‌بلعید و نابود می‌کرد. آدری لوردِ