بریدههایی از کتاب حوزه و بایستهها
۴٫۴
(۱۴)
عزیزان! میخواهم درباره موضوعی با شما سخن بگویم که بهخاطر آن و به امید آن زندهایم و در مسیر آن گام برمیداریم و برای محقق شدنش با سختیها دستوپنجه نرم میکنیم.
میخواهم درباره موضوعی با شما سخن بگویم که با فعالیت ما بهعنوان مبلّغ و کسانی که درباره ساختن این حوزه میاندیشند، مربوط است؛ یعنی ساختن حوزه بهنحوی شایستهتر که برای تحقق رسالت بزرگ آن و انجام وظایف و مسئولیتهایش در راستای دعوت و تبلیغ دین در سراسر جهان، مناسبتر باشد.
بشارت دهنده
این نگرش میگویند که متدین بهعنوان یک متدین در دایره مباحات مختار است و تاآنجاکه معصیت صریحی در محدوده واجبات و محرمات مرتکب نشود، میتواند عملی را انجام بدهد یا ترک کند، صحیح است، اما این فقط برای یک متدین معمولی است که میخواهد زیر پرچم [دین] زندگی کند، نه برای کسی که میخواهد پرچم دین را به دوش بکشد و امانت را ادا کند و مسئولیتهای دین را انجام بده
bahar
برخی اصلاً احساس نمیکنند که آرام و قراری نیست و فقط وقتی درک میکنند که آتش آنها را بسوزاند
mohdiu
برادران! باید بعضی وقتها خودمان را امتحان کنیم، ولو به این صورت که طرف مقابل فکرمان را بسنجیم و اندیشه مقابل آن را بررسی کنیم تا ببینیم که ما چگونه و چرا و به چه صورت فکر میکنیم؟ به بیان دیگر وقتی به خودمان شک میکنیم، وقتی به ذهنمان میآید که شاید اندیشه ما ریشه در مسئولیت و دین ما ندارد، در این لحظه خوب است که خودمان را بیازماییم، به این صورت که با خودمان مخالفت کنیم، لحظهای از آنچه در این یا آن قضیه خاص انتخاب کردهایم، دست برداریم تا ببینیم آیا تفکر ما در این یا آن قضیه، در این مسئله، در حل این مشکل، در چیره شدن بر این سختی، در دستیابی به این منفعت، در کسب این فایده، بر مبنای واقعیت [و دور از انگیزههای شخصی] بوده است؟ آیا تفکر ما تفکری دینی بوده است؟
m.m.r_76
وقتی بنایی برای اسلام بهپا میشود، هزینه کردن برای آن پایانی ندارد و آنگاه که نهضتی با قدرت اسلام، پرچم میافرازد، بذل و فداکاری حد و اندازه نمیشناسد و عملیات ساخت بنای جدید به ظرفیتهای هرچند ناچیز همه نیاز دارد.
mohdiu
اینکه مسلمانان صدر اسلام جانشان را فدای اسلام میکردند و در راه اسلام ازخودگذشتگی مینمودند و در این مسیر از هم پیشی میگرفتند، بهخاطر بهشت و جهنم نبود، بلکه بهخاطر این بود که به اسلام عشق میورزیدند و میدیدند جاهل بودند که اسلام آمد و آنها را عالم کرد، پراکنده بودند که اسلام آمد و آنها را یکپارچه کرد، سرگردان بودند که اسلام آمد و هدایتشان کرد، فقیر بودند که اسلام آمد و سیرشان کرد؛ اسلام بود که آنها را از تاریکیها رهاند و به نور رساند؛ همانطورکه خداوند متعال میفرماید: <الّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظّلُماتِ إِلی النّور>؛ «[خداوند] كسانی را كه ايمان آوردهاند از تاریکیها بهسوی نور بيرون میبرد». برای همین هم خود را وقف اسلام کرده بودند و برای آن جان میدادند.
mohdiu
خود امت نیز -پس از کشف حقیقت مبانی فکری جدید و ماهیت تجربههای اجتماعی پوچی که استعمار بر آن تحمیل کرده بود - بهتدریج وجود خود را دریافت و به رسالت حقیقیاش که در اسلام مجسم بود، اندیشید و بهطور طبیعی این آگاهی در خود حرکت اجتهاد نیز بازتاب یافت و این احساس را تقویت کرد که اسلام مجموعهای تجزیهناپذیر است و اجرای فردی نظریه بههیچوجه نمیتواند از اجرای اجتماعی آن جدا شود یا در صورت تعطیل شدن جنبه اجتماعی، پابرجا باقی بماند؛ این احساس را حرکت اجتهاد در طی تجربه تلخ خویش در دوران پس از استعمار، با تمام وجود درک کرده بود.
ftima
حرکت اجتهاد در جریان مقاومت خود، تا حدودی دریافت که جنبه فردی پیادهسازی نظریه اسلام برای زندگی، کاملاً با جنبه اجتماعی آن پیوند خورده است؛ چراکه با فروپاشی جنبه اجتماعی بهتدریج جنبه فردی نیز رو به نابوی گذاشته بود.
ftima
حجم
۲۰۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۲۰۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد